مجموعه ای از مطالب سخنرانی و مداحی
حقیقت خلقت پیامبر ص و بحثی در باره زکات
چهارشنبه هجدهم مرداد ۱۴۰۲ ساعت 15:50 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

۶قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى إِلَىَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ وَ وَیْلٌ لِلْمُشْرِکِینَ
۷الَّذِینَ لایُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافِرُونَ
۸إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُون

ترجمه:
۶ ـ بگو من فقط انسانى مثل شما هستم; این حقیقت بر من وحى مى شود که معبود شما معبودى یگانه است; پس تمام توجه خویش را به او کنید و از وى آمرزش طلبید; و واى بر مشرکان!
۷ ـ همانها که زکات را نمى پردازند، و آخرت را منکرند!
۸ ـ اما کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، پاداشى دائمى دارند !


تفسیر:
مشرکان چه کسانى هستند؟
این آیات همچنان سخن از مشرکان و کافران مى گوید، و در حقیقت پاسخى است به گفتارى که از آنها در آیات قبل، نقل شده، و دفع هر گونه توهّم و اشتباه در زمینه دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله).
مى فرماید: بگو من تنها انسانى مثل شما هستم و این حقیقت پیوسته بر من وحى مى شود که معبود شما معبودى یگانه است (قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى إِلَىَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ).
نه مدعى ام فرشته بوده ام، نه خداوند و نه فرزند خدا هستم، بلکه انسانى همچون شما هستم با این تفاوت که پیوسته فرمان توحید به من وحى مى شود، من هرگز نمى خواهم شما را مجبور به پذیرش این آئین کنم، تا آن گونه که گفتید، سرسختانه در برابر من بایستید و مقاومت یا تهدید کنید، راهى است روشن پیش پاى شما مى گذارم، و بیش از این وظیفه اى ندارم، تصمیم گیرى نهائى با خود شما است.
سپس ادامه مى دهد اکنون که چنین است، تمام توجه خویش را به این معبود یکتا کنید، و از شرک و گناه توبه و استغفار نمائید (فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ).(۱)
سپس به عنوان هشدار و اعلام خطر مى افزاید: واى بر مشرکان (وَ وَیْلٌ لِلْمُشْرِکِینَ).
* * *
آیه بعد، به معرفى مشرکان پرداخته، و جمله اى را در این زمینه بازگو مى کند که منحصر به این آیه است مى فرماید: همان کسانى که زکات را اداء نمى کنند و نسبت به آخرت کافرند (الَّذِینَ لایُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافِرُونَ).
در حقیقت معرفت آنها دو چیز است: ترک زکات، و انکار معاد.
این آیه در میان مفسران گفتگوهاى زیادى برانگیخته است، و در تفسیر آن احتمالات فراوانى داده اند، علت اصلى آن این است که، زکات یکى از فروع اسلام است، چگونه ترک آن دلیل بر کفر و شرک مى شود؟

بعضى ظاهر آیه را حفظ کرده و گفته اند: ترک زکات، هر چند توأم با انکار وجوب آن نباشد، باز نشانه کفر است. بعضى دیگر ترکِ توأم با انکار را، دلیل بر کفر دانسته اند، چرا که زکات از ضروریات اسلام است و منکر آن کافر مى باشد.
جمعى گفته اند: زکات در اینجا به معنى تطهیر و پاکیزگى است، و منظور از ترک زکات ترک پاک سازى صفحه دل از لوث شرک است، همان گونه که در آیه ۸۱ سوره کهف نیز آمده است خَیْراً مِنْهُ زَکاةً (فرزندى که از او پاک تر باشد).
ولى اشکال مطلب در اینجا است که تعبیر به لایُؤتُونَ (نمى پردازند و اداء نمى کنند) هیچگونه تناسبى با این معنى ندارد.
بنابراین راهى جز این نیست که منظور همان اداء زکات باشد.
مشکل دیگر اینجا است که زکات در سال دوم هجرت در مدینه تشریع شد، و این آیات مکّى است، حتى به گفته بعضى از مفسران بزرگ، سوره فصلت از نخستین سوره هائى است که در مکّه نازل شده، لذا ناچار شده اند که زکات را در اینجا به معنى هر گونه انفاق در راه خدا تفسیر کنند، یا بگویند: اصل وجوب زکات در مکّه نازل شده بود، اما حد و حدود و نصاب و مقدار آن در سال دوم هجرت نازل گردید.
به هر حال آنچه در اینجا نزدیکتر به مفهوم آیه است این است که، منظور از زکات همان مفهوم عام انفاق بوده باشد، و ذکر آن در نشانه هاى شرک، به خاطر این است که، انفاق هاى مالى در راه خداوند، یکى از روشن ترین نشانه هاى ایثار و گذشت و عشق به اللّه است، چرا که مال از محبوب ترین امور، نزد انسان مى باشد، و انفاق و ترک انفاق مى تواند شاخصى براى شرک و ایمان در بسیارى از موارد گردد تا آنجا که بعضى اموال خویش را از جان خود نیز محبوب تر دارند، و نمونه هاى آن را در طول زندگى دیده ایم.
و به عبارت دیگر، منظور ترک انفاقى است که نشانه عدم ایمان آنها به خدا است، و به همین دلیل در ردیف عدم ایمان به معاد ذکر شده، و یا ترک زکات توأم با انکار وجوب آن است.
نکته دیگرى که مى تواند به روشن شدن تفسیر آیه کمک کند، این است که: زکات در میان دستورات اسلام، وضع خاصى دارد، و پرداختن آن نشانه به رسمیت شناختن حکومت اسلامى بوده است، و ترک آن غالباً نوعى طغیان و سرکشى و قیام بر ضد حکومت اسلامى محسوب مى شده، و مى دانیم قیام بر ضد حکومت اسلامى موجب کفر است.
گواه این سخن، مطلبى است که در تاریخ اسلام درباره اصحاب رَدّه (گروهى که بعد از وفات پیامبر(صلى الله علیه وآله) مرتد شدند) آمده است، آنها جمعى از طوایف بنى طىّ و غطفان و بنى اسد بودند که، از دادن زکات به مأموران حکومت اسلامى سر باز زدند، و به این طریق پرچم مخالفت را برافراشتند، مسلمانان نیز با آنها پیکار کردند و آنان را در هم کوبیدند.
درست است که موقع نزول این آیه، هنوز حکومت اسلامى تشکیل نشده بود، ولى این آیه مى تواند در عین حال، اشاره سربسته اى به مطلب فوق باشد.
در تواریخ آمده است: اهل ردّه بعد از وفات پیامبر(صلى الله علیه وآله) گفتند: أَمَّا الصَّلاةُ فَنُصَلِّی، وَ أَمَّا الزَّکاةُ فَلایُغْصَبُ أَمْوالُنا!: نماز را مى خوانیم، اما زکات نه، ما اجازه نخواهیم داد، اموال ما غصب گردد ! به دنبال این ماجرا مسلمانان تصمیم گرفتند با این گروه به پیکار برخیزند و آن را دلیل بر ارتدادشان مى دانستند.(۲)
* * *
در آخرین آیه مورد بحث، به معرفى گروهى که در نقطه مقابل این مشرکان بخیل و بى ایمان قرار دارند، و جزاى آنها، پرداخته مى گوید: کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، اجر و پاداشى جاودانى و قطع ناشدنى دارند (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُون).
مَمْنُون از ماده منّ در اینجا به معنى قطع، یا نقص است، بنابراین غَیْرُ مَمْنُون یعنى غیر مقطوع و بدون نقص، بعضى واژه مَنُون (بر وزن زبون) به معنى مرگ را، نیز از همین ماده دانسته اند و همچنین منّت گذاردن با زبان را، چرا که اولى قطع و پایان عمر است، و دومى نعمت و شکر را قطع مى کند.(۳)
بعضى از مفسران، نیز گفته اند: منظور از غَیْرُ مَمْنُون در اینجا این است که، هیچگونه منتى بر مؤمنان در این اجر و پاداش گذارده نمى شود (ولى معنى اول مناسب تر به نظر مى رسد).
* * *
نکته:
اهمیت فوق العاده زکات در اسلام:
آیه فوق با تعبیر تکان دهنده اش، تأکید مجددى است بر اهمیت این فریضه اسلامى، خواه به معنى زکات واجب گرفته شود، یا به مفهوم وسیع و گسترده تر، و باید چنین باشد زیرا:
زکات یکى از عوامل مهم عدالت اجتماعى، و مبارزه با فقر و محرومیت، و پر کردن فاصله هاى طبقاتى، و تقویت بنیه مالى حکومت اسلامى، و پاک سازى روح و جان از حب دنیا و مال پرستى، و خلاصه وسیله بسیار مؤثرى براى قرب الهى است.
در بسیارى از روایات اسلامى تعبیراتى آمده است که نشان مى دهد ترک زکات ، در سر حد کفر است و شبیه تعبیرى است که در آیات فوق آمده، به عنوان نمونه :
۱ ـ در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم از جمله وصایاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) به على(علیه السلام) این بود: یا عَلِىُّ کَفَرَ بِاللّهِ العَظِیمِ مِنْ هذِهِ الاُمَّةِ عَشَرَةٌ، وَ عَدَّ مُِنْهُمْ، مانِعُ الزَّکاةِ... ثُمَّ قالَ یا عَلِىُّ! مَنْ مَنَعَ قِیراطاً مِنْ زَکاتِ مالِهَ فَلَیْسَ بِمُؤْمِن وَ لامُسْلِم وَ لاکَرامَةَ، یا عَلِىُّ! تارِکُ الزَّکاتِ یَسْئَلُ اللّهَ الرِّجْعَةَ إِلَى الدُّنْیا، وَ ذلِکَ قَولُهُ عَزَّوَجَلَّ حَتّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ...: اى على! ده طایفه از این امت، به خداوند بزرگ کافر شده اند، و یکى از این ده گروه را مانع الزکات شمرد... سپس فرمود: اى على! هر کس قیراطى از زکاتِ مالش را نپردازد، نه مؤمن است و نه مسلمان و ارزشى در پیشگاه خدا ندارد، اى على! تارک الزکات، به هنگام مرگ تقاضاى بازگشت به این دنیا (براى جبران گناه عظیم خود مى کند اما پذیرفته نمى شود) و این همان است که خداوند در قرآن به آن اشاره فرموده: زمانى که مرگ یکى از آنها فرا رسد مى گوید پروردگارا! مرا بازگردانید (اما پاسخ منفى مى شنود).... .(۴)
۲ ـ در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: إِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فَرَضَ لِلْفُقَراءِ فِی أَمْوالِ الاَغْنِیاءِ فَرِیْضَةً لایُحْمَدُوَن إِلاّ بِأَداِئها وَ هِىَ الزَّکاةُ، بِها حَقَنُوا دِمائَهُمْ وَ بِها سَمُّوا مُسْلِمِیْنَ: خداوند بزرگ براى فقیران در اموال اغنیا فریضه اى قرار داده که جز با اداء آن شایسته ستایش نیستند، و آن زکات است که به وسیله آن خون خود را حفظ مى کنند و نام مسلمان بر آنها مى گذارند .(۵)
۳ ـ بالاخره در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: مَنْ مَنَعَ قِیراطاً مِنَ الزّکاةِ فَلْیَمُتْ إِنْ شاءَ یَهُودِیّاً أَو نَصْرانِیّاً: کسى که قیراطى از زکات را منع کند یا باید یهودى از دنیا برود یا نصرانى .(۶)
در زمینه اهمیت زکات در اسلام، و فلسفه آن، و همچنین تاریخ وجوب زکات در اسلام، و سایر خصوصیات مربوط به آن در جلد ۸ از صفحه ۶ به بعد (ذیل آیه ۶٠ سوره توبه) مشروحاً بحث کرده ایم.
* * *


۱ ـ جمله فَاسْتَقِیْمُوا از ماده استقامت در اینجا به معنى مستقیم رو به چیزى بودن است و لذا با إِلى متعدى شده چرا که مفهوم استواء را در بر دارد.
۲ ـ تفسیر ابو الفتوح ، جلد ۱٠، صفحه ۶، ذیل آیات مورد بحث.
۳ ـ راغب در مفردات ماده منّ .
۴ ـ وسائل الشیعه ، جلد ۶، صفحه ۱۸ و ۱۹ (باب ثُبُوتِ الْکُفْرِ وَ الاِرْتِدادِ وَ الْقَتْلِ بِمَنْعِ الزَّکاةِ اِسْتِحْلالاً وَ جُحُوداً) جمعى از فقها و محدثین همانند صاحب وسائل روایات فوق را حمل بر مورد انکار زکات کرده اند. وسائل الشیعه ، جلد ۹، صفحه ۳۴، حدیث ۱۱۴۵۵ ـ وسائل الشیعه ، جلد ۹، صفحه ۳۲، حدیث ۱۱۴۵٠ ـ وسائل الشیعه ، جلد ۹، صفحه ۳۳، حدیث ۱۱۴۵۳.
۵ و ۶ ـ وسائل الشیعه ، جلد ۶، صفحه ۱۸ و ۱۹ (باب ثُبُوتِ الْکُفْرِ وَ الاِرْتِدادِ وَ الْقَتْلِ بِمَنْعِ الزَّکاةِ اِسْتِحْلالاً وَ جُحُوداً) جمعى از فقها و محدثین همانند صاحب وسائل روایات فوق را حمل بر مورد انکار زکات کرده اند. وسائل الشیعه ، جلد ۹، صفحه ۳۴، حدیث ۱۱۴۵۵ ـ وسائل الشیعه ، جلد ۹، صفحه ۳۲، حدیث ۱۱۴۵٠ ـ وسائل الشیعه ، جلد ۹، صفحه ۳۳، حدیث ۱۱۴۵۳.


72 شباهت قیام حسینی ع و انقلاب خمینی ره
سه شنبه چهارم شهریور ۱۳۹۹ ساعت 15:8 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

باسمه رب الشهدا والصدیقین

 

 

با تقدیم سلام و عرض ادب

علی هنرمند

سروران گرامی این مختصر بضاعت در دقیقه 91 به پایان وچاپ رسیده  وپراز نقص و کم خونی است .امید است با هدایت و یاری شما قبل از محرم سال بعد به کتابی فاخر و موثق ومقبول تبدیل شود. ان شاء الله

دو نکته مهم :

  اولا" منظور از ادعای شباهت ، به هیچ وجه ادعای " همترازی " نیست.

