مجموعه ای از مطالب سخنرانی و مداحی
راهکارهای جذب جوانان به نماز و مسجد
دوشنبه شانزدهم فروردین ۱۴۰۰ ساعت 2:38 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

جایگاه والای مسجد و اهمیت حضور در آن و شرکت در جماعات بر اساس آموزه‌های دینی، منابع و مستندات قرآنی و روایی بر کسی پوشیده نیست، علیرغم اهمیت مسأله، در ارتباط با حضور در مساجد و جماعات در گروه های سنی مختلف از جمله جوانان و نوجوانان با دو گروه مواجه هستیم، گروهی که اهل مسجد و جماعات هستند و در هر شرایطی حضور در جماعات و مساجد را بر خود وظیفه می‌دانند و گروهی که متأسفانه در مساجد و جماعات به علل مختلف حضور نمی‌یابند.

 حال با توجه به اینکه کلیه آموزه‌های دینی در ارتباط با حضور در مساجد و جماعات که بر گرفته از کتاب الهی، روایات و سیره معصومین علیهم‌السلام است؛ با فطرت انسان‌ها هم‌سو بوده و مطابقت دارد، بنابراین شکی نیست که می‌توان با به کارگیری روش‌ها و راه‌های متناسب، بخش اعظمی از جوانان و نوجوانان مسلمان جامعه اسلامی را به این امر مهم جذب کرد.

 اهمیت حضور درمسجد و نمازهای جماعت بر اساس احادیث و روایات «حضور در مساجد و عبادت در خانه خدا افزون بر آن که خود توفیقی بزرگ و کمالی ارزشمند نیز است، کمالات روحی دیگری را نیز در پی دارد، رحمت خاص خداوند، آمرزش الهی، بهشت برین، همنشینی و همدمی با فرشتگان الهی از آن جمله است»(نوبهار، ۳۷۵ص ۱۴).

 امام خمینی (ره) در این ارتباط فرمایش حکیمانه و متدبرانه‌ای دارند، ایشان می‌فرمایند «به نماز و مساجد اهمیت دهید که پرونده‌های دادگستری مال بی‌نمازهاست و نمازخوان‌های واقعی در دادگستری پرونده ندارند، شیطان‌ها از مساجد و نماز می‌ترسند، آنها می‌خواهند، از نماز جلوگیری کنند و بعد از خالی کردن سنگرها حمله کنند» (به نقل از صحیفه نور،جلد۱۸).

 براساس آیه ۴۳ سوره بقره که می‌فرماید «نماز را به پا دارید و زکات دهید و با رکوع کنندگان رکوع کنید»، می‌بینیم که قرآن امر به جماعت می‌کند و در بسیاری از متون و منابع دینی و روایی نیز وقتی از اهمیت نماز صحبت می‌شود، منظور نماز جماعت است، درواقع «اصل تشریع نمازهای یومیه به جماعت بوده و فرادی رخصت است»(طالقانی به نقل از رهبری ، ۱۳۸۰، ص ۱۵۴).

 دراهمیت و ارزش نماز همین بس که رسول خدا(ص) می‌فرمایند «یک نماز جماعت، بهتراز چهل سال نماز فرادی درخانه است»(مستدرک الوسائل به نقل از شیرازی ،۱۳۷۷ص ۷۷).

 یا در روایتی دیگر امام رضاعلیه‌السلام می‌فرمایند «ثواب هر رکعت نماز جماعت نسبت به فرادی برابر با دو هزار رکعت است»(تحف العقول، به نقل از رهبری، ۱۳۸۰ص ۱۶۱).

 همچنین در مورد حضور در مساجد می‌بینیم که در عصر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم مسجد از مرکزیت دینی، عبادی، علمی و فرهنگی برخوردار بوده و همین وضعیت را در زمان امام باقر علیه‌السلام و امام صادق علیه‌السلام باز می‌بینیم، در همین راستا است که پیامبر گرامی اسلام (ص) می‌فرمایند «هر کس برای تعلیم یا تعلم وارد مسجد شود، همچون مجاهد در راه خداست» (به نقل از رهبری،۱۳۸۰،ص ۲۴۰).

 می‌بینیم که آیه ۱۱۴ سوره بقره بازدارندگان از احیاء مساجد را ستم کارترین مردم معرفی می‌کند، ضمن اینکه «مهمترین شاخصه احیاء مساجد، در حضور گسترده و فشرده آحاد مردم مسلمان در مسجد تجلی می‌یابد» (همان منبع،ص ۷) .

 پس با این حساب حضور در مسجد و نیز تلاش برای اینکه دیگران نیز در مسجد حضور یابند، مساوی با احیا و آباد کردن مساجد و خانه خداست.

ویژگی‌های جوانان

دوره نوجوانی و جوانی یکی از حساس‌ترین دوره زندگانی انسان است و انسان در این دوره ویژگی‌های خاصی را دارا است از جمله عاطفی بودن، زود رنجی و به دلیل ناپختگی، کم تجربگی و احساسات شدید به طور طبیعی خطا پذیری بیشتر و از طرفی روحیه استقلال طلبی و ستیزه جویی زمینه چالش‌ها و تضادها را در میان این قشر و بزرگترها به وجود می‌آورد.