ثانیا"  شخص اول عالم بشریت حضرت محمد مصطفی (ص) که اشرف الانبیاء هستند انسان های خاص را شبیه خود می دانند" آیا شما را از شبیه ترینتان به خودم باخبر نسازم؟ .. وبعد فرمودند " هرکس خوش اخلاقتر ، نرم خوتر به خویشانش ، نیکوکارتر نسبت به برادران دینیش و دوستدارتر ، برحق شکیباتر ، خشم را فروخورنده تر و باگذشت تر و در خورسندی وخشم با انصاف تر باشد."

اینک شباهت های به دست آمده به ترتیب الفبا :

 

آب ،در هردو انقلاب، آب به روی رزمندگان اسلام بسته شد و بسیاری از آنها از تشنگی جان دادند. شهید نعمت الله خلیلی جانباز شیمیایی نمونه بارز آن است.

آرزوهای شبیه به هم، در دو انقلاب. آرزوی پیروزی ظاهری یا شهادت (احدی الحسینین ) ونیز آرزوی رزمندگان ما "یا لیتنا کنا معک"

آثار،هر دو انقلاب ابدی است  ان شالله ، پیامبر اکرم (ص)  "ان القتل الحسین  علیه السلام حراره فی قلوب المومنین لا تبرد ابدا"

آزادی  وآزادگی  ، از شاخصه های اصلی دو انقلاب است. امام حسین(ع): اگر دین ندارید لا اقل آزاده باشید در دنیایتان و در انقلاب اسلامی ایران : استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی

آزادگان   در اسارت یزیدیان (اموی وبعثی ) (45000 آزاده انقلاب ما ) وخاندان اهل بیت (ع) ویارانشان در اسارت شام و..

 

 

 

 

اسارتها وشجاعت ها در دو انقلاب

اسامی شبیه به هم .( قصد ما مقایسه نیست ، بلکه ابراز ره روی است). ما (4500 اکبر شهید داریم)  (3500 اصغر شهید)          ( 13000 حسین شهید) ( 5400 عباس شهید ) ( 2300 قاسم شهید ) و (45000 محمد شهید ) و(2000 رضا شهید) و (20000 شهید با کلمه الله ) و ( 30000 علی شهید ) ( این آمار از کد خبر 159017 تاریخ انتشار 6/7/97  کمیته خادمین شهدای ناحیه ثارالله گرفته شده است ))و بقیه نامهای مطهر دیگر شهیدان که در این آمار نیامده وهمه آنها مقدس ومطهرند و تفاوتی باهم ندارند.

اسلام رحمانی در دو انقلاب می گوید : اگر رو به قبله " ارحم الراحمین " به نماز ایستاده ای ، پشت سر " رحمه للعالمین "  ودر نمازت حداقل در دو رکعت اول هر نوبت 8 بار " الرحمن الرحیم " می گویی اما هرگز از " سلاحت " فاصله مگیر و از "آذوقه جنگیت" ، چون دشمن همین  را آرزو دارد( 102 نساء)

الویت شناسی رهبران ،برای سرداران ورزمندگان دوجبهه (جان وهستی من) اولی است یا ( احیای مکتب حیات بخش اسلام ناب محمدی ص) و در یک وفاق مکتبی ، تماما" فراز دوم را عاشقانه انتخاب می کنند : (دار و ندارم فدای مکتب)

انقلابی بودن رهبر وسردمداران هردو نهضت . امام خمینی (ره) : " انقلاب اسلامی ایران پرتویی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است (صحیفه امام ج 17  ص482)

ارزشهای مشترک در دو انقلاب : رضای الهی و حاکم کردن فرامین پروردگار در قلمرو اسلام وجهان وعدالت و استقلال و  هرچه در دین ، فضیلت است .

اختلاف افکنی  دشمنان خدا به هر بهانه ، عرب وعجم ، سیاه وسپید ، ایرانی وعرب ، سنی وشیعه و...

 

 

بزرگداشت  (یادواره شهیدان) در دونظام از عزاداری در عاشورا تا یک یک امامان تا امروز و در انقلاب ایران و....

بصیرت بخشی   رهبران دو انقلاب : از خطبه ها و سخنان آقا امام حسین (ع)  در مکه و منازل بین راه تا عاشورا و سخنان حضرت زینب (س) در طول مسیر و بعد تا سخنرانی های امام خمینی (ره) و امام خامنه ای عزیز  و نمازهای جمعه و ... و برنامه هایی چون تفسیر قرآن حضرت امام (ره) و امام خامنه ای و "گام دوم"ها و...


 

 

 

پرچم ها ی شبیه ، از رنگ  تا پیام ونوشته ها . اکنون بر پرچم جمهوری اسلامی نقش " لا اله الا الله "  است  که بر انگشتری آقا امام حسین (ع) نقش داشته ." لا اله الا الله عده للقاء الله " وخون سرخ شهیدان کربلای عراق و ایران و شعار رزمندگان هر دو جبهه " الله اکبر" نقش بر پرچم ما .

پاکدامنی  رهبران ، سرداران ورزمندگان هر دو جبهه در مسائل اعتقادی ، اقتصادی ،سیاسی و....

پیروزی خون بر شمشیر در هردو انقلاب، پیروزی حزب الله برحزب شیطان در هردو میدان.

 

تبلیغات  شبیه به هم دوست ودشمن در دو نهضت : در جبهه  دوستان اسلام همه صادق ، همه خواهان عدالت، همه دوستدار انصاف و شرف و اخلاص و ایثار. ودر جبهه دشمنان همه چیز دروغ وتهمت ، هراس افکنی ، تهدید ، ابتذال پراکنی ، فتنه انگیزی ، جنسیت محوری ، اسلام هراسی و...

تحریم های سنگین و جامع الاطراف اقتصادی ، علمی ، فرهنگی ، سیاسی ، پزشکی، خوراکی و.... ازجانب دشمن  وایثار وگذشت و مهربانی از جنبه " حق" در برابر آنها .

تبعید و تهدید و ترور  رهبران  و سرداران و رزمندگان در دونظام الهی توسط دشمنان و دوستان فریب خورده و دشمن تر از بیگانه شده..

طرح ترور آقا امام حسین (ع) در مدینه ، در مکه و همه جا تا کربلا و امام خمینی از قم تا نجف و امام خامنه ای در بمب گذاری ،تا شهید حاج قاسم سلیمانی و (17000 شهید ترور) تا.....

تبعید آقا امام حسین (ع) از مدینه  تا امام خمینی به ترکیه و عراق و امام خامنه ای به ایرانشهر و......

 تیرباران رهبران وسرداران ورزمندگان هر دو انقلاب. ازتیر سه شعبه حرمله تا تیر دوربرد قناسه .


 

ثبات رای وعقیده الهی رهبران ، سرداران و رزمندگان دو انقلاب تا شهادت و هزار بار زنده شدن و دوباره شهید شدن  از " انی احامی ابدا عن دینی" تا شعارهای شعور مند شهیدان چون شهید ایت الله غفاری و سعیدی (ره) تا شهید حاج قاسم و تا ..

ثروت معنوی بی پایان دور هبر الهی عراق کربلا وایران ما و ثروت مادی بی حساب کفر ونفاق اموی و پهلوی و به میدان آوردن بی دریغ تمامی آن. ثروت بی مثال چون حضرت علی اکبرها (ع) و سید مصطفی (ره)ها وخواهر و برادر وهرچه که از جان گرامی تر است .

 


 

جان برکف نهادن  تمام سر دمداران جبهه توحید و خویشان ویارانشان در راه دفاع از هرچه فضائل وافاضل است  ، چون دین و عدالت و صداقت و شرافت و .. وحفظ حجاب تا پس از پای جان.

جشن ها و سوت و کف زدن های دشمنان خدا (دشمنان دو انقلاب )در مصیبتها و شکست های ظاهری جبهه حق در کربلای عاشورا و کربلای ایران ما : (در کوفه و شام ) عراق و در سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایران و...


 

چراغ خون ، چراغ لاله (چراغ خون شهیدان) از امام حسین (ع) که " مصباح الهدی" است تا (چراغ لاله) آرم پرچم جمهوری اسلامی  که یاد آور ایام الله  عاشورائیان است.

اقبال لاهوری :       چون چراغ لاله سوزم درشبستان شما              ای جوانان عجم ،جان من وجان شما

چشم امید هردو انقلاب و رهبرشان تنها به "فضل خدا"  نه به " بذل کدخدا" بوده و هست .

.

 

حجاب باوری زنان ومردان وغیرت ناموسی در هردو نهضت از قتلگاه شهیدان کربلا تا کربلای جبهه های ما.(سه تک آور شهید نیروی زمینی ارتش برای پایین آوردن جسد بی جان وبرهنه یک زن اسیر ایرانی که بعثیان آمریکایی به دار آویخته بودند).

حبیب بن مظاهرهای دو نهضت از کربلا تا زندان بلای پهلوی .شهدای محاسن سپید به خون خضاب شده .

حر های دو انقلاب از " شهید حرریاحی" تا" شهید طیب حاج رضایی" و" شهید شاهرخ ضرغام" و..

حنابندان های شب های شهادت از عاشورای حسینی(ع) تا انقلاب خمینی(ره) و جبهه های دفاع مقدس .


 

خار مغیلان دشت کربلا تا "مین های والمرا"ی جبهه های ما  .

خارجی خواندن هر دو رهبر از سوی فاسدترین عناصر تاریخ .چه خارجی (غیر هموطن) ، چه خارجی(خارج شده از دین)

خطبه های بسیار شبیه رهبران وفرماندهان و همسران وخواهران شهدا وخود شهدا در نمازهای جمعه وشعارهای همایشی مثل خطبه معروف حضرت زینب(س) حضرت سجاد (ع) و امام خامنه ای (زه) تا برسیم به خطبه های رزمی شهید حاج قاسم سلیمانی

خویشاوندان شهیدان ، همسران ، خواهران و برادران ، فرزندان و پدران و مادران ، چقدر شبیه هم اند از حضرت زینب(س) ، حضرت ام البنین تا مادران شهید داده ایران عزیز.

خواص در دوجبهه، رویش ها وریزش ها از ابتدای نهضت تا امروز چقدر شبیه اند . از " شریح قاضی " تا معدود "شیخ ناراضی"


 

دوستان ودشمنان دو نهضت چقدر مترادف ، چقدر متجانس : از سلسله منفور اموی تا سلسله منحوس پهلوی. دشمنان خارجی (به ویژه غربی ) درکربلا و ماجراهایش " سرجون رومی" مشاور غربی معاویه و یزید تا مشاوران کاخ سفید برای انقلاب سپید .

دعاها و مناجات های یکسان در هر دو قیام از بالاترین رده رهبری تا پایین ترین عضو  امربری

دعوتنامه های مشابه، از دعوتنامه " شمرذی الجوشن " برای حضرت ماه بنی هاشم ، حضرت عباس(ع)تا دعوتنامه آمریکا از والدین شهید عباس دوران و .. و جناب شهید چمران و....

دین محوری  هردو نهضت ، هدف احیای دین ، نه غصب زمین و زین پادشاهی .



 

ذلت گریزی وذلت ستیزی و ناپذیری رهبران وسرداران و رزمندگان دو انقلاب" هیهات من الذله"  شعار شعورمند هردو جبهه الهی


 

رهبران، ویژگی های مشابه رهبران:

1-هردو فرزند حضرت ختمی مرتبت (ص) وحضرت زهرا (س)

2-هردو پدر شهید و فرزند شهید

3-هردو ملبس به لباس پیامبر اکرم (ص) " عبا وعمامه"

4-هردو فقیه جامع الشرایط

5-هردو در خط مقدم جبهه مبارزه ، با فراخواندن رزمندگان که " بیا" نه " برو"

6-هردو اسیر خواص بی بصیرت تا جایی که آقا امام حسین (ع) در عاشورا"هل من ناصر ینصرنی" ؟ می سراید امام خامنه ای فرزند رشید او " این عمار"؟

7-هر دو اسوه و الگوی پاک دستی ، پاک قلبی ، پاک نیتی و سرشار از شجاعت و صداقت و درایت

و جانشینان رهبری هردو نهضت نیز بسیار شبیه اند:

1-هردو فرزند پیامبر(ص) و اهل بیت (ع)

2-هردو جانباز و افشاگر جنایات طاغوت

3-هردو قدر شناس و حق شناس رهبر قبلی

4-هردو فقیه جامع الشرایط

5-هردو در خط مقدم جبهه

6-هردو طعم شهادت چشیده . یکی واصل ("من قضی نحبه" عهد خود را به انجام رسانده ، امام سجاد(ع)) و نسل پاک جانبازش(امام خامنه ای) تا شهادت رفته ("و منهم من ینتظر" در انتظار شهادت )

رسواگر رسولان طاغوتی از حضرت سجاد(ع) و حضرت زینب (س) تا فرزندان و خواهران و مادران شهیدان دفاع مقدس

رجز خوانی های مشابه رهبران از امام حسین (ع) تا فرزند خلفش امام خمینی و خامنه ای. از حضرت عباس (ع) تا شهید حاج قاسم سلیمانی" . و الله ان قطعتموا یمینی / انی احامی ابدا عن دینی " به خدا قسم اگردستم را هم قطع کنید از یاری دینم و " رهبرم"  باز نمی مانم.

روضه خوانی برای شهدا از آقا حضرت امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) و حضرت ام البنین(س) تا امامین انقلاب و مادران و خواهران شهید و مرثیه خوانان اهل بیت.

رنگین پوستان حاضر در دوانقلاب از جناب "جون" تا سیاه پوستان خورشید لقای جنوب خود ایران تا شیخ زکزاکی جانباز رو به شهادت.