 علیرغم این ویژگی‌ها اگر با جوانان با صداقت و احترام برخورد شود، به سهولت می‌توان در این دوره از حیات در عمق دل و صفای قلب او نفوذ کرد، در همین راستا است که «پیامبر اسلام (ص) فرمودند «بر شما باد جوانان! که قلب آنان رقیق‌تر و آماده پذیرش خیر است، وقتی خداوند مرا برای بشارت و انذار مردم مبعوث کرد، سالخورده‌ها با من مخالفت کردند، اما جوانان با من پیمان بستند» (به نقل از محجه البیضاء، جلد ۳)، «این فرمایش رسول اکرم (ص) نشان دهنده تربیت پذیری و الگو پذیری جوانان و فطری بودن پیام آن پیامبر گرامی است».(ابطحی، ۱۳۷۶،ص۱۰۰).

 همچنین است که «حضرت علی علیه‌السلام به فرزندش امام حسن علیه‌السلام می‌فرماید «فرزندم! حسن جانم، قلب نوجوانان چون زمینی خالی از بذر است ( که آماده  و مستعد پذیرش هر بذری است)، آنچه در آن بریزی می‌پذیرد، حسن جانم! من به ادب و تربیت تو پیش از سخت شدن قلبت و مشغول گشتن عقلت به چیزی مبادرت ورزیدم و به تربیت تو پرداختم» ( به نقل از موسوی راد ، ۱۳۸۰، ص ۱۹۷).

«شهید بهشتی نیز با تبیین ویژگی‌های جوانان و نوجوانان از قبیل حق‌گرایی، حق‌دوستی، حق‌پرستی، خیر دوستی، عدل دوستی، این ویژ‍گی‌ها را در اغلب جوانان بیشتر از سایر اقشار دانسته است و آن را زمینه مساعد خدادادی برای بهره‌برداری شایسته می‌داند و بی توجهی به آن را تیره بختی می‌نامد»(به نقل از دلبری، ۱۳۸۷،ص ۱۶).

 ملاحظه می‌شود که فرمایشات حضرات معصومین علیهم‌السلام، بزرگان و صاحب نظران ضمن اینکه برای ما بسیار راهگشا و نوید بخش است، از طرفی وظیفه و مسؤلیت ما را دو چندان می‌کند و ما را به این باور می‌رساند که حقیقتاً می‌توان در جذب جوانان به مسجد و جماعات بهتر از وضع موجود عمل کرد.

 راه‌های جذب جوانان به مسجد و جماعت:

بی‌تردید برای جذب جوانان و حضور آنها در مسجد و جماعات هم موانع مختلف و هم راه کارهای مختلفی متصور است که این موانع و همچنین راه کارها می‌توانند جنبه‌های فردی، خانوادگی و محیطی داشته باشند، در این بخش آن قسمت از مواردی که بیشتر جنبه علمی و کاربردی دارد، مورد بحث قرار می‌گیرد:

 ۱- علل عدم حضور در مسجد و جماعات و ضرورت تبیین فلسفه و اسرار نماز و جماعات

 برای عدم حضور در جماعات و مسجد علل گوناگون است، بعضی واقعاً عذر دارند و دلیل‌شان پذیرفتنی است، ولی بسیاری از موارد بهانه‌هایی پوچ، بیشتر نیست، از جمله: غفلت از پاداش‌های نماز جماعت، بی‌رغبتی به جهت بدرفتاری برخی نمازگزاران در مسجد، همفکر نبودن با امام جماعت از نظر دیدگاه سیاسی، عیب‌های احتمالی بستگان و نزدیکان امام جماعت، طول کشیدن نماز جماعت، رفتار متولیان و دست اندرکاران مسجد و…(قرائتی،۱۳۷۷،ص ۲۲۲-۲۲۱).

علاوه بر موارد مذکور که بیشتر در مورد نمازخوان‌ها است، در مورد آن‌هایی که نماز نمی‌خوانند و به تبع آن در مسجد و جماعات نیز حاضر نمی‌شوند، می‌توان به نتیجه تحقیقی اشاره کرد که بر اساس آن «بیش از ۵۰% کسانی که مورد پرسش قرار گرفته‌اند که چرا نماز نمی‌خوانید؟ پاسخ داده‌اند که خدا به نماز ما نیازی ندارد» ( به نقل از محمدی عراقی، ۱۳۷۶، ص ۶۸)، اگر این تحقیق صحیح باشد، به ما یک چراغ راهنما می‌دهد و آن اینکه روی فلسفه نماز یا اسرار نماز بیشتر کار کنیم.(همان منبع).

در همین راستا مقام معظم رهبری می‌فرمایند «برای تبیین ژرفای نماز و معرفی رازها و زیبایی‌های آن، دست به تلاش پیگیر و همه جانبه زده شود» (پیام به اجلاس ششم، ۱۳۷۶، ص۶)، در حدیثی پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند «اگر مردم ارزش اذان گفتن و شرکت در نماز جماعت را می دانستند، برای این کار قرعه کشی می‌کردند» (بحار الانوار ،ج ۸۸ به نقل از جعفری، ۱۳۸۸، ص ۷۳).

 متأسفانه بسیاری از جوانان ما با این ارزش‌ها که پیامبر گرامی اسلام می‌فرمایند، آشنا نیستند، بنابراین یکی از وظایف و مسؤلیت‌های عمده در این راستا آشنا سازی جوانانی است که مسجدی نیستند، با ارزش‌ها و اسرار و فلسفه نماز، نماز جماعت و حضور در مسجد می‌باشد، مطمئناً راه آن سخنرانی در مسجد نیست، بلکه باید پیام‌ها در این زمینه در جا‌ها موقعیت‌هایی جلوه‌گر شود که جوانانی که اهل نماز جماعت و مسجد نیستند، حضور دارند.

 ۲- عامل بهداشت ونظافت مساجد

 امیرالمؤمنین علیه‌السلام به استاندار خود می‌فرماید «افضل اوقات را برای نماز قرار بده»، حال اگر افضل اوقات برای نماز است، افضل جاها هم باید برای نماز باشد (به نقل از قرائتی، ۱۳۷۰،ص ۴۸)، یکی از مشکلاتی که برای جذب مردم به مراکز اقامه نماز داریم، کمی نظافت است؛ نظافت امروز و در دنیای امروزی یکی از عوامل جذب جوان‌ها است، این جز نماز هم نیست، ولی چیزی و رای احکام نماز است، ما نباید فقط در حد طهارت و مسأله فقهی به این بپردازیم؛ یعنی خیلی ظاهر بینی است که طهارت را با همان فرمول‌های فقهی بپذیریم و هر چه آلودگی و میکروب و چیزهای دیگری است که مردم را متنفر می‌کند، همه را ندیده بگیریم، من فکر می‌کنم، یکی از چیزهایی که قشر تحصیل کرده، قشر به اصطلاح متجدد و قشر جوان را از این جاها دور کرده، این است که فضا، متناسب با این شرایط نیست. (هاشمی رفسنجانی، ۱۳۷۶، ص۱۹).

از آنجایی که طبع جوانان پاک، زیبا دوست و پر نشاط می‌باشد، لذا به مکان‌های پاکیزه، زیبا، جذاب و دلپذیر بیشتر گرایش پیدا می‌کند، بنابراین برای جذب آنان به مساجد باید این مکان‌ها را آراسته و پاکیزه ساخت، فرش‌های مسجد تمیز و پاکیزه بوده، روشنایی در حد مطلوب و مسجد همواره معطر و خوشبو باشد و نمازگزاران با لباس پاکیزه و بوی خوش وارد مسجد شوند.(انصاری راد، ۱۳۸۸).

۳- جاذبه برای حضور زنان در مساجد

 زنان بخش عظیمی از جامعه را تشکیل می‌دهند، حضور آنان در مسجد، فرصت مناسبی برای بهره‌گیری معنوی از این جایگاه مقدس و آشنایی با معارف اسلامی است، بلکه برای برخی از آنان این تنها فرصت است (نوبهار ، ۱۳۷۵، ص ۴۴).

 با این وجود یکی از مسائلی که در مساجد هست، عدم جاذبه به خصوص در شبستان خانم‌ها است، متأسفانه محل اجتماع خانم‌ها هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی، جاذبه لازم را ندارند و گاهی هم دافعه دارند، از نظر نور، تهویه، فرش، مسیر رفت و آمد و غیره معمولاً قسمت خانم‌ها به مراتب بدتر از آقایان است، با توجه به اینکه خانم‌ها اغلب همراه فرزندانشان وارد مسجد می‌شوند و اگر برخورد این فرزندان با مسجد مطلوب و خوشایند باشد، اثر مثبت بر روی آن‌ها خواهد داشت و اگر مطلوب و خوشایند نبود اثر بد (زعفرانی، ۱۳۷۶، ص ۱۹۷).

همچنین دختران و بانوان جوان به مراتب بیشتر تحت تأثیر میزان مطلوب یا نامطلوب بودن قسمت مربوط به خانم‌ها در مساجد هستند، مطمئناً حضور دختران و بانوان در مساجد در جذب برادران آن‌ها و همسران آن‌ها در آینده به مساجد نقش به سزایی خواهد داشت، علیرغم نقش زنان در مسائل تربیتی و تأثیری که برای حضور برادران و همسران جوان خود در مساجد می‌توانند، داشته باشند، متأسفانه می‌بینیم در مساجد هنوز محل استقرار خانم‌ها حتی به اندازه محل آقایان از جذابیت، راحتی و مطلوبیت برخوردار نیست.

۴- نقش امام جماعت

 در میان تمام کسانی که به گونه‌ای در اداره امور مسجد دخالت دارند، امام جماعت دارای نقشی ممتاز و ویژه است، طوری‌که صلاحیت‌ها، شایستگی‌ها، عملکرد، شخصیت و چگونگی برخورد او با جوانان به طور مستقیم بر مسجد و جذب افراد از جمله جوانان اثر می‌گذارد (نوبهار ، ۱۳۷۵، ص ۸۳).

 در ارتباط با عملکرد و نقش امام جماعت به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:

الف) روابط و احترام میان امام جماعت و جوانان، نباید در چارچوبی خشک و رسمی باقی بماند و باید به روابط عاطفی بیانجامد؛ یعنی امام جماعت به عنوان یکی از دوستان جوانان به شمار رود، در این راستا لازم است همواره جوانان را همراهی کند، مشکلات آنان را یاری کند، موفقیت‌هایشان را به آنان تبریک بگوید، از ناراحتی و غم‌هایشان ابراز تأسف کند، همچنین علاوه بر ارتباط حضوری، برقراری ارتباط کتبی نیز میان جوانان و امام جماعت مفید است.

ب) امام جماعت باید وقت کافی برای جوانان بگذارد، «تجربه نشان داده است که امام جماعت‌هایی که وقت می‌گذارند، می‌توانند در ترویج فرهنگ نماز موفق باشند و کسانی که صرفاً می‌خواهند یک نماز را اقامه کنند و بلافاصله از خوابگاه دانشجویی خارج شوند، این امکان پذیر نیست» ( قمی ، ۱۳۸۰، ص ۶۷).