 

حضورگویش های زبانی متفاوت در دو نهضت : از شهید " اسلم بن عمرو ترکی" تا شهید باکری و" مدنی" از عرب وعجم از خوزستان تا خراسان از مختار تا کیان از شهید ابو مهندس تا شهیدحاج قاسم سلیمانی

زائران مشهد شهیدان دو انقلاب از کربلای عاشورا تا کربلای ایران ماکه امام خمینی(ره) در این باره فرمودند " تا قیامت، مزار و مقتل شهیدان دارالشفای عاشقان، عارفان ودلسوختگان است." و تربت امام حسین (ع) که سید وسالار تربت شهیدان عالم است.

زنان ، در دو نهضت حسینی (ع) وانقلاب خمینی(ره) چه اندازه شباهت دارند! از جهت شهید شدن(در جنگ تحمیلی6428 زن شهیده  و 500  زن شهیده رزمنده. وسخنرانی های زنان همسر شهید ، دختران ، مادران. وحجاب وعفاف وایثار و ولایتمداریشان چقدر نزدیک به هم است .

زر وزیور ، نزد زنان دوجبهه ارزش یکسان دارد ، آنها از همه تجملات دنیایی می گذرند و گذشته اند، اما از حجاب و عفاف به قیمت جان هم نمی توان گذشت . حضرت زینب (س)ودیگر دختران و بانوان اسیر همراه ایشان نگران حجاب خوداند نه گوشواره و اموال و در انقلاب ما بانوان و دخترانی که تنها طلا و جواهرشان را به جبهه ها فرستادند.

 

 

 سنین مختلف در دونهضت حاضرند . از طفل به خون آغشته رباب(س) تا محاسن به خون خضاب جناب" بریر" و "حبیب بن مظاهر" تا در انقلاب ما .  ما نیز در انقلابمان شهید 12 روزه و شهید یکصد ساله داریم

سیدالشهدا در دو نهضت : در عاشورای کربلا  آقا امام حسین (ع) و در عاشورای ما (سرچشمه) شهید بهشتی (ره)

سنگ باران در دو عاشورای کربلای امام حسین(ع) و کربلای امام خامنه ای (زه) : ماشینهای قلوه سنگی که در فتنه 88 در کف خیابان خالی می شد برای مقابله با مدافعان قرآن و ایران .

سرهای بی تن ، در دو کربلای عراق و ایران سر بی تن  شهید علی اکبر دهقان یا حسین یا حسین می گفت. او در وصیت نامه اش نوشته بود" السلام علی الراس المرفوع" . راس خورشید برمناره نیزه در عاشورا قرآن می خواند .

سرقت القاب  در دربار دشمنان هر دو انقلاب : یزید ،"امیرالمومنین "وشاه محمدرضا " ظل الله و حاکمان جلاد عربستان "خادمین حرمین شریفین" در ماجرای به شهادت رساندن زائران منا و" کدخدا" آمریکا حامی حقوق بشر  .

سیاست هردو انقلاب برمبنای "دیانت" است و سیاست دشمنان آنها بر اساس "دنائت ". چقدر شبیه.

 

 

شاه زنان (شهربانو) ،ایران بانو ،دختر یزدگرد سوم و مادر والا مقام حضرت امام سجاد(ع). فرزند گرانقدرش در نهضت عاشورا و پیام رسانی های بعدی ، شاه بیت غزل ایرانی و عربی است و بعدها مختار وکیان و دورتر شهید حاج قاسم سلیمانی و ابومهندس و در دفاع مقدس رزمندگان جان برکف عراقی و ایرانی با خون ترکیب شده در " نحو" جهاد .

شبهه افکنی دشمنان تا چه اندازه هم شکل اند . وطن امام حسین(ع) "مدینه "است در "کوفه"چه کار دارد ؟ امام علی (ع) متولد "کعبه" است در "کوفه "چه منافعی دارد ؟ سردار سلیمانی ، اهل "کرمان" است، به "لبنان وسوریه وعراق" چه؟ و کیان و...؟ دیگر کسی کاری ندارد که این ها میهمان اند و دعوت شده ومامور الهی. دیگرکسی دنبال این نیست که "صهیونیست "اشغالگر ازکجا آمده وآمریکا در "مکه" دنبال چیست وانگلیس در "هند" و مکرون در "هیروشیمای لبنان " به دنبال چه است؟

شباهت شعارها و شعورها  از " یا منصور امت" تا"مرگ بر آمریکا و مرگ براسرائیل"

شهادت طلبی ها در دوجبهه ، چقدر شبیه!

شیرخوارگان دو انقلاب تا برسد به شیرخوارگان زمان ما . که حضرت امام حسن عسکری (ع) به فرزند فرزانه اش آقا امام زمان(عج) فرموده"یود الطفل فی المهد لو استطاع الیک نهوضا" تا کودک در "پلو " نهاده شده توسط داعش برای صرف "شام" تا....

شمر های دشمن ، هردو با اهل بیت و قرآن و حقیقت مخالف : از قاتل شهید حججی ، تا عاشورا ، تا زندان ابوغریب و... ساواک اسرائیل، ساخته تا....

شیطان ، سوت و کف زنان ، معرکه گردان در میدان از کربلا تا میدان شهدا(ژاله) ، فتنه 88 در جشن شام و کوفه ، درجشن ساقط کردن هواپیمای مسافربری خودی به اشتباهی که احتمالا ساخته دشمن است ( با ابزارهای الکتریکی وامواج گمراه کننده آواکس های آمریکایی )

شهادتنامه های بسیار همانند سرداران وفرماندهان وسربازان

شفاعت خواهی فراوان همسان رزمندگان جبهه ها از رهبران

طعم شیرین شهادت از " احلی من العسل" تا "شربت شیرین شهادت " که اکنون ضرب المثل شده  در دهان دوست و دشمن

شباهت در وجود "شریح قاضی" تا " شیخ قرضاوی" تا مواد شیمیایی اهدایی سردمداران " تفکر نازی "


 

صلح وجنگ نیز در دو انقلاب ، شاهد مثال های فراوان دارد.از صلح امام حسن(ع) تا " جهاد امام حسین (ع) " که هردو فرمان الهی اند تا جهاد جمهوری اسلامی در برابر تجاوز دشمن بعثی و بخش اعظم دنیای کفر وظلم ، تا صلح تحمیلی ، تا دلالان صلح و خلع سلاح موشکی پیشنهادی خائنان داخلی و خارجی.


 

ضالین دو انقلاب

ضمانت تداوم اسلام ناب محمدی (ص) با خون گلگون جهادگران مخلص و جان برکف دو نظام الهی .


 

ظلم ستیزی، دو رهبر و دو نظام توحیدی برای برپایی قسط و عدالت قرآن پسند با دشمنانی به شدت شبیه


 

عالمگیر شدن پیام دو نهضت ان شاء الله تا قیامت و"لوکره المشرکین و المنافقین و الکفار "

عاشوراهای مکرر دو انقلاب با یازده امام مظلوم معصوم شهید تا عاشوراهای مکرر نهضت خمینی(ره) در میدان ژاله ، سرچشمه ، پاوه ، شلمچه ، حلبچه و... که " کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا "

عزاداری های مشابه و ممنوعیت عزاداری های شبیه به هم از کربلای شهیدان تا فرمان رضاخان تا ممنوعیت صامت نام بردن از رهبران دو جبهه حتی در برخی مساجدشهر(امروز)

عبرت های عاشورایی تنها از زبان یک فرمانده دفاع مقدس:" ما یکبار امام حسین (ع) را در کربلا تنها گذاشتیم و چهارده قرن تحقیر ، تازیانه ، توهین و شکنجه را چشیدیم. هرگز مباد امروز حسین "زمانمان" را تنها بگذاریم "( فرهنگ عاشورا ص 104 )

" قتیل العبرات " تنها قتیل " اشکها" نیست ، شهید "عبرت ها " نیز هست.


 

غارت خیمه ها و خانه ها تنها در کربلای عراق نبود. در کربلای غرب وخوزستان ما و در حملات بعثیون و داعشیون تکرار شد.

غریبی شهدا در کربلای عراق و نینوای ایران ، در شهادت های غریبانه در زندان های بعثی و شهید حججی ها و مدافعان حرم به ویژه شهدای " غربت مضاعف" : جان برکفان رشید پاکستانی ، افغانستانی و... شهادت غریبانه حاج قاسم سلیمانی و شهدای منا در حج و شهید ایت الله مصطفی خمینی (ره) درعراق و...

غربی های نفوذی و خط بده از " سرجون رومی " تا "سردمداران غربی" تا پیروان داخلی آن ها

غیرت حسینی در دوجبهه : در گودال قتلگاه تا تکاوران شهید در ساحل کارون برای به خاک سپردن یک ناموس ایرانی


 

فتنه مشابه کفار و منافقان ، معاندان هر دو انقلاب در به آتش کشیدن طرفداران آقا امام حسین(ع) وپرچم هایشان. در هر دو فتنه این آقا امام حسین(ع) است که با ورود به ماجرا ، بساط آتش افروزی را بر می چیند.

فرعون های مشترک از کاخ سیاه آمریکا تا کاخ کرملین تا کاخ سعد آباد تا کاخ صد دام بغداد

فداکردن " ما سوی الله " خود به وسیله رهبران ، سرداران و رزمندگان هردو جناح توحیدی

فرزندان شهید شبیه رهبران از حضرت علی اکبر(ع) تا حاج آقا مصطفی خمینی(ره)


 

قرآن، قانون اساسی و فرمانده اصلی دو جبهه ی توحیدی : آقا امام حسین (ع) در تمام زندگیش از زبان باز کردنش در 3 سالگی تا زبان بستنش بر فراز مناره نیزه ، تلاوت قرآن بود. تا دفاع مقدس  ما که سینه های بی سر و سرهای بی سینه قرآن می خواندند و 180 شهید حافظ کل قرآن در دفاع مقدس ایران .

قتل صبر (یعنی قتل همراه با شکنجه بسیار) در دوانقلاب از آقا سید الشهدا امام حسین (ع) تا شهادت مظلومانه آیت الله شهید سعیدی و غفاری و هزاران شهید شکنجه شده در ساواک پهلوی تا شکنجه گاه های اسارت خانه های حزب بعث تا شهید حججی و...

قیام هردو رهبر برای اقامه " قسط" و " امربه معروف و نهی از منکر" و احیاء تمام فرامین بر زمین مانده ،حتی دفن شده اسلام ناب محمدی (ص) بود.

قربانی های مشابه دوانقلاب ، رهبران ، افسران ، پدران ، مادران و خواهران و برادران و ... دو امت شهید پرور که " خدایا این قربانی را از ما بپذیر"


 

کربلاهای مکرر ایران

کتاب مشترک دو نهضت " کتاب الله "

کمال خواهی  ، استقلال طلبی تمام اجزای دو نهضت


 

گودال قتلگاه همسان در کربلای عراق در عاشورا و کربلای ایران در ساواک ، شیارها و تنگه ها در دفاع مقدس ، گورهای دسته جمعی شهیدان غواص ، مدافعان حرم در سراسر قلمرو مقاومت اسلامی از کربلا ی اموی تا گور دسته جمعی شهدای گوهرشاد به دستور جلاد رضا خان پهلوی تا...

گلریزان رهبران و سرداران ، افسران و رزمندگان ، طفلان ، زنان ، مردان در هر دو انقلاب ، از کربلای امام حسین(ع) تا کربلای امامین انقلاب یعنی ریختن عالیترین و خوشبوترین و زیباترین گلهای عالم (شهدای گلگون کفن) به خاک وطن و در غربت ،تا ما آدمهای مانده در اسارت نفس اماره، خودخواهی وشهوات نجات پیدا کنیم و به دامن نجابت سلامت روح وتقوا برگردیم و آنها که زیر بار قرض امت و امامند به ثروت معنوی دست یابند و دین خود را ادا کنند.


 

لانه های جاسوسی در دو نهضت . از خانه فرماندار مدینه تا لانه جاسوسی عبیدالله زیاد در کوفه که به" سرجون" وصل است ، تا برسیم به تهران ، لانه های جاسوسی  متعدد آمریکا ، انگلیس، فرانسه و  آلمان و...

لباس های روحانیت پیامبر اکرم (ص) برتن رهبران هردو نظام الهی ولباسهایی که تابلوی تبلیغاتی اند و پر هستند از شعارهای حماسی-دینی و انقلابی " هیهات من الذله " " راه قدس از کربلا می گذرد" " مرگ بر آمریکا ، مرگ بر انگلیس ومرگ بر تمام جنود ابلیس و ...



 

مادران شهداء و اسرای دو رستاخیز توحیدی چه مقدار شبیه اند. در ایثار ، شعار و رفتار و کردار . همه هستی خود را فدای امام حسین (ع) و رهبری انقلاب می دانند و در کربلا ، سراغ حسین (ع) خود را می گیرند نه عباس و فرزندان خویش را .چنانکه مادران وهمسران شهدا در کربلای سرچشمه ، همه سراغ سلامتی شهید بهشتی را قبل از شاهدان خویش می گیرند و چه بگویم از زینب (س) در رفتار با شهدای فرزند و شهیدان برادر..

مذاکره در دو نهضت الهی ، مذاکره از باب مفاعله یعنی به یکدیگر یاد آوری کردن .یاد آوری چه؟ یادآوری حقوق و وظایف. وقتی مذاکره از طرف مومنان ومسلمانان صورت می گیرد ، قاعده این است که حقوق و وظایف را که قرآن مقرر فرموده یاد آوری کنند و از طرف مذاکره ، انجام دقیق ، صحیح  وکامل آن را بخواهند و گرنه مذاکره بر اساس پیمان های تجاوزگرانه وسلطه پذیرانه وموید ظلم ، مطرود و ملعون و ممنوع است .رهبران هر دو انقلاب هرگز تن به مذاکره خلاف رضای الهی نداده و نخواهند داد .

معجزات مشابه در دو اردوی توحیدی امام حسین (ع) و امام خمینی (ره) در پیروزی ها ، خوار و ذلیل کردن دشمن قلدر تا دندان مسلح و نیز شفا یافتن بیماران و گرفتاران بر سر مزار شهیدان دو انقلاب و گشایش های حیرت انگیز و پیروزی های محیر العقول .