 «پیامبر اسلام (ص) بسیاری از اوقات پس از نماز صبح تا طلوع آفتاب در مسجد می‌ماندند، بخشی از این وقت صرف پاسخگویی به پرسش‌های دینی و حتی تعبیر کتاب‌هایی که مسلمانان دیده بودند، می شد» ( نوبهار، ۱۳۷۵،ص ۳۱).

ج) «مردم باید پذیرای امام جماعت باشند، امام جماعت تحمیلی جایز نیست» (محسن قرائتی ،۱۳۷۰، ص۷۲ )، اگر امام جماعت را دوست نداشته باشید، تأثیر ندارد، غیر از امامت که یک منصبی است ولایی، در پیش نمازی رضاالقوم هم وجود دارد، سر آمد مسأله محبت است، مردم باید امام جماعت را بپذیرند و دوستش داشته باشند (تقی قرائتی ، ۱۳۸۰،  صص ۹۹-۹۸).

د) «امام جماعت باید مراعات حال مردم را در نماز جماعت بکند، کسانی که در نماز جماعت شرکت می‌کنند، از گروه‌ها و اصناف مختلف تشکیل‌ می‌شوند و هر کدام دارای حوصله و ظرفیت مخصوصی هستند که رعایت و اهتمام به آن برای امام جماعت لازم است» (ابوالقاسمی،  ۱۳۷۸،ص ۶۸)، این امر از طرف پیامبر اکرم (ص)، حضرت علی(ع)، امام صادق(ع) مورد توصیه و تأکید قرار گرفته است (جعفری، ۱۳۸۸، صص ۹۴-۹۳؛ نوبهار ، ۱۳۷۵،صص ۹۱-۸۴؛ قرائتی، ۱۳۷۰، ص ۷۳-۷۲).

ه) امام جماعت باید فردی برخوردار از تقوا، فضیلت‌های اخلاقی و مراتب علمی باشد، پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید «امام جماعت هر گروه، سفیر آن‌ها به سوی خداست، پس فاضل‌ترین افرادتان را مقدم دارید » (وسایل الشیعه به نقل از جعفری، ۱۳۸۸، ص ۹۲).

 همچنین «امام جماعت باید بیش از دیگران مراعات رفتار خود را بکند» ( قرائتی ، ۱۳۷۰، ص ۷۴) و به زیور عدالت آراسته باشد.

و) علاوه بر موارد مذکور امام جماعت شایسته است، خوش تیپ، خوش سواد، خوش بیان باشد ( قرائتی، ۱۳۷۰ ،ص ۵)، مواظب نظافت دهان و دندان و احیاناً  بوی بد دهان خود بوده، در کلیه امورات مربوط به مسجد نظم و انظباط را مراعات کند و توانایی دوست شدن با جوانان و کنار آمدن با آن ها را داشته باشد (انصاری راد ، ۱۳۸۸).  برای عموم مردم به ویژه جوانان دعا کند و دارای صفات بردباری ، بخشش، آسان گیری ، مواسات بوده (ابوالقاسمی ، ۱۳۷۸، ص ۸۲-۷۲) و از همه مهم آنچه را که می‌گوید خود و اهل خانواده‌اش عمل کنند.

 ۵-  روش و شیوه‌های تبلیغ و دعوت

 مبلغ و دعوت کننده باید مؤمن به آن چیزی باشد که دیگران را بدان دعوت می‌کند، دل او به آن چه می‌گوید، باید آرام باشد، دل می‌تواند دل را هدایت کند، دعوت و تبلیغ ما هنگامی مؤثر است که نشأت گرفته از درون باشد و این، نیاز به ایمانی دارد که در جان آدمی ریشه دوانده ست، بنابراین این یک هشدار است، برای دست اندرکاران این امر که اگر باوری راستین عامل حرکتشان نباشد، نخواهند توانست در دیگران نفوذ کنند (قائمی ، ۱۳۷۵، ص ۲۷). امام صادق علیه‌السلام نیز ضرورت مطابقت قول و فعل عالمان  و واعظان را این گونه بیان فرموده است «اگر عالم و دانشمند به علم خود عمل نکند، موعظه و اندرز او از دل‌ها می‌لغزد، آن چنان که باران از روی سنگ صاف و نشیب‌های لغزنده کوه صفا لغزان است» (کافی، جلد ۱، به نقل از دلبری ، ۱۳۸۷، ص ۸)، بنابراین مهمترین گام در تأثیر گذاری دعوت کننده و مبلغ مطابقت گفتار با کردار وی است.

 حال باید دقت شود که مؤثرترین روش تبلیغی و تربیتی کدام است؟ «در تربیت چند چیز شرط است، یکی مشافهه و چشم به چشم بودن و نکته بعدی محبت و تقدس » (تقی قرائتی ، ۱۳۸۰، ص ۹۸)، توجه به این امر لازم است که «هدف ما آن‌هایی هستند که نماز نمی‌خوانند و یا به مسجد نمی‌روند و می‌خواهیم به نماز و مسجد دعوتشان کنیم، برای آن‌ها باید برنامه داشته باشیم و یکی از برنامه‌های مهم ارتباط مستقیم است و افرادی که مؤمن به نماز و علاقه‌مند به توسعه فرهنگ نماز و مسجد هستند، می‌توانند بهترین سرباز این جبهه و میدان باشند» ( افشار ، ۱۳۷۶، ص ۱۵۵).