میزان ، رای کدام مردم (ملت) در دو انقلاب؟ دشمنان اسلام و انسان همواره" نومن ببعض ونکفر ببعض" بوده اند . اگر امام خمینی (ره) که فرزند و رهروخلف حضرت امام حسین (ع) هستند ، فرمودند" میزان رای ملت(مردم) است " ، هم ایشان فرموده اند به رزمندگان و جبهه مقاومت که شما پیرو امامی هستید که فرمود " اگر دردنیا هیچ پناهگاه و ماوایی نباشد  با یزیدبن معاویه بیعت نخواهم کرد " . درجایی دیگر امام خمینی (ره) می فرماید : اگر جهانخواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند در مقابل همه دنیای آنها می ایستیم و تا نابودی تمام آنها از پای نخواهیم نشست (صحیفه امام خمینی ج 20 ص 325)

و این دقیقا یعنی رای آن ملت(مردم) میزان است که موحد ، مومن ، مسلم  ودر صراط مستقیم الهی باشند. و اگرقرار بود رای هر ملت و مردمی با  هر عقیده ومرام میزان باشد . هیچ پیامبری نباید به رسالت مبعوث می شد و تلاش می کرد .پیروان حضرت ابراهیم (ع) ، نوح(ع) و حضرت محمد (ص) در ابتدا چند نفر از ملت بودند؟ چرا برخی موضوع و حقیقت روشنتر از خورشید را انکار می کنند؟

مراحل شبیه به هم دو انقلاب از آغاز :

1-امتناع از بیعت با یزید اموی و عاری از مهر پهلوی

2-هجرت اجباری به مکه وکربلا و به ترکیه و عراق

3- تبلیغ و نامه نگاری وسخنرانی در منازل هجرت و درکشورهای دیگر

4-اعزام نماینده به کوفه وتهران

5-تهدید یزید اموی مردم کوفه را و یزید تهران ، مردم تهران را  .شهادتهای مکرر تبریز وتهران میدان ژاله و شهادت حضرت مسلم و هانی و طرفداران حضرت

6-حرکت از مکه به سوی کوفه و از نجف به سوی تهران

7-رسیدن به کربلا و محاصره همه جانبه و بستن فرودگاه مهر آباد ( از این جا به بعد تفاوتها شروع می شود و ان شاالله به دعای آقا امام حسین (ع) پیروزی ظاهری نیز تا ظهور قائم آل محمد(ص) ادامه خواهد یافت (برداشت از ص 447 فرهنگ عاشورا، جواد محدثی)

مردمی بودن دو انقلاب : پایه ها وارکان هر دو انقلاب رهبران الهی ومردمان مستضعف خدایی بودند.

مقاومت رهبران، افسران ومردمان دو نهضت در شکنجه گاههای کربلا ، کوفه ، تهران ، قم و ... تا شهید سعیدی وغفاری

مظلومیت رهبران ومردم هر دو امت .


 

نامه نگاری های شبیه به هم رهبران دو انقلاب برای مردم و امت خود ،  البته با تفاوتهای بسیار در پاسخگویی امت : در کوفه اکثر قریب به اتفاق  پاسخ ها ناجوانمردانه و مرعوب و همراه نفاق  و در انقلاب ، تمام ، عالی و از روی صدق و وفاق

نام ها و نسب های شبیه رهبران ، افسران ، رزمندگان، شهیدان ، جانبازان نامهای عملیاتی ، پرچمها ، گردانها و...

سید روح الله (سلاله خلف حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) ملقب به  مصطفوی  از ذریه حضرت محمد مصطفی (ص) و بعد نایب برحق ایشان سید علی حسینی خامنه ای، همچنان امام خمینی (ره) همه فرزند حضرت محمد مصطفی (ص) و حضرت زهرا(س) و امام حسین (ع) و امامان معصوم علیهم السلام.

نقابداران و نفوذی های بسیار مشابه دشمنان در دو نهضت. از ورود نقابداران " ابن زیادی" به کوفه تا خرابکاران نقاب داران فتنه های رنگارنگ انقلاب ما چه نقاب پارچه ای و.. چه نقاب نفاق و دروغ وظاهر سازی" لعن الله امت اسرجت و الجمت و تنقبت (نقاب زدگان) لقتالک"

نمازهای شبیه تیرباران یا بمب گذاری یا منفجر شده در کربلای عراق وایران ( شهدای محراب)و... در نماز ظهرعاشورا تا نماز جمعه وجماعت ایران


 

وارثان انبیاء رهبران دو انقلاب : درباره آقا سید الشهدا (ع) می خوانیم" السلام علیک یا وارث آدم صفوه الله ... نوح نبی الله .... ابراهیم خلیل الله ... حضرت محمد مصطفی (ص) و درباره امامین انقلابمان در حدیث آمده " ان العلماء ورثه الانبیاء "( امام صادق (ع)

ولایتمداری . سرداران در دو نهضت الهی از حضرت ابوالفضل(ع) و اصحاب شهیدآقا امام حسین (ع) تا شهید سعیدی و غفاری و امروز شهید حاج قاسم سلیمانی  وکل رزمندگان اسلام . و وفاداران و یاران.

وصیت نامه بسیار شبیه سرداران و رزمندگان شهید و جانباز و... (حضرت مسلم بن عوسجه(ره) قبل از شهادت ، رنگین در خون با انگشت آقا امام حسین (ع) را به حبیب بن مظاهرنشان می دهد و می گوید" ترا وصیت میکنم تا پای جان  از او حمایت کن" وحبیب بن مظاهر(ع) می گوید " به خدای کعبه قسم آن حضرت را یاری خواهم کرد ") . همین امر در وصیت نامه  اکثر شهیدان وجود دارد .سید شهیدان مدافع حرم شهید حاج قاسم سلیمانی عینا در باره امام خامنه ای (زه) چنین سفارشی دارد.

وعده های بسیار شبیه دشمن به گمراهان درگیر و دار انقلاب : از گندم ری تا سلطنت پهلوی و امروز سلطنت طلبان و منافقان و لندن نشینان

وارونه های وقاحت بار در ماجرای دو انقلاب : آقا امام حسین(ع) نواده دلبند رسول الله می شود "خارج از دین" و یزید "امیرالمومنین".  امامین انقلاب ورزمندگان اسلام "خارجی" ساواکی ها ومنافقان و وابستگان غرب وشرق "دلبسته ایران" . جانبازی که در بدنش آنقدر ترکش است که می شود دور نقشه ایران را ترکش آجین کرد ، "خائن" هست و خودفروشان و وطن فروشان رادیوهای فارسی زبان و اهالی محترم لندن و نیویورک "مدافع وطن". عجب شباهت هایی در وارونه ها!


 

هدف های مشترک دو انقلاب تا برسد به جهانی شدن اسلام ناب محمدی (ص)  به دست پر توان آقا امام زمام (عج):

1-اقامه احکام الهی و برقراری حکومت اسلامی

2-اصلاح امت بعضاً گمراه شده

3-احیای امر به معروف ونهی از منکر

4-احقاق حق وحقوق خالق ومخلوق وامحاء ظلم و تعدی و برپایی نظام عدالت محور

هفتاد و دو شهید کربلای عاشورا وهفتاد و دو شهید سرچشمه ایران ما

هرزگی های مشترک ضد انقلاب در هر دو ماجرا از "حره " تا " هویزه"  و جنایت ، کشتار و تجاوز به نوامیس مسلمانان بی دفاع توسط سپاهیان یزید اموی ولشکر یزید بعثی .


 

یاران وفادار آقا امام حسین (ع) و حضرت سجاد(ع) تا امام خمینی (ره) و امام خامنه ای (زه) و رویش ها وریزش های شبیه خواص

یزید های مشابه دشمن  در دو نهضت از یزید اموی تا صدام یزید خائن ویزید پهلوی

نتیجه: دوستدار حقیقی آقا امام حسین(ع) وشهدای کربلا نمی تواند دوستدار امامین انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی نباشد. نمی شود امام حسینی باشی ورهبران ونظامی راکه 13000 حسین شهید ، تقدیم اسلام کرده نخواهی.

شباهت ها ، بسیار بیشتر از این موارد هستند و ما هم بضاعتمان بیش از این نبود و هم برای تبرک و تیمن تعداد شباهت ها را 72 به عدد تعداد شهدای عاشورای هر دو نهضت انتخاب کردیم و در آخر معتقدیم هرچه حُسن است مربوط به حقیقت دو نهضت و هرچه عیب و اشتباه است از جمع آور این موارد است.

التماس دعا وبخشش                                       جمع آوری کننده: بسیجی هنرمند

 

مرداد 99


حکم قیام قبل از ظهور
پنجشنبه هشتم اسفند ۱۳۹۸ ساعت 13:37 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

**  پاسخ آیت الله العظمی مکـارم شـیرازی  **
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در مورد این چند روایت، توجه شما را به چند نکته ضروری جلب می کنم:

1. ما دارای یک سلسله اصول مسلم در شریعت اسلامی هستیم که تخطی از آنها جایز نیست، از جمله «امر به معروف و نهی از منکر» از امور مسلمی است که هیچگونه تردیدی در آن روا نیست. آیات و روایات فراوان با تأکید بسیار، روی این دو اصل مسلم تکیه کرده است.

حال اگر در محیطی قرار بگیریم که احکام الهی پایمال شده، منکرات آشکار گشته و معروفها به فراموشی سپرده شده و ظلم و فساد، همه جا را فرا گرفتهاست و ما قادر هستیم که با یک قیام مؤثر، نظام حکومت فاسد را بر هم زنیم و در مقیاس وسیعی منکرات را از میان ببریم و معروف را جانشین آن سازیم، آیا در چنین فرضی هیچکس میتواند مدعی شود که این کار، حرام است و باید نشست و تماشاچی صحنههای فساد و پایمال شدن احکام اسلام و خروج جوانان مسلمان از دین و آیین بود؟!

ممکن است بهانه جویان بگویند چنین چیزی واقع نشده، ما میگوییم فرض کنید چنین امری رخ داد، این فرض که محال عقلی نیست، آیا باز هم در این فرض میگویید باید دست از هر اقدامی برداشت و تسلیم فراگیری فساد و ظلم و نابودی احکام اسلامی بود؟! گمان نمیکنیم هیچ عالم و محققی چنین چیزی بر زبان جاری کند! از شواهد این سخن اینکه در حالات «محمد بن عبدالله» از دودمان امام مجتبی(ع) که معروف به «نفس زکیه» است، می خوانیم:

«هنگامی که گروهی از افراد سرشناس به عنوان "مهدی" با او بیعت کردند و جریان به امام صادق(ع) رسید و حتی از حضرتش خواستند با او بیعت کند، امام فرمود: "این کار را نکنید زیرا هنوز موقع آن فرا نرسیده است (و ظهور مهدی در آینده خواهد بود) اگر تو (یعنی عبدالله پدر محمد) فرزندت را مهدی موعود میدانی، او مهدی نیست و اکنون وقت آن فرا نرسیده است و اگر می خواهی او را وادار کنی که برای خدا خروج کند و امر به معروف و نهی از منکر نماید، به خدا سوگند ما او را تنها نمی گذاریم و با او بیعت خواهیم کرد". عبدالله عصبانی شد و جواب نامناسبی داد».

کوتاه سخن اینکه به فرض که روایات فوق تصریح کند قبل از قیام مهدی(عج) هرگونه قیامی مایه گمراهی است، ما هرگز به خاطر خبر واحد یا چند خبر که در حکم خبر واحد است، نمیتوانیم اصول مسلمه اسلام را که در قرآن و کلمات معصومین(ع) است، کنار بگذاریم. بنابراین، هر وقت مقدمات تشکیل حکومت اسلامی و برچیدن بساط ظلم و فساد و جنایت و بیدادگری فراهم گردد، نباید در اقدام بر آن تردیدی به خود راه داد و ادله امر به معروف و نهی از منکر و اجرای حدود و اقامه عدل و داد را به عذر اینکه در چند خبر مشکوک از این کار نهی شده است، زیر پا نهاد!

2. در برابر این روایات، روایات دیگری داریم که نشان میدهد ائمه هدی(ع) بعضی از قیامهایی را که در عصر و زمان آنها روی داد، ستودند. هر چند این قیامها به نتیجه نهایی نرسید، چگونه ممکن است این قیامها ممنوع باشد و باز آن را بستایند؟! (سپس معظم له روایاتی در مدح زید بن علی و حسین بن علی شهید فخ را ذکر میکنند.) از همه اینها گذشته، در روایتی آمده است که قبل از قیام مهدی(عج)، اقوامی قیام میکنند و زمینه را برای قیام ایشان آماده می سازند که از آنها در روایات به نیکی یاد شده است. اگر قیامهای قبل از حضرت مهدی(عج) باطل و دعوت به طاغوت بود، این روایات مفهوم صحیحی نداشت. در اینجا به دو روایت از طرق شیعه و اهل سنت قناعت میکنیم، در حالیکه روایات، بسیار بیش از این است:

در حدیثی از امام ابوالحسن الاول (امام کاظم علیه السلام) می خوانیم: «رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا یَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ‏ ؛ مردی از اهل قم قیام می کند و مردم را دعوت به حق می نماید. جمعیتی، گرد او را می گیرند که مانند پاره های آهن [سخت و محکم] هستند. طوفانهای سخت، آنها را تکان نمی دهد و از جنگ خسته نمی شوند و ترس به خود راه نمی دهند و بر خدا توکل می کنند و عاقبت برای پرهیزکاران است».

در بعضی از روایاتی که به اینگونه قیامها اشاره می کند، تصریح شده که آنها زمینه ساز قیام حضرت مهدی(عج) هستند و به هر حال نشان می دهد که قیامهای مشروعی قبل از قیام مهدی(عج) صورت می گیرد؛ قیامهای خونین و برای دعوت به سوی حق، توأم با پیروزی.

در حدیثی در "سنن «ابن ماجه»" از منابع معروف اهل سنت می خوانیم: «گروهی از جوانان بنی هاشم خدمت پیامبر(ص) آمدند. هنگامی که پیامبر(ص) آنها را دید، چشمانش پر از اشک شد و رنگ مبارکش دگرگون گشت. سؤال شد چرا در صورت مبارک شما آثار ناراحتی می بینیم؟ فرمود: ما خاندانی هستیم که خداوند آخرت را برای ما بر دنیا برگزیده و خاندان من بعد از من با حوادث سخت و تبعید و کنار زدن آنها (از مقامهایشان) روبرو می شوند تا اینکه گروهی از مشرق می آیند که با پرچمهای سیاه است، مطالبه نیکی می کنند (و خواهان حق و عدالت می شوند) اما به آنها نمی دهند، پس پیکار می کنند و یاری می شوند و پیروز می گردند و آنچه را می خواهند به آنها می دهند، ولی آنها پذیرا نمی شوند تا آن را به کسی از اهل بیت من بسپارند. پس زمین را از عدالت پر می کند، آنگونه که از ظلم پر شده است. هر کدام از شما آن زمان را درک کند، باید به آنها بپیوندد هرچند روی برفها با سینه راه برود.»

از این روایت به خوبی استفاده می شود که این قیام در آستانه قیام مهدی(عج) و قبل از آن واقع شده و زمینه ساز قیام آن حضرت خواهد بود و قیامی مشروع است.

از مجموع آنچه گفته شد، به خوبی استفاده می شود که قبل از قیام مهدی(عج)، قیامهای دیگری صورت می گیرد که جنبه الهی دارد، بعضی به نتیجه می رسد و بعضی به شکست منتهی می شود و چنان نیست که هر پرچمی که قبل از حضرت مهدی(عج) برافراشته شود، پرچم طاغوت باشد هرچند با اجازه اهل بیت(ع) یا در مسیر اهداف آنها قرار گیرد.

3. آخرین سخن اینکه، روایاتی که می گوید: هر قیامی قبل از قیام مهدی(عج) صورت گیرد، قیامی شرکآلود و در مسیر طاغوت است، باید آنچنان تفسیر شود که هم با مسلمات فقهی و احکام امر به معروف و نهی از منکر «مبارزه با فساد» سازگار باشد و هم با قیامهای متعددی که در زمان معصومین(ع) واقع شده و بر آن صحه نهادند، هماهنگ گردد. برای تفسیر این روایات، چند راه در پیش داریم:

اول: منظور از آن، قیامهایی است که بدون اذن و اجازه معصومین(ع) یا حکام شرع و نائبان عام امام در عصر غیبت صورت بگیرد.

دوم: منظور، قیامهایی است که به قصد دعوت خویش و نه دعوت به سوی اهداف آل محمد(ص) انجام گیرد که در روایات، مکرر به آن اشاره شده است.

سوم: منظور، قیامهایی است که در مقاطع خاصی صورت میگ یرد که هیچگونه آمادگی برای اینگونه قیامها نیست و ائمه هدی(ع) برای پیشگیری از این قیامهای زودرس و ناپخته، آن جمله ها را فرمودند و از آن نهی کردند.

در اینجا بار دیگر، بازگشت به قرآن مجید می کنیم و دعوتهای عمومی قرآن را می نگریم که امت اسلامی را به قیام بر ضد ظالمان، حمایت از مظلومان و اقامه قسط و عدل دعوت می کند. در آیه 75 سوره نساء می خوانیم: «وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنکَ نَصیراً ؛ چرا در راه خدا و (در راه) مردان و زنان و کودکانی که (به دست ستمگران) تضعیف شده ‏اند، پیکار نمی‏ کنید؟! همان افراد (ستمدیده ‏ای) که می‏گویند: «پروردگارا! ما را از این شهر که اهلش ستمگرند، بیرون ببر و از طرف خود، برای ما سرپرستی قرار ده و از جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرما».

روشن است که این آیه و همچنین آیات مشابه آن که در زمینه اقامه قسط و عدل یا دفاع از مظلومان و مبارزه با ظالمان سخن میگوید، انحصار به زمان و مکان خاصی ندارد و یکی از اصول زیربنایی اسلام است و هر جا مقدمات و زمینه های این هدف مقدس فراهم گردد باید بدون فوت وقت به آن اقدام نمود.

منبع: ناصر مکارم شیرازی و جمعی از علماء، پیام قرآن،
قم: انتشارات مدرسه امام امیرالمومنین(ع)، ج 10، صص 78 ــ 84.

موضوعات مرتبط: امام مهدی، شعبان، حکومت اسلامی

ملاک نماینده اصلح از زبان رهبری 16بهمن1398 دیدار اقشار مختلف مردم
پنجشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۳۹۸ ساعت 16:31 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

جدیدترین شاخص های نماینده مجلس اصلح از نظر رهبری

موضوعات مرتبط: حکومت اسلامی


از الاغ گردان تا برخی مسولین نفوذی و دشمن گرا
سه شنبه یکم بهمن ۱۳۹۸ ساعت 23:27 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

#خنده‌حلال

 

 

🦄الاغی که اسیر شد.

 

در یک منطقه کوهستانی مستقر بودیم و برای جابجایی مهمات و غذا به هر یگان الاغی اختصاص داده بودند.

از قضا الاغ یگان ما خیلی زحمت می کشید و اصلا اهل تنبلی نبود.

یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود، الاغ بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که به یکباره به سمت دشمن رفت و اسیر شد.

چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه می کردیم متوجه الاغ اسیر می شدیم که برای دشمن مهمات و سلاح جابجا می کرد و کلی افسوس می خوردیم.

اما این قضیه زیاد طول نکشید و یک روز صبح در میان حیرت بچه ها، الاغ با وفا، در حالیکه کلی آذوقه دشمن بارش بود نعره زنان وارد یگان شد.

الاغ زرنگ با کلی سوغاتی از دست دشمن فرار کرده بود.

 

بازم دم الاغه گرم تا فهمید اشتباه رفته برگشت اما بعضی از مسئولین چندین سال که اشتباهی رفتن داخل جبهه دشمن وهنوز هم نفهمیدن که به کی سواری میدهند!

 

👤عباس رحیمی، رزمنده


پاسخ حجت الاسلام مومنی به شبهه محمد سروش محلاتی درباره مذاکره امام حسین علیه السلام
چهارشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۸ ساعت 6:48 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

20 مهر 95

سیاسی - عاشورایی

  حجت‌ الاسلام مومنی

حجت‌الاسلام مومنی گفت: تحریف آشکاری که برخی مسئولان و افرادی چون سروش محلاتی بر کارکرد و ماهیت مذاکره انجام داده، حمل عبارت برد-برد بر این مفهوم و تحمیل آن بر تاریخ معصومان علیهما سلام است.

 

به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری تسنیم، حجت‌الاسلام سیدحسین مومنی از واعظین و خطبای مشهور تهران شب گذشته در هیئت محبان الفاطمه(س) با انتقاد شدید از یک تحریف بزرگ تاریخی درباره واقعه عاشورا که اخیراً در سخنان سروش محلاتی مطرح شده است، گفت: "یک فردی گفته است که امام حسین(ع) در کربلا قصد مذاکره داشته و برخی خجالت می‌کشند که این مطلب را بگویند!"

 

مومنی با بیان اینکه گزارش منابع تاریخی حکایت از آن دارد که پس از ورود عمرسعد ملعون به کربلا، مذاکره در جایی میان دو لشگر صورت می‌گیرد و هر یک از طرفین با 20 نفر در این صحنه حاضر می‌شوند؛ خاطرنشان کرد: امام حسین(ع) با حضرت عباس(ع) و حضرت علی‌اکبر(ع) و عمرسعد هم با پسرش حفص و غلامش در این صحنه حاضر شده است.

 

وی با تاکید بر اینکه هیچ یک از اهل اعلم از به کار بردن واژه مذاکره برای این اقدام ابایی ندارد و خجالتی هم در کار نیست، ادامه داد: اما تمام سخن در معنایی است که برخی مسئولان اجرایی و اتباعشان همچون همین جناب سروش محلاتی بر مفهوم مذاکره تحمیل کرده و می‌کنند. 

 

حجت‌الاسلام مومنی افزود: تحریف آشکاری که بعضی از مسئولان اجرایی و برخی افراد دیگر بر کارکرد و ماهیت مذاکره انجام داده، حمل عبارت برد-برد بر این مفهوم و تحمیل آن بر تاریخ معصومان علیهما سلام است. 

 

وی خطاب به آنها که مذاکره معصومین علیهماسلام با دشمنانشان را ذیل معنای «مذاکره برد-برد» معنا می‌کنند، گفت که "این حرف که ناشی از بی‌سوادی است را تکرار نکنید". مومنی تاکید کرد: نه مذاکره پیامبر(ص) در حدیبیه برد-برد بود و نه اقدام علی(ع) در صفین، نه حسن(ع) در مدائن و نه حسین(ع) در کربلا. اصلاً معنا ندارد که مذاکره میان حق و باطل برد-برد باشد. ابداً نمی‌توان گفت که معصوم(ع) به گونه‌ای مذاکره کند که به برد دشمن هم بینجامد؛ همواره برآیند مذاکره معصومین با دشمنانشان برای تحقق هدف نهایی برد جبهه حق و نابودی جبهه باطل بوده است. 

 

این خطیب هیئت محبان‌الفاطمه(س) گفت: آنهایی که این مطالب را مطرح می‌کنند،‌ اگر یک منطق مظفر هم خوب می‌خواندند می‌دانستند که جمع ضدین محال است؛ نمی‌شود همزمان هم حق ببرد و هم باطل. اصلاً این حرف از نظر عقلی مضحک و خنده‌دار نیست؟ پس چگونه‌ است که به راحتی چنین سخنانی به زبان جاری می‌کنند؟

 

حجت‌الاسلام مومنی در ادامه سخنان خود با اشاره به اینکه در کربلا به خلاف ادعای آقای سروش محلاتی، امام(ع) هیچگاه سخن از دست در دست یزید گذاشتن و یا به مرز رفتن را مطرح نکرده است، تصریح کرد: این حرفها تحریف تاریخ و دروغ مسلم است. سخن عقبه‌ابن‌سمعان غلام رباب(س) شاهد این مدعای ماست که گفت در تمام مسیر همراه حضرت بودم و هیچگاه چنین سخنی نشنیده‌ام. گویا این شایعه که حسین(ع) سه راه را پیشنهاد کرد ناشی از ادعایی بوده که عمرسعد در نامه‌اش به ابن‌زیاد مطرح کرد تا او را قانع کند که جنگ نشود و گفت که حسین پیشنهاد کرده یا بگذاریم برگردد و یا به یکی از مرزها برود و یا به شام برود و دست در دست یزید بگذارد.  

 

این خطیب هیئت محبان الفاطمه(س) با بیان اینکه مطلبی که آقای سروش محلاتی اخیراً گفته سراسر شبهه مطلق است، گفت: کاملاً واضح است که هدف سیاسی آنها از طرح این شبهات چیست؛ اما باید آنها را انذار دهیم که از خدا و عاقبت به شری بترسند.

 

وی خاطرنشان کرد: هدف امام از همه کارهایش هدایت‌گری و تامین صلاح امت بوده است. اگر امام به دنبال پرهیز از جنگ است نه از باب ترس و ذلت بلکه از باب هدایت امت است. سخن گفتن امام حسین(ع) با عمر سعد به این شیوه بود که به او هشدار داد و نصیحت کرد و بعد از مشاهده اصرار عمر سعد بر مواضعش او را نفرین کرد. 

 

 


اهداف حکومت اسلامی
دوشنبه هجدهم آذر ۱۳۹۸ ساعت 19:21 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

اهداف حکومت اسلامی

تاریخ انتشار : 1385/5/1

بازدید : 10631

 

منبع : ,

حکومتها بر حسب ماهیت و مصدر مشروعیت خویش اهداف و مقاصدی دارند که در جهت نیل به آن تلاش می کنند.هدف مهم حکومتهای غیر دینی، تأمین نیازهای مادی و معیشتی مردم خود است .اما حکومتهای دینی علاوه بر غایت فوق دغدغه ی دین و ارزشهای آن را نیز دارند.

حکومت اسلامی هم به نوبه خود، دغدغه ی تأمین سعادت دنیوی و اخروی جامعه ی خود را دارد .که تبیین آن مجال دیگری می طلبد.استاد شهید با استناد به روایت ذیل امام علی (ع) اهداف کلی حکومت اسلامی را تشریح می کند.که به اختصار ذکر می شود.

امام علی (ع) ضمن رد هدف جاه طلبگی و تحصیل مال و منال دنیا در حکومت خویش، می فرماید .

و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الأصلاح فی بلادک فیأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطلة من حدودک.(62).بازگشت به اسلام راستین: هر دینی به مرور زمان، اصول و ارزش های آن که راه سعادت و تکامل انسان اند، مورد بی مهری و کم توجهی مردم یا گروه خاصی قرار می گیرد.چه بسا، اصول آن «فروع» و فروع آن «اصول» انگاشته شود.کما این که امر فوق درباره ی احکام و آموزه های اجتماعی اسلام اتفاق افتاده است.مثلا ارج و تکریم دین از آزادی، عدالت و مخالفت با تبعیض طبقاتی از آموزه هایی است که گوهر آنها طی قرون متمادی بر مسلمانان ناشناخته مانده بود .و کشف و عرصه ی آن یک هدف مقدس برای حاکم اسلامی است که دغدغه ی دین دارد.

به دیگر سخن حاکم اسلامی در اولین گام باید دین را از غیر دین تفکیک کرده و آموزه های ناب و سره آن را که مطابق فطرت و سازگار با هر عصری است به تشنگان معرفت و جهانیان عرضه نماید.

تعلیمات لیبرالیستی در متن تعالیم اسلامی وجود دارد.این گنجینه ی عظیم از ارزشهای انسانی که در معارف اسلامی نهفته بود، تقریبا از سنه ی (1320) به بعد در ایران به وسیله ی یک عده از اسلام شناس های خوب و واقعی وارد خود آگاهی مردم شد.یعنی به مردم گفته شد، اسلام دین عدالت است.اسلام با تبعیض های طبقاتی مخالف است.اسلام دین حریت و آزادی است. (63)

استاد در تبیین فراز اول روایت فوق (لنرد المعالم من دینک) می گوید.