 بنابراین در این زمینه می‌پذیریم که «تربیت باید نفس به نفس باشد، جوان به جوان، جوان‌های نماز خوان و مسجدی می‌توانند جوان‌های دیگر را جذب مسجد بکنند و همسالان خودشان را به پای نماز بیاورند» ( فقیهی، ۱۳۷۶، ص ۱۶۵)، البته لازم است امام جماعت مساجد، متولیان امور مساجد، تبلیغات اسلامی و غیره آموزش‌ها و توصیه‌های لازم و ضروری را به جوانان نمازخوان و مسجد ارایه دهند، در همین راستا قرائتی (۱۳۸۶،ص۵ ) نیز مسأله گفت‌وگوی چهره به چهره را مهم می‌داند و توصیه می‌کند که مدیران مدارس امر به معروف را تن به تن انجام دهند، روزی یکی دو تا از بچه‌ها را دعوت کنند و خصوصی با آنها حرف بزنند، گفتگوی هر مدیری با یک یا دو دانش آموز در مدرسه، تأثیرش خیلی بیشتر از صحبت‌های عمومی است.

۶- وظیفه و نقش نمازگزاران و اهالی مسجد

 اهل نماز و مسجد که بدون هیچ تبلیغی و بدون هیچ انتظاری حضور درمسجد و نماز جماعت را وظیفه الهی و شرعی خود می‌دانند و در هر شرایطی این سنگر مقدس را خالی نمی‌گذارند، اغلب انسان‌های مؤمن و ارزشمند هستند، در عین حال برای این افراد وظایف و مسؤلیت‌هایی متوجه است که در نوبت خود توجه و رعایت آن‌ها تأثیر بسزایی در جذب جوانان دیگر به مسجد و جماعات خواهدداشت، از جمله:

 الف) طبق فرمایش حاج آقا قرائتی ( ۱۳۷۰، ص ۵۳) « نسبت به نماز یک غیرتی داشته باشیم؛ یعنی وقتی دیدیم مسجد خلوت است، فشار خون ما بالا بیاید»، در این موقع است که دغدغه فکری خواهیم داشت و به عنوان یک امر مهم به فکر راهکار و اقدام عملی خواهیم بود.

ب) در محیط‌های جمعی از زخم زبان زدن، به شوخی گرفتن و تمسخر به شدت اجتناب شود (مرحوم ابوترابی، ۱۳۷۰،ص ۳۷)، این مسائل به ویژه به جهت حساسیت نوجوان و جوان بسیار مهم و تأثیرگذار خواهد بود.

ج) طبق توضیح المسائل همه مراجع مستحب است، کسی که به مسجد می‌رود و لباس پاکیزه و قیمتی بپوشد و خود را خوش بو کند ( به نقل از ابرقوی، ۱۳۸۵،ص ۱۳۸)، در ارتباط با پاکیزگی، نظافت و خوشبویی نمازگزار هنگام حضورش در مسجد آیات، روایات و سیره زیادی داریم که به چند مورد اشاره می‌شود:

– در آیه ۳۱ سوره اعراف قرآن می‌فرماید «هنگام حضور در مساجد زینت‌هایتان را به خود بگیرید».

 – حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام رادیدند، وقتی که برای نماز بر می‌خیزد، بهترین لباس‌هایش را می‌پوشد، علتش را سوال کردند، فرمود «همانا خداوند متعال زیبایی را دوست دارد، پس خود را به پروردگارم می آرایم» (نقل از رهبری، ۱۳۸۰،ص ۱۰۸).

  – پیامبر اکرم (ص) فرمودند«خداوند خوشبوست و بوی خوش را دوست دارد» (نهج الفصاحه به نقل از همان منبع،۱۳۲).

– از حضرت امام رضا علیه‌السلام نقل شده است که جای حضرت امام صادق علیه‌السلام در مسجد از بوی عطر و اثر سجده حضرت شناخته می‌شد(همان منبع)، حضرت امام صادق(ع) می‌فرمایند «دو رکعت نماز با عطر بهتراست، از هفتاد رکعت از کسی که عطر نزده باشد» (مکارم الاخلاق به نقل از رهبری،ص۱۳۴).

– روایت داریم نماز با مسواک برابر هفتاد رکعت نمازی است که فرد مسواک نزند.

  همه موارد مذکور نشانگر اهمیت نظافت و بهداشت فردی نمازگزار است، طوری که هنگام صحبت کردن دهان نمازگزار نباید بوی بد بدهد، لباس نمازگزار نباید چرکی و بدبو باشد، پای نمازگزار بوی بد ندهد؛ یعنی در یک کلام علاوه بر زیبایی درون ،زیبایی بیرونی نیز مراعات شود، مطمئناً همه این موارد در نگرش افراد به ویژه جوانان و نوجوانان به مسجد و مسجدی‌ها و جذب آنها به مسجد و جماعات مؤثر خواهد بود.

د- بزرگان ، هیئت امنا و دست اندرکاران مساجد که خود اهل نماز و مسجد هستند و دوست دارند، افراد بیشتری در مساجد حضور یابند، با توجه به ویژگی‌ها و واقعیات دوران نوجوانی و جوانی از واکنش‌های تند و افراطی بپرهیزند، چه بسا یک برخورد ناسنجیده وناصواب برای همیشه جوانی را از مساجد و عرصه تربیت دینی دور گرداند، باجوانان، نوجوانان و کودکان درمسجد و عرصه‌دینی با سعه‌صدر بیشتری رفتار شود.