یعنی بازگشت به اسلام نخستین و اسلام راستین، بدعت را از میان بردن و سنت های اصیل را جایگزین کردن، یعنی اصلاحی در فکرها و اندیشه ها و تحولی در روح ها و ضمیرها و قضاوت ها در زمینه خود اسلام. (64)

2.توسعه ی اقتصادی: برخی بر این گمانند که دین و حکومت دینی همه هم و غم خود را معطوف نیازهای معنوی و اخروی مردم نموده و بدینسان از عمران و آبادی و توسعه کشور باز می ماند .در حالی که خود دین عکس آن را بیان می کند.به این معنا که توسعه ی اقتصادی کشور آن هم به نحو شاخص و چشمگیر جزء اهداف حکومت دینی و اسلامی است.امام علی (ع) به عنوان جانشین مقام نبوت و حاکم اسلامی در خطبه ی فوق به وضوح به این هدف تاکید می کند.

استاد در توضیح «نظهر الأصلاح فی بلادک» می گوید.

«نظهر الأصلاح فی بلادک» خیلی عجیب است! «نظهر» یعنی آشکار کنیم، اصلاح نمایان و چشمگیر، اصلاحی که روشن باشد.در شهرهایت به عمل آوریم.آن قدر این اصلاح اساسی باشد که احتیاج به فکر و مطالعه نداشته باشد.علایمش از در و دیوار پیداست.به عبارت دیگر، سامان به زندگی مخلوقات تو دادن، شکمها را سیراب کردن، تن ها را پوشاندن، بیماریها را معالجه کردن، جهل ها را از میان بردن، اقدام برای بهبود زندگی مادی مردم، زندگی مادی مردم را سامان دادن. (65)

باز حضرت علی (ع) در فرمان معروف خود به مالک اشتر، یکی از وظایف حاکم را عمران شهرها «عمارة بلادها» یاد می کند. (66)

3.اصلاح روابط اجتماعی: یکی دیگر از اهداف حکومت دینی اصلاح روابط طبقات مختلف جامعه است مثلا حکومت با طرفداری از مظلوم به احقاق حق وی از ظالم در هر مقام و منصبی که باشد، بپردازد و امنیت جامعه را به نحوی تنظیم نماید که طبقات مختلف جامعه به یکدیگر تعدی نکنند.و این امنیت دو طرفه است یعنی در جامعه ی اسلامی باید سرمایه های مردم از امنیت کامل برخوردار باشند و کسی به آن تعدی نکند و در سوی دیگر، در صورت تعدی شخص متمول به حقوق ضعیف باید حکومت از آن دفاع کند.

شهید مطهری درباره حفظ امنیت سرمایه و اجتماع می گوید.

[حضرت علی (ع) در آن فرمانی که به مالک اشتر نوشته است جمله ای دارد که عین آن در اصول کافی هم هست به او می فرماید.مالک! تو باید به گونه ای حکومت بکنی که مردم تو را به معنای واقعی تأمین کننده ی امنیت شان و نگه دار هستی و مالشان و دوست عزیز خودشان بدانند. (67)

و درباره ی تأمین امنیت قضایی برای تمامی طبقات خصوصا قشر آسیب پذیر و ضعیف می گوید .

امیر المؤمنین می فرماید که من این جمله را غیر مرة یعنی نه خیال کنی که یک بار بلکه مکرر از پیغمبر شنیدم که: «لن تقدس امة حتی یؤخذ للضعیف حقه من القوی غیر متتعتع» ، «پیغمبر فرمود: امتی (کلمه ی امت مساوی است با آنچه امروز جامعه می گوییم)، جامعه ای به مقام قداست، به مقامی که قابل تقدیس و تمجید باشد که بشود گفت این جامعه، جامعه ی انسانی است، نمی رسد مگر آن وقت که وضع به این منوال باشد که ضعیف حقش را از قوی بگیرد بدون لکنت کلمه.

وقتی ضعیف در مقابل قوی می ایستد لکنتی در بیانش وجود نداشته باشد، این شامل دو مطلب است: یکی این که مردم به طور کلی روحیه ی ضعف و زبونی را از خود دور کنند و در مقابل قوی هر اندازه قوی باشد، شجاعانه بایستند، لکنت به زبان شان نیفتد، ترس نداشته باشند که ترس از جنود ابلیس است و دیگر این که اصلا نظامات اجتماعی باید طوری باشد که در مقابل قانون، قوی و ضعیفی وجود نداشته باشد. (68)

علامه ی شهید در جای دیگر، دفاع از حقوق مظلوم و از بین بردن فاصله ی طبقاتی را هدف حکومت علی (ع) ذکر می کند.

علی (ع) از آن جهت خلافت را به عهده گرفت که جامعه به ظالم و مظلوم و مرفه و محروم تقسیم شده بود. (69)

4.قانون گرایی: «و تقام المعطلة من حدودک» ، مراد از اجرای حدود تعطیل شده، احیای مطلق قوانین الهی اعم از جزایی و غیر است.حضرت در این فراز اشاره به بعضی مسامحه کاری های خلفای پیشین می کند که بعضا روی حساب های شخصی از اجرای حدود و احکام شریعت جلوگیری می کردند.

حضرت همه ی مردم را در مقابل «قانون» الهی یکسان می بیند.و از هر کس و از هر گروه و صاحب منصبی جرم و خلافی صادر شود بدون هیچگونه ملاحظه کاری های سیاسی، اجتماعی، فامیلی و آشنایی او را به پای محکمه کشانده و تاوان خلافش را می دهد. (70)

حضرت در مقام عمل خود به این اصل مهم پای بند بود و همانطوری که تاریخ ضبط کرده است، آنحضرت برخوردهایی با بستگان نزدیک خود مثل ابن عقیل برادرش، ابن عباس دانشمند معروف و معتمدش و دیگر نمایندگان خود داشته است.

حقوق مردم در حکومت اسلامی

پیشتر بیان شد که حکومتهایی که در مغرب زمین به نام دین یا با اتکای به آن حکومت کردند، نوعا سر از استبداد در آورده و حقوق مردم را به بهانه های مختلف نادیده انگاشتند.اما آیین مقدس اسلام اهتمام و عنایت خاصی به حقوق مردم در مقابل حکومت داشته است.و چهارده سده پیش مردم خود را که مردمی قبیله ای و به دور از تمدن و دموکراسی بودند صاحبان حقوق متعدد اجتماعی و سیاسی و طبیعی بر شمرده و حاکمان را ملزم به رعایت آن نمود.اینجا به تبیین برخی از این حقوق از منظر متکلم شهید می پردازیم.

1.حاکم وکیل و امین مردم: شهید سعید با اختصاص یک فصل از کتاب نفیس «سیری در نهج البلاغه» به حقوق مردم در مقابل حاکم، تحت عنوان «اعتراف به حقوق مردم» ابتدا به تبیین نوع رابطه ی حاکم و مردم در فلسفه های مختلف می پردازد.

رابطه ی اول، رابطه ی «مالک و مملوک» ، «ذیحق و مکلف» ، «چوبان و گوسفند» است بنا بر آن مردم در برابر حاکم برده و مملوک او هستند.و اصلا وجود آنان به خاطر رفاه و آسایش حاکم است و آنان جزء ادای تکلیف و وظیفه حقی ندارد و حق فقط برای حاکم منحصر شده است و اگر حاکمی گاهی به اصلاح امور مردم و رفاه آنان می پردازد.از قبیل تیماری است که مالک یک حیوان برای حیوانش انجام می دهد.

از موافقان این رأی استاد به «گرسیوس» در کتاب خود به نام «حق جنگ و صلح» در 1625 و هوبز اشاره می کند، و سپس اندیشه ی فوق را اندیشه ی خطرناک و گمراه کننده ای توصیف می کند که توسط افکار کلیسائی در قرون وسطی تبلیغ می شد که زمینه ی شورش و همهمه ی تشنگان آزادی و دموکراسی را بر ضد کلیسا، بلکه بر ضد دین و خدا، به وجود آورد.

اما رابطه ی دوم، رابطه ی دو سویه و دو طرفه است، سخن از رابطه ی مالکیت و بردگی در هیچکدام نیست و اگر حقی است که هست در هر دو طرف است مردم برای خود حقوقی دارند که حاکم نمی تواند آنها را سلب کند و همچنین حاکم از حقوقی برخوردار است که مردم نمی توانند در برابر آن شانه خالی کنند.

یکی از حقوق مردم، این است که حکومت در دست حاکم امانتی است که مردم آن را به او سپرده اند، و نقش حاکم در اینجا نقش یک «وکیل» و «امین صالح» و «راعی و نگهبان» (71) و نقش مردم، نقش «موکل» و «صاحب حق و امانت» است.و اگر قرار است یکی برای دیگری باشد این حاکم است که باید برای مردم محکوم یا فدا گردد.

اینجا این سؤال طرح می شود که اسلام با کدام نظر موافق است، استاد در این باره می نویسد .

از نظر اسلام درست امر به عکس آن اندیشه ی [اول ] است در نهج البلاغه که اکنون موضوع بحث ماست با آن که این کتاب مقدس قبل از هر چیزی کتاب توحید و عرفان است و در سراسر آن سخن از خداست و همه جا نام خدا به چشم می خورد از حقوق واقعی توده ی مردم و موقع شایسته و ممتاز آنها در برابر حکمران و این که مقام واقعی حکمران امانتداری و نگهبانی حقوق مردم است، غفلت نشده بلکه سخت بدان توجه شده است، در منطق این کتاب شریف، امام و حکمران، امین و پاسبان حقوق مردم و مسئول در برابر آنها است.

از این دو حکمران و مردم اگر بناست یکی برای دیگری باشد این حکمران است که برای توده ی مردم محکوم است، نه توده ی مردم محکوم برای حکمران. (72)

استاد آنگاه برای تأیید نظریه ی امانت بودن حکمرانی که توسط مردم به حاکم سپرده می شود، به قرآن استناد می کند.

ان الله یأمرکم ان تؤدوا الأمانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل» . (73)

قرآن کریم حاکم و سرپرست اجتماع را به عنوان امین و نگهبان اجتماع می شناسد، حکومت عادلانه را نوعی امانت که به او سپرده شده است و باید ادا نماید، تلقی می کند.

برداشت ائمه ی دین و بالخصوص شخص امیر المومنین علی (ع) عینا همان چیزی است که از قرآن کریم استنباط می شود. (74)

یکی دیگر از ادله و شواهد استاد، فرازهای متعدد نهج البلاغه است که در آنها به «امانت بودن حکومت» ، «نگهبان و وکیل بودن حاکمان» تصریح و تاکید شده است.

حضرت علی (ع) در نامه ای به عامل آذربایجان می نویسد.

ان عملک لیس لک بطعمة و لکنه فی عنقک امانة و انت مسترعی لمن فوقک، لیس لک ان تفتات فی رعیة. (75)

مبادا بپنداری که حکومتی که به تو سپرده شده است یک شکار است که به چنگت افتاده است، خیر، امانتی بر گردنت گذاشته شده است و ما فوق تو از تو رعایت و نگهبانی و حفظحقوق مردم را می خواهد.تو را نرسد که به استبداد و دلخواه در میان مردم رفتار کنی. (76)

باز حضرت در بخشنامه ای به مأموران مالیاتی خود می فرماید.

فانصفوا الناس من انفسکم و اصبروا لحوائجهم فانکم خزان الرعیة و وکلاء الامة و نهراء الائمة. (77)

به عدل و انصاف رفتار کنید، به مردم درباره ی خودتان حق بدهید، پر حوصله باشید و در بر آوردن حاجات مردم تنگ حوصلگی نکنید که شما گنجوران و خزانه داران رعیت و نمایندگان ملت و سفیران حکومتید. (78)

دلالت «فی عنقک امانة» ، «خزان الرعیة» ، «وکلاء الامة» بر ذیحق بودن مردم بی نیاز از توضیح است.

2.حق انتخاب حاکم (عدم تحمیل حکومت): پذیرفتن نظریه ی امین و وکیل بودن حاکم برای مردم، خاستگاه حقوق فراوانی برای مردم در قبال حاکم است، که به بعضی از این حقوق متعرض می شویم .

اولین ثمره و لازمه ی نظریه فوق، پذیرفتن حق انتخاب و عزل حاکم توسط موکلان یعنی مردم است.به این معنا که پذیرفتن حکومت و والی خاص و انتخاب آن جزء حقوق اولیه انسان است و حکومتها و حکام نمی توانند به بهانه های مختلف مثل دین و انتخاب او از سوی خدا، خود را به مردم تحمیل کنند، و باید تعیین حکومت از مدار دموکراسی صورت گیرد.

آئین مقدس اسلام چهارده سده پیش که مصادف با شروع قرون وسطی در اروپا بود به این اصل کاملا توجه داشته و آن را عرضه نموده است.

نکته ی جالب و مورد توجه این که اسلام تشکیل حکومت اسلامی آنهم به دست یک امام معصوم مانند، حضرت علی (ع) را هم منوط به انتخاب و پذیرش آن از سوی مردم نموده است.چنانکه امام علی (ع) از پیامبر روایت می کند که به وی فرمود، «یا علی ولایت امت من بر عهده ی توست، اگر در کمال عافیت و رضایت به حکومت تو تن دادند، رشته ی حکومت را بدست گیر، اما اگر درباره ی تو اتفاق نظر نداشتند و راه اختلاف را پیش گرفتند کار آنان را به خودشان واگذار» .

قد کان رسول الله عهد الی عهدا فقال: یا بن ابی طالب لک ولاء امتی و ان ولوک فی عافیة و اجمعوا بالرضا فقم بامرهم و ان اختلفوا علیک فدعهم و ما هم فیه.

در این موضوع روایات متعددی وجود دارد که مجال اشاره نیست، بر این اساس متفکر شهید معتقد است که شرط حکومت امام حق [معصوم ] هم پذیرفتن مردم است.

اگر امام به حق را مردم از روی جهالت و عدم تشخیص، نمی خواهند او به زور نباید و نمی تواند خود را به امر خدا تحمیل کند.لزوم بیعت هم برای این است. (79)

و در جای دیگر:

هیچکس نمی خواهد اسلامی بودن جمهوری اسلامی را برای مردم تحمیل کند این تقاضای خود مردم است. (80)

عبارات دیگر استاد مانند «اساسا فقیه را خود مردم انتخاب می کنند» ، «ولایت شرعی یعنی مهر ایدئولوژی مردم» ، «جمهوری اسلامی...حکومتی است که شکل آن، انتخاب رئیس حکومت از سوی عامه ی مردم است. «که پیشتر گزارش شد، همه ناظر بر حق مردم در انتخاب حکومت خودشان است.

اما این که در صورت عدم انتخاب مردم، آیا آن خدشه ای در اصل صلاحیت و مشروعیت الهی حاکم اسلامی وارد می کند یا نه؟ پاسخ آن پیش از این گذشت.

3.حق نظارت و انتقاد: حقوق مردم فقط در انتخاب حاکم منحصر نشده بلکه مردم به عنوان موکل و صاحب حق، حق نظارت و انتقاد بر نحوه ی حکومت حاکم دارند.و در سوی دیگر اسلام حاکمان را موظف به پاسخگویی در مقابل مردم کرده است.روایت معروف پیامبر اسلام گواه مدعاست که فرمود. «النصیحة لائمة المسلمین» . (81)

نظریه ی مقابل آن، مصونیت حاکم از هر گونه نظارت و انتقاد و بازخواست دیگران است که در قرون وسطی از سوی کلیسا تبلیغ و «پاپ» مقام مقدس و غیر قابل نقد تلقی می شد.نظریه ی فوق این برداشت را در اذهان مردم بوجود آورد که اعتقاد به دین و خدا، ملازم باپذیرش قدرت مطلقه حاکم است.استاد در این باره می گوید:

از نظر فلسفه ی اجتماعی، نه تنها نتیجه ی اعتقاد به خدا پذیرش حکومت مطلقه ی افراد نیست و حاکم در مقابل مردم مسئولیت دارد، بلکه از نظر این فلسفه، تنها اعتقاد به خداست که حاکم را در مقابل اجتماع مسئول می سازد و افراد را ذیحق می کند و استیفای حقوق را یک وظیفه ی لازم شرعی معرفی می کند. (82)

در اندیشه سیاسی تشیع و استاد، مقام حکومت مخصوصا در غیر معصوم ملازم با مقام قدسی و الوهیت نیست تا از دایره ی نظارت و انتقاد بدور باشد و به اصطلاح فوق مسئولیت و نظارت باشد.

مقام قدسی داشتن حکام اختصاص به جهان تسنن دارد، در شیعه هیچگاه چنین مفهومی وجود نداشته است.تفسیر شیعه از «اولی الامر» هرگز به صورت بالا نبوده است. (83)

استاد در موضع دیگر فلسفه ی وجود نظارت و انتقاد از حاکم غیر معصوم را پیشگیری از خطر «استبداد» ذکر می کند، و درباره ی نقد پذیری «مراجع تقلید» می نویسد.

در نوشته های خودم تصریح کرده ام که مراجع فوق انتقاد به مفهوم صحیح این کلمه، نیستند و معتقد بوده و هستم که هر مقام غیر معصومی که در وضع غیر قابل انتقاد قرار گیرد، هم برای خودش خطر است و هم برای اسلام...ضمن این که مانند عوام فکر نمی کنم که هر که در طبقه ی مراجع قرار گرفت، مورد عنایت خاص امام زمان (عج) است و مصون از خطا و گناه و فسق، اگر چنین چیزی بود، شرط عدالت بلا موضوع بود. (84)

4.حقوق اجتماعی فطری: فلاسفه ی سیاسی و متفکران مغرب زمین برای انسان و جامعه یک سری حقوق فردی و اجتماعی، مانند، حق آزادی فردی و اجتماعی، آزادی بیان و عقیده، مساوات و حق تملک، مطرح می کنند که خاستگاه و مبدأ آنها را نه در قرار داد و اعتبار، که در فطرت و طبیعت باید جستجو کرد.و چون این حقوق را طبیعت به انسان ها داده نه حاکمان، از این رو حکومتها نمی توانند آنها را انسان سلب یا تقیید کنند.آیا اسلام هم با این نظریه یعنی فطری بودن حقوق فردی و اجتماعی انسان موافق است یا نه؟

شهید سعید بعد از طرح پرسش فوق (85) و تعریف و تمجید از فلاسفه و متفکرانی چون، روسو، ولتر و منتسکو، (86) که اندیشه ی فوق را تدوین و تنسیق نمودند و موجب پدید آمدن اعلامیه ی حقوق بشر شده اند، می نویسد:

روح و اساس اعلامیه ی حقوق بشر این است که انسان از یک نوع حیثیت و شخصیت ذاتی قابل احترام برخوردار است و در متن خلقت و آفرینش، یک سلسله حقوق و آزادی ها به او داده شده است که به هیچ نحو قابل سلب و انتقال نمی باشند.و گفتیم که این روح و اساس مورد تایید اسلام و فلسفه های شرقی است. (87)

استاد در تحلیل آن، منشأ فطری بودن این حقوق را، استعدادهای خدادادی و مقام «خلیفة اللهی» انسان ذکر می کند، و چون غرب بدان در این حد معتقد نیست، طرح و پذیرفتن حقوق بشر را توسط آنان، صوری می داند. (88)

اما چون اسلام دین فطرت است تمامی حقوق فطری انسان را به رسمیت می شناسد و از آن دفاع می کند.مثلا در رابطه با آزادی و نفی سلطه و استثمار دیگران، امام علی (ع) به فرزندش امام حسن فرمود:

و لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا.(89)

پسرم حسن بنده غیر خودت نباش، چرا که خداوند تو را [یعنی هر انسان را] آزاد آفریده است .

استاد با استشهاد به روایت فوق و دیگر روایات بر این باور است که تعلیمات لیبرالیستی به معنای واقعی آن در متن تعالیم اسلامی وجود دارد. (90)

روح آزاد خواهی و حریت در تمام دستورات اسلامی به چشم می خورد، در تاریخ اسلام، با مظاهری روبرو می شویم که گویی به قرن هفدهم دوران انقلاب کبیر فرانسه و یا قرن بیستم دوران مکاتب مختلف آزادی خواهی متعلق است. (91)

آزادی اجتماعی

استاد «آزادی اجتماعی» را از اهداف پیامبران ذکر می کند.

یکی از مقاصد انبیاء به طور کلی و بطور قطع، این است که آزادی اجتماعی را تأمین کنند و با انواع بندگی ها و بردگی های اجتماعی و سلب آزادی هایی که در اجتماع هست، مبارزه کنند. (92) علامه ی شهید با تقدیس آزادی اجتماعی، در تبیین آن به روایت ذیل پیامبر (ص) استناد می کند . (93)

اذا بلغ بنوابی العاص ثلاتین اتخذوا عباد الله خولا و مال الله دولا و دین الله دخلا» (94)

اولاد ابی العاص [اموی ها] اگر به سی نفر برسند، بندگان خدا را بنده ی خود و مال خدا را مال خود، حساب می کنند، و در دین خدا هم آنچه بخواهند، بدعت ایجاد می کنند.

در این حدیث، پیامبر اسلام تسلط بر بندگان خدا و سلب آزادی ها و لجام کشیدن [یکی از معنای خول ] آنها توسط حکومت ها را محکوم و از صفات مذموم امویان ذکر می کند.

آزادی بیان

اما درباره ی حق آزادی های عقیدتی، سیاسی و احزاب و مخالفان، ایشان معتقد به آن است و آن را یکی از افتخارات اسلام ذکر می کند.استاد در تشریح آن به اظهار عقیده ی منکران خدا پیش پیامبر و برخورد احترام آمیز مسلمانان با آنها اشاره می کند که همین شیوه و سنت حسنه در حکومت امام علی و در عصر سایر امامان ادامه داشت که تاریخ برخی از مباحثات امامان با ملحدان و اهل کتاب را ضبط نموده است.

اعطای آزادی های اجتماعی و سیاسی به خوارج توسط حضرت علی (ع) نمونه ی اعلی دموکراسی را که در جهان کم نظیر یا بی نظیر است، به تصویر می کشد.

امیر المؤمنین با خوارج در منتهی درجه ی آزادی و دموکراسی رفتار کرد.او خلیفه است و آنها رعیتش، هر گونه اعمال سیاستی برایش مقدور بود، اما او زندانشان نکرد و شلاقشان نزد و حتی سهمیه ی آنان را از بیت المال قطع نکرد، به آنها همچون سایر افراد می نگریست .

این مطلب در تاریخ زندگی علی عجیب نیست، اما چیزی است که در دنیا کمتر نمونه دارد، آنها در همه جا در اظهار عقیده آزاد بودند و حضرت خودش و اصحابش با عقیده ی آزاد با آنان روبرو می شدند و صحبت می کردند، طرفین استدلال می کردند، استدلال یکدیگر را جواب می گفتند . (95)

آزادی بیان عامل رشد اسلام و انقلاب

استاد در باره ی آزادی بیان، قلم و فکر در نظام اسلامی می گوید: هر کس می باید فکر و بیان و قلمش آزاد باشد و تنها در چنین صورتی است که انقلاب اسلامی ما راه صحیح پیروزی را ادامه خواهد داد.اتفاقا تجربه های گذشته نشان داده است که هر وقت جامعه از یک نوع آزادی فکری و لو از روی سوء نیت برخوردار بوده است، این امر به ضرر اسلام تمام نشده بلکه در نهایت به سود اسلام بوده است.

اگر در جامعه ی ما، محیط آزاد برخورد آراء و عقاید به وجود بیاید، بطوری که صاحبان افکار مختلف، بتوانند حرف های شان را مطرح کنند، و ما هم در مقابل، آراء و نظریات خودمان را مطرح کنیم، تنها در چنین زمینه ی سالمی خواهد بود که اسلام هر چه بیشتر رشد می کند. ..

و به اعتقاد من تنها طریق درست برخوردار با افکار مخالف همین است.و الا اگر جلوی فکر را بخواهیم بگیریم، اسلام و جمهوری اسلامی را شکست داده ایم.» (96)

توصیه ای به مخالفان آزادی بیان

استاد بعد از اشاره به این نکته که آزادی عقیده و بیان عامل بقای اسلام در طول چهارده قرن بود، در توصیه ی به مخالفان آزادی بیان و قلم که اکثرا جوانان هستند می فرماید :

من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار می دهم که خیال نکنید راه حفظ معتقدات اسلامی جلوگیری از ابراز عقیده ی دیگران است، از اسلام فقط با یک نیرو می شود پاسداری کرد و آن علم است و آزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه ی صریح و روشن با آنها. (97)

چگونگی برخورد با شبهات دینی

استاد با اشاره به طرح شبهات مختلف در تضعیف مبانی اسلام یا انقلاب که بعضا نیز به عنوان اندیشه ی «دین و اسلام» عمدا یا غفلة، مطرح می شود، راه مواجهه با آن را عرضه ی اندیشه ی ناب و خالص دین ذکر می کند و مبارزه فیزیکی و غیر علمی را چاره ساز نمی پسندد.

راه مبارزه این خطر تحریم و منع نیست، مگر می شود تشنگانی را که برای جرعه ای آب له له می زنند، از نوشیدن آب موجود به عذر این که آلوده است، منع کرد.

این ما هستیم که مسئولیم، ما به قدر کافی در زمینه های مختلف اسلامی کتاب به زبان روز عرضه نکردیم.اگر ما به قدر کافی آب زلال و گوارا عرضه کرده بودیم، به سراغ آب های آلوده نمی رفتند.

گرنه تهی باشدی بیشتر جوها*خواجه، چرا می دود تشنه در این کوه هااستاد در جای دیگر خاطر نشان می سازد که وجود افراد و منتقد اصول دین مانند کسروی که با نوشتن مقاله و یا سخنرانی در صدد زیر سؤال بردن مبانی دین و مذهب هستند، در صورتی خطرناک است که حامیان دین آنقدر مرده و بی روح باشند که در مقام جواب برنیایند. (98)

مرز آزادی ها

استاد به عنوان یک متفکر و فیلسوف برجسته که طرفدار انواع آزادی های اجتماعی و سیاسی است، عنان آن را مطلق رها نکرده بلکه برای آن خط قرمزی قایل است.ایشان بطور کلی به دو عامل (یعنی مقابله ی فیزیکی با نظام و تحریف و بدعت در دین) اشاره می کند که مرز آزادی های مشروع است.

خط قرمز و مرز آزادی های اجتماعی، سیاسی و مخالفان، عدم توطئه و قصد براندازی حکومت دینی است.و لذا امام علی (ع) شیوه ی مدارا و تسامح خود را با خوارج، به مجرد اخلال آنان به امنیت اجتماع، تغییر داد.

اینجا دیگر جای گذشت و آزاد گذاشتن نبود، زیرا مسأله اظهار عقیده نیست، بلکه اخلال به امنیت اجتماعی و قیام مسلحانه علیه حکومت شرعی است، لذا آنان را تعقیب کرد و در کنار نهروان با آنان رو در رو قرار گرفت. (99)

استاد در باره حدود آزادی احزاب و مخالفان نظام اسلامی می گوید:

در حکومت اسلامی احزاب آزادند، و هر حزبی اگر عقیده غیر اسلامی هم دارد.آزاد است، اما ما اجازه ی توطئه گری نمی دهیم.احزاب و افراد در حدی که عقیده ی خودشان را صریحا می گویند و با منطق خود به جنگ ما می آیند، آنها را می پذیریم. (100)

اما وقتی مخالفان به جای ابراز عقیده خود چه حق و چه باطل به تحریف مبانی و اصول اسلام بپردازند و قصد داشته باشند به این طریق مردم را فریب دهند و باورهای مسلم دینی آنان را مخدوش کنند، اینجا دیگر جای گذشت و تسامح نیست، چرا که آنان نه به عرضه ی عقیده خود بلکه به عرضه ی ناقص و تحریف شده اندیشه ی دین مقدس و یا اندیشه ی دیگردست زدند که در حقیقت موجب تعدی به حقوق دیگران شده است.