و- مطابقت گفتار و عمل نمازگزاران و متولیان امورمساجد، یکی از پیامدهای تضاد در گفتار و رفتار مبلغان و متولیان امور مساجد، ایجاد تنفر دربین جوانان است، بسیار اتفاق افتاده وقتی از جوانی پرسیده می‌شود، چرا به مسجد نمی‌روی؟ می‌گوید، فلان مسجدی نماز جماعتش ترک نمی‌شود، ولی در عمل فلان کار را انجام می‌دهد، هر چند این امر توجیهی برای عدم حضور فرد در مسجد و نماز جماعت نمی‌شود، اما چه بخواهیم یا نخواهیم این اتفاق می‌افتد و اثر خودش را می‌گذارد.

  ر- بین مسجد محل و مدرسه ارتباط ایجاد شود، در این راستا متولیان امور مسجد و مدیران مدارس تعامل داشته باشند، اگر می‌خواهند، شاگرد را تشویق کنند، بین دو نماز تشویق کنند، طوری که بچه‌ها از مسجد خاطرات خوش داشته باشند و مسجد را منحصر به سوگواری و عزاداری فرض نکنند، (قرائتی ،۱۳۸۶،ص۶) همچنین واگذاری بخشی از کار ستادهای نماز جمعه، به دانش آموزان دبیرستانی و بگویند که مثلاً فلان دبیرستان، این هفته مهمان شما هستیم (قرائتی،۱۳۷۰،ص۵۵).

آنچه در بالا در مورد نقش و مسئولیت نمازگزاران و مسجدی‌ها بیان شد، در راستای این فرمایش مقام معظم رهبری است که می‌فرمایند «اقامه نماز چیزی فراتر از گزاردن نماز است»؛ یعنی فقط  همین نیست که کسی خود به عمل نماز قیام کند، بلکه این نیز هست که در جهت و سمت نماز، به راه افتد و دیگران را نیز به راه اندازد (به نقل از رجالی تهرانی ،۱۳۷۵، ص۴).

 همچنین در مورد توصیه لقمان به فرزند خود که قرآن اشاره دارد، می‌فرماید «ای فرزندم! نماز را بر پا دار»، در این جمله منظور از بر پا داشتن یکی امر شخصی است و مقصود دیگر احیای نماز در جامعه است ( همان منبع ،ص۲۲)، بنابراین به عنوان یک فرد مسجدی و اهل نماز مسئولیت و وظایفی در جذب دیگران به ویژه جوانان به مسجد و نماز جماعت به عهده ماست که باید نسبت به آن اهتمام داشته باشیم.

۷- تعیین و احیای دیگر کارکردهای مسجد

 مطمئناً این امر در جذب جوانان و نوجوانان مؤثر خواهدبود، بررسی‌ها نشان می‌دهد که مساجدی که برای نوجوانان و جوانان محلی برای فعالیت‌های ورزشی، فرهنگی، آموزشی و غیره هستند، درجذب جوانان بسیار موفق بوده‌اند، در این راستا می‌توان انواع کلاس‌های تقویتی و آموزشی را با همکاری دبیرانی که خود اهل مسجد و نماز بوده و علاقمند به احیای نماز و مسجد هستند، استفاده کرد و با مبالغی کم و یا حتی بعضاً رایگان اقدام به تشکیل کلاس کرد، همچنین برای این کار از دانشجویانی که خود مسجدی هستند و یا سایر تخصص‌های اهالی مسجد می‌توان استفاده کرد.

 ۸- ارائه الگو برای جذب جوانان و نوجوانان به نماز و مسجد

 ارائه الگو  یکی از مؤثرترین راهکارها می‌تواند باشد، به ویژه نوجوانان و جوانانی که اهل مسجد نیستند، چه ما بخواهیم یا نخواهیم، برای‌شان قهرمانان ورزشی به ویژه فوتبال، هنرپیشه‌ها و غیره بیشتر مهم بوده و جنبه الگویی دارند، بنابراین وظیفه صدا وسیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان تربیت بدنی است که ضمن ایجاد فضاهای مناسب این الگوهای ورزشی ویا هنری را در هنگام نماز خواندن و شرکت در جماعات و حضور در مسجد، حضوری و یا از طریق تلویزیون ببینند، البته در وضعیت و موقعیت عینی نه فیلم‌ها و نمایش‌ها. متأسفانه جوانان و نوجوانان جامعه ما این الگوها را اغلب نمازخوان و اهل مسجد نمی‌شناسند و مسئولین کشور اسلامی با دست خود چنین الگوهایی را در اختیار جوانان قرار می‌دهند که در این مورد ضروری است که فکر جدی و اساسی صورت بگیرد، همچنین نشان دادن زندگی، سخنان و اظهارات افراد علمی، ورزشی و هنری موفق که اهل نماز و مسجد بوده و هستند، جز مواردی است که در نگرش و گرایش جوانان به حضور در مسجد و جماعات مؤثر خواهد بود.