اگر بخواهند در زیر لوای اسلام، افکار و عقاید خودشان را بگویند، ما حق داریم که از اسلام خودمان دفاع کنیم و بگوییم، اسلام چنین چیزی نمی گوید، حق داریم بگوییم به نام اسلام این کار را نکنید. (101)

البته همانطوری که توضیح دادم، برخورد عقاید غیر از انحواء و اغفال است.انحواء و اغفال یعنی کاری توأم با دروغ، توأم با تبلیغات نا درست انجام دادن. (102)

حاصل آنکه در اندیشه ی سیاسی شهید سعید، مخالفان در ابراز عقیده و مرام خویش از آزادی کاملی برخوردارند بشرط این که اولا، عقیده و مرام خویش را صاف و پوست کنده ابراز کنند و بدون دلیل به آن رنگ شرعی و اسلامی نزنند.و ثانیا در مقام توطئه و سرنگونی نظام اسلامی برنیایند.

ممیزی کتاب

آیا در نظام اسلامی باید هر کتابی چاپ و منتشر شود؟ یا این که احتیاج به ممیزی و نظارت دارد؟ این سئوالی است که امروزه هم مطرح است و بعضی خواهان حذف ممیزی از کتاب هستند .

نظر استاد از مطالب گذشته روشن است و در پاسخ سئوالی در این خصوص ملاک پیشین خود در باب آزادی عقیده و بیان را باز در انتشار کتاب تکرار می کند بر این اساس کتاب هایی که از روی صداقت و بدون دروغ و اغفال باشد، اجازه نشر می یابند.هر چند که کتابی مخالف دین و خدا باشد.

من کتاب ها را از ابتدا دو دسته کردم یکی کتابهایی که و لو ضد دین، ضد اسلام و ضد خدا هستند، ولی بر یک منطق و یک طرز تفکر خاص استوارند.یعنی واقعا کسی به یک طرح و به یک فکر خاص رسیده و با نوشتن کتاب، آن طرز فکر خود را عرضه می دارد...راه مبارزه با این گروه ارشاد است و هدایت و عرضه کردن منطق. (103)

اما کتاب هایی که مملو از فریب و دروغ و شایعه است، هر چند که مخالف خدا و دین نباشد، نباید چنین کتابهایی اجازه ی نشر یابند.استاد علت منطقی آن را در قالب عبارت شیوا و نغز، چنین تبیین می کند.

آیا اگر ما جلوی دروغ و اغفال را بگیریم، مرتکب سانسور شده ایم؟ ! حرف ما این است که دروغ را و خیانت را باید سانسور کرد و نباید اجازه داد به نام آزادی فکر و عقیده، آزادی دروغ در میان مردم رائج بشود.و السلام. (104)

پی نوشت ها:

1 جمهوری اسلامی، ص .153

2 همان، ص .154

3 همان.

4 ر.ک: علامه طباطبایی، المیزان، 4/124، آیت الله منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج 1، ص 409، آیت الله جعفر سبحانی، معالم الحکومة، ص 206، و نیز در مبانی حکومت اسلامی، ص 169 به بعد.

.5 همان، لازم به ذکر است که بعضی از عالمان تشیع معتقد به اصل شورا هستند که پیشتر اشاره شد.

6 جمهوری اسلامی، ص 150 (پاورقی) و .153

7 پیرامون جمهوری اسلامی، ص .153

8 ر.ک: آیت الله منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج 1، ص 405 و .145

آیت الله خامنه ای در این موضع می گوید: «نظر مردم تعیین کننده است. اما نسبت به آن انسانی که دارای معیارهای لازم است، اگر معیارهای لازم در آن انسان نباشد انتخاب نمی تواند به او مشروعیت ببخشد... آن کسی که این معیارها را دارد و از تقوی و صیانت نفس و دینداری کامل و آگاهی لازم برخوردار است. آنوقت نوبت می رسد به قبول ما، اگر همین آدم را با همین معیارها مردم قبول نکردند، باز مشروعیت ندارد. چیزی به نام حکومت زور در اسلام نداریم» حکومت در اسلام، سازمان تبلیغات اسلامی، ج 1، ص .33 و نیز ر.ک: أجوبة الاستفتائات، سؤال .59

9 این رأی نظریه ی آخر شهید صدر است که در کتاب «خلافة الانسان و شهادة الانبیاء» و «الاسلام یقود الحیاة» آن را طرح کرده است.

10 پیرامون جمهوری اسلامی، ص .150

11 اسلام و مقتضیات زمان، ج 1، ص .179

12 همان، ص .174

13 مجله حوزه، شماره 85 و 86، فروردین .77 ص .113

14

15 مجموعه آثار، ج 3، ص 280 (کتاب ولاءها و ولایت ها) .

16 صحیفه ی نور، ج 5، ص .27

17 پیرامون انقلاب اسلامی، ص 8 .67

18 پیرامون انقلاب اسلامی، ص 3 .62

19 اسلام و مقتضیات زمان، ج 1، ص .175

20 مقاله ی اجتهاد در اسلام، مندرج در کتاب «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت» ، ص .60

21 سیری در نهج البلاغه، ص 76، سخن علامه چنین است: «چنانکه معلوم است جماعت در این هزیمت به پرستش بت ها برنگشتند و مثلا نماز و روزه را رد نکردند، تنها چیزی که گفتند این بود که پس از کشته شدن رسول اکرم (ص) دیگر برای چه جنگ نماییم، یعنی یکی از فرایض دین را که نیازمند به سازمان اداره کننده تشکیل است و در زمان حیات رسول اکرم بوده، می خواستند، پس از وی ترک نمایند، خدای تعالی در خصوص همین نکته توبیخ و ملامت شان می نماید ... چنانکه روشن است آیه ی شریفه به دلالت التزام به مسلمین ولایت می دهد که شئون اجتماعی اسلام را چنانکه در زمان رسول اکرم زنده بوده به همان نحو زنده نگاهدارند» . رک: بحثی در مرجعیت و روحانیت، ص .82

22 اسلام و مقتضیات زمان، ج 1، ص 175، ایشان «مقدس» را چنین معنا می کند، «این که می گویم مقدس است معنایش این است که این مقام باید از ناحیه ی خدا به او رسیده باشد که بتواند در میان مردم پیامبر باشد» . همان، ص .170

23 اصول کافی، ج 1، ص 67 و نیز: وسایل الشیعه، ج 18، ص .98

24 اسلام و مقتضیات زمان، ص .175

25 کمال الدین، ج 2، ص .483

26 نهضت های اسلامی، ص .87

27 نهضت های اسلامی، ص .66

28 همان، ص .67

29 پیرامون انقلاب اسلامی، ص .146

30 نهضت های اسلامی، ص .70

31 «آینده ی این کشور بدست روشنفکری دینی است من این را به شما قول می دهم، دین در جامعه ی ما قوی است و می دانید که دین سنتی در جامعه ی ما طرفدار چندانی ندارد... من معتقدم دینی که نزد عموم روحانیت ماست هیچکدام با این پروسس آشتی و آشنایی ندارد» . دکتر عبدالکریم سروش، نشریه موج، انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر، شهریور 77 (ویژه نامه) ص .10

32 نهضت های اسلامی، ص 9 .78 برای توضیح بیشتر رک: مطهری و روشنفکران.

33 پیرامون انقلاب اسلامی، ص 68 و .69

34 پیرامون انقلاب اسلامی، ص .67 این برداشت شهید مطهری با قرائت شهید صدر از ولایت فقیه نزدیک و همگون است. ر.ک: خلافة الانسان و شهادة الانبیاء.

35 پیرامون جمهوری اسلامی، ص 26 و .125

36 همان، ص 26 و .27

37 پیرامون انقلاب اسلامی، ص .148

38 همان.

39 دراسات فی ولایة الفقیه، ج 1، ص .489

40 صحیفه ی نور، ج 21، ص 129 و نیز ص 46 برای توضیح بیشتر، ر.ک: عروة الوثقی، ص 25، مستمسک العروة، ج 1، ص 106، التنقیح، ج 1، ص 426، الاجتهاد و التقلید.

41 امامت و رهبری، ص .228 شهید بهشتی هم قایل به تفکیک بود و نظر خود را با مثال سپردن مدیریت بیمارستان به پزشک مدیر نه پزشک متخصص تبیین می کرد. رک: روزنامه جمهوری اسلامی، 23 و 24 خرداد .1368

برای توضیح بیشتر رک: مجله ی حکومت اسلامی شماره های 3 و 5، مقاله ی سید کاظم حائری و مهدی مهریزی و مجله حوزه شماره 86 و 85، ص .157

42 برای توضیح بیشتر رک: مجله حوزه، شماره 86، 85 فروردین 1377، ص 63 .51

43 رک: کتاب البیع، ج 2، ص 488، صحیفه ی نور، ج 20، ص 170 و نیز: ولایت فقیه، ص 55 «این توهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم (ص) بیشتر از حضرت علی (ع) بود، یا اختیارات حکومتی امیرمؤمنان علی (ع) بیش از فقیه است، باطل و مردود است.

44 اسلام و مقتضیات زمان، ج 2، صص 4 .63

45 همان، ص .91

46 همان، ص .62

47 اسلام و مقتضیات زمان، ج 2، ص 2 .91

48 همان، ص .85

49 پیرامون انقلاب اسلامی، ص .74

50 پیرامون انقلاب اسلامی، ص 3 .62

51 همان، ص .63

52 در روزنامه ی بامداد مورخه 7/7/58 آمده است: «طرح و تصویب» ولایت فقیه در قالب جمهوری اسلامی، به علت تعارضات و تضاد ماهوی و شکلی در بین دو مفهوم، موجد اشکالات فراوان در مرحله ی اجراء خواهد شد.

53 دکتر مهدی حائری یزدی، حکمت و حکومت، فصل آخر.

54 پیرامون انقلاب اسلامی، ص .66

55 همان.

56 از طراحان این پیشنهاد می توان به مردم بازرگان اشاره کرد که امروزه برخی مثل دکتر سروش از آن دفاع می کنند و حکومت آرمانی را «حکومت دموکراتیک دینی» معرفی می کند. رک : نظر آخر ایشان چنین است. «من معتقدم که بهترین حکومت در حال حاضر برای جوامعی مثل ما حکومت دموکراتیک است» . رک: نشریه موج، شهریور 1377، ص .9

57 پیرامون انقلاب اسلامی، ص .63

58 پیرامون انقلاب اسلامی، ص .78

59 همان.

60 همان.

61 همان، ص .82

62 نهج البلاغه.

63 پیرامون انقلاب اسلامی، ص .34

64 نهضت های اسلامی، ص .65

65 پیرامون جمهوری اسلامی، ص 81 و نیز: نهضت های اسلامی، ص .65

66 رک: بیست گفتار، ص .62

67 پیرامون جمهوری اسلامی، صص 82 و .81

68 پیرامون جمهوری اسلامی، ص .82

69 پیرامون انقلاب اسلامی، ص .91

70 رک: پیرامون جمهوری اسلامی، ص 83 و نهضت اسلامی، ص .85

71 واژه ی «رعیت» علی رغم مفهوم منفوری که تدریجا در زبان فارسی به خود گرفته است، مفهومی زیبا و انسانی داشته است. استعمال کلمه ی «راعی» را در مورد «حکمران» و کلمه ی «رعیت» را در مورد «توده ی مردم» اولین بار در کلمات رسول اکرم و سپس به وفور در کلمات علی (ع) می بینیم، این لغت از ماده ی «رعی» است که به معنای حفظ و نگهبانی است، به مردم از آن جهت کلمه ی «رعیت» اطلاق شده است که حکمران عهده دار حفظ و نگهبانی جان و مال و حقوق و آزادی های آنهاست. نقل از سیری در نهج البلاغه، ص .89

72 سیری در نهج البلاغه، ص 89 و نیز: امامت و رهبری، ص .233

استاد جعفر سبحانی، امانت بودن حکومت را یکی از ادله ی پنجگانه خود، در مدخلیت رأی مردم در مشروعیت حاکم در عصر غیبت. قرار داده است. رک: مبانی حکومت اسلامی، ص .182

73 نشاء: .58

74 سیری در نهج البلاغه، ص .91

75 نهج البلاغه، نامه ی .5

76 سیری در نهج البلاغه، ص .92

77 نهج البلاغه، نامه ی .51

78 سیری در نهج البلاغه، ص .92

79 حماسه ی حسینی، ج 3، ص .207

80 پیرامون انقلاب اسلامی، ص .66

81 اصول کافی، ج 1، ص .332

82 مجموعه ی آثار، ج 1، ص .554

83 نهضت های اسلامی، ص .27

84 پاسخ های استاد به نقدهای بر کتاب حجاب، ص .71 امام خمینی که خود طرفدار ولایت مطلقه فقیه است اما با این وجود طرفدار حق نظارت هر فرد و استیضاح حاکم است. «هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیما در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع کننده دهد، در غیر این صورت، اگر بر خلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده باشد، خود به خود از مقام زمامداری معزول است» . صحیفه ی نور، ج 4، ص 190 و نیز: ج 8، ص 47، ج 20، ص .170

85 رک: مجموعه ی مقالات، ص .74

86 رک: نظام حقوق زن در اسلام، ص .6

87 همان، ص .41

88 همان، ص .136

89 نهج البلاغه.

90 پیرامون انقلاب اسلامی، ص 35 و .34

91 همان، ص .32

92 گفتارهای معنوی، ص .18

93 همان، ص 19 و .18

94

95 جاذبه و دافعه، ص .143

96 پیرامون انقلاب اسلامی، ص 50 و .49

97 همان، ص .15

98 رک: پیرامون جمهوری اسلامی، ص 134 به بعد.

99 جاذبه و دافعه، ص .149

100 پیرامون انقلاب اسلامی، ص .114

101 پیرامون انقلاب اسلامی، ص .14

102 همان، ص .50

103 پیرامون انقلاب اسلامی، ص .61

104 همان

موضوعات مرتبط: امام علی، حکومت اسلامی

 
موضوعات
برچسب ها
دیگر موارد