 ۹- عدم انحصاری کردن امورات و فعالیت‌های مسجد

 در آیه ۱۸ سوره جن می‌خوانیم که می‌فرماید «مساجد مخصوص خداوند عالمیان است»، بر این اساس مسجد مال شخص یا اشخاص و یا گروه خاصی نیست و نباید باشد، متأسفانه در تعداد بیشتری از مساجد نهادهای جانبی و ضمیمه مسجد که محل جذب نوجوانان و جوانان هر محله می‌تواند باشد؛ از جمله کانون‌ها، پایگاه مقاومت مسجد و یا فعالیت درخود مسجد به صورت انحصاری بوده و عده کمی که خیلی هم علاقه‌مندند، مایلند که در اختیار خودشان باشد.

 درحالی که بسیاری از نوجوانان و جوانان که مایل به حضور در این مکان‌ها هستند و از آن طریق هم مطمئناً جذب مسجد و جماعات خواهند شد، به علت عدم اطلاع رسانی درست و یا نامشخص بودن زمان فعالیت، زمان باز بودن مکان، عدم آشنایی با افراد و مسئولین پایگاه و کانون، عدم اطلاع از شرایط و نحوه عضویت نمی‌توانند مراجعه کرده و عضو شوند، لذا لازم است یک اطلاعیه دائمی در این مکان‌ها موجود باشد، با این مضمون که مثلاً پایگاه فلان عضو جدید می‌پذیرد، مدارک و شرایط عضویت و زمان مراجعه فلان است، مطمئناً این اقدام تعداد زیادی از نوجوانان و جوانان محله را که مایل به عضویت و فعالیت هستند، ولی نمی‌دانند چگونه باید اقدام کنند، جذب خواهد شد.

 ۱۰- بیان ترجمه زبان دعاها و اذکار

 دعاها و اذکار که در مساجد، مراسمات و صدا وسیما قرائت می‌شود و دارای معارف و نکات بسیار متعالی و تاثیر گذار هستند ،برای اغلب شنوندگان به ویژه جوانان و نوجوان این سؤال مطرح است که چرا یک سری عبارات را به زبان عربی می‌خوانیم، در حالی که نمی‌دانیم که مخاطب ما کیست، یا اگر اجمالاً می‌دانیم، مخاطب ما خداوند است، نمی‌دانیم به او چه می‌گوییم یا چه چیزی از او درخواست می‌کنیم، لذا برای رفع شبهه و ابهام به همراه دعاها، ترجمه آنها نیز به زبان روان و خالی از هر گونه پیچیدگی ارائه شود تا ارتباط بین خواننده دعا و مخاطب او، یعنی خداوند محکم‌تر  شود، تجربه نشان داده در مراسمات شب احیاء، وقتی ترجمه روان این دعاها گفته می‌شود چقدر در جوانانی که بخش اعظم مسجد را تشکیل می‌دهند، تاثیر می‌گذارد.

 نتیجه‌گیری

 اهمیت و ارزش حضور در مسجد و نمازهای جماعت بر اساس آیات الهی، روایات و سیره معصومین(ع) برکسی پوشیده نیست، از طرفی جذب جوانان به این امر مهم درکشور اسلامی مساله جدی و از دغدغه‌های متولیان امر می‌باشد، ویژگی‌های دوره جوانی ایجاب می‌کند که راهکارهای متناسبی جهت جذب آنها به مسجد و جماعات استفاده شود، در این راستا موارد زیر قابل طرح است:

 ۱- بهانه‌های مختلفی برای عدم حضور درمساجد مطرح می‌شود که پیشنهاد شد، باید جوانان را با فلسفه، اسرار و ارزش جماعات و حضور در مساجد آشنا کرد که طبق فرمایش پیامبر اسلام (ص) اگر افراد ارزش حضور در جماعات را بدانند، برای شرکت در آن قرعه کشی می‌کنند.

 ۲- بهداشت و نظافت مساجد به عنوان عامل دیگری برای جذب جوانان مطرح است، روشن است که جوانان به ویژه تحصیلکرده‌ها چقدر به امر بهداشت و تمیزی اهمیت می‌دهند.

 ۳- ایجاد جاذبه برای حضور زنان در مساجد به عنوان نیمی از افراد جامعه و عوامل مؤثر در تربیت افراد جامعه، متأ‌سفانه محل استقرار بانوان در مساجد در مقایسه با آقایان از وضعیت نامناسبی بر خوردار است .

 ۴- نقش امام جماعت به عنوان یکی از ارکان و عوامل تاثیر گذار در امورات مسجد و همچنین جذب و نگهداری جوانان است که در این زمینه ایجاد ارتباط عاطفی، گذاشتن وقت کافی برای امور جوانان، مورد پذیرش مردم و جوانان بودن، داشتن تقوا و فضایل اخلاقی و عدالت، رعایت نظافت و تمیزی، نظم و انضباط داشتن، بردباری، آسان گیری و عمل به گفته ها مواردی هستند که رعایت آن از طرف امام جماعت در جذب جوانان موثر است .

 ۵- در روش و شیوه‌های تبلیغ، داشتن ایمان قلبی، عامل بودن و نیز روش ارتباط مستقیم نفس با نفس و جذب همسالان توسط  جوان مسجدی مؤثر است.

 ۶- از وظیفه و نقش نمازگزاران و اهالی مسجد می‌توان به داشتن غیرت نسبت به نماز، رعایت حرمت اشخاص، بهداشت و نظافت لباس، بدن و دهان، پرهیز از تندی و افراط در برخورد با نوجوانان و جوانان، مطابقت گفتار و عمل متولیان امور مساجد، ایجاد ارتباط بین مدرسه و مسجد و به طور کل احیای مسجد و جماعات اشاره کرد.

 ۷- احیای کارکردهای مختلف مسجد از جمله آموزش، فعالیت‌های ورزشی، فرهنگی، هنری و…

 ۸- ارائه الگو برای جوانانی که در جماعات و مسجد حضور نمی‌یابند از طریق صدا و سیما، رسانه‌های جمعی از قهرمانان ورزشی، هنرمندان و اهل علم در حال نماز خواندن و حضور در مساجد.

۹- عدم انحصاری کردن امورات و فعالیت‌های مسجد و پایگاه مقاومت و کانون‌های مساجد و رفع موانع حضور و عضویت جوانان و نوجوانان علاقمند محله‌ها در این نهادها.

۱۰- ارائه و بیان ترجمه دعاها و اذکار به زبان روان جهت آشنایی جوانان و نوجوانان با معارف و پیام‌های دلنشین و تاثیر گذار این دعاها.

 منابع

 ۱- محسن قرائتی (۱۳۷۰)، یکصد و چهارده نکته درباره نماز، ناشر؛ چاپ و نشر و طرح اقامه نماز.

 ۲- نماز نشانه حکومت صالحان(مجموعه مقالات)،۱۳۷۰، مشهد، ستاد اقامه نماز.

 ۳- محسن قرائتی (۱۳۷۲)، پرتوی از اسرار نماز، چاپ ۷، ناشر، طرح اقامه نماز.

 ۴- نماز گنجینه ذکر و راز(۱۳۷۲)، تهران، موسسه فرهنگی قدر ولایت.

 ۵- رجالی، تهرانی(۱۳۵۷)، نماز در نهج‌البلاغه، قم انتشارات دارالصادقین.

 ۶- قائمی، علی(۱۳۷۵)، اقامه نماز در دوران کودکی و نوجوانی، انتشارات ستاد اقامه نماز.

 ۷- نوبهار، رحیم(۱۳۷۵)، مسجد نمونه، چاپ دوم، تهران، ستاد اقامه نماز

 ۸- نماز راهی به سوی کامیابی (مجموعه سخنرانی و میزگرد) (۱۳۷۶)، ستاد اقامه نماز.

 ۹- رفسنجانی، هاشمی (۱۳۷۶)، جایگاه نماز در حکومت، مجموعه سخنرانی و مقالات نماز راهی به سوی کامیابی، ناشر: ستاد اقامه نماز.

 ۱۰- علیقلی، محمدمهدی (۱۳۷۶)، محراب عشق، قم، ستاد اقامه نماز.

 ۱۱- شیرازی، علی(۱۳۷۷)، راز و نیاز عارفانه، قم، نشر خرم.

 ۱۲- ابوالقاسمی، محمدجواد (۱۳۷۸)، امام و ماموم در جلوگاه حضور، تهران، نشر یاس‌کبود.

 ۱۳- رهبری، حسین (۱۳۸۰)، مسجد نهاد عبادت و ستاد ولایت، تهران سازمان چاپ و انشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

 ۱۴- مجموعه سخنرانی نماز، حکومت، تربیت، جلد دوم (۱۳۸۰)، ستاد اقامه نماز.

 ۱۵- موسوی‌راد لاهیجی(۱۳۸۰)، نماز از دیدگاه قرآن و حدیث، قم، دفتر انتشارات اسلامی.

 ۱۶-  ولی ابر قویی ، روح اله (۱۳۸۵) – قم ، انتشارات رواق دانش .

 ۱۷- قرائتی ، محسن (۱۳۸۶) – اولین سرمایه داران دنیا – مجله رشد مدیریت مدرسه ، شماره ۷، دوره پنجم -صص۷-۴

 ۱۸- دلبری، سید محمد (۱۳۸۷) – آسیب‌های تعلیم و تربیت دینی از نگاه شهید بهشتی –  مجله رشد آموزش معارف اسلامی ، دوره ۲۰ ، شماره ۴ صص ۱۳-۴.

 ۱۹- جعفری، حسین علی (۱۳۸۸) – ۵۰۰ حدیث پیرامون نماز و مسجد ، چاپ سوم – موسسه فرهنگی انتشاراتی ستاد اقامه نماز. www.pasokhgoo.ir

 ۲۰- روش جذب جوانان به مساجد چیست؟(۱۳۸۸)- www.2irib.ir

 ۲۱- جوانان و مسجد(۱۳۸۸)- www.ido.ir.

 ۲۲- انصـاری‌راد، علی‌اکبـر(۱۳۸۸)- راهـکارهـای ‌جـذب ‌جـوانان‌ بـه‌ مساجـد-www.andishegom.com.

 ۲۳-  شیوه‌ها و عوامل جذب جوانان به مساجد(۱۳۸۸)- www.taghribnews.ir.

 ۲۴- جوان‌و جاذبه‌های مسجد، نقل از روزنامه ایران(۱۳۸۸)- www.sobheomid.ir.

 ۲۵- جوانان و مسجد(۱۳۸۸)-‌


■ وظایف ماموم نسبت به امام
جمعه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۹ ساعت 1:37 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

وظایف ماموم نسبت به امام

 

 

عهده دارى امامت جماعت، كارى سخت خطير است. به گونه‏اى كه بسيارى از افراد جرات به دوش گرفتن بار آن را ندارند، چون امام بايد مسئوليت عده‏اى را بپذيرد و براى اينكه ثواب نماز جماعت بيشتر باشد نيت امامت كند و به ذهن خود بياورد كه من امام اين جماعت هستم. دست زدن به اين كار و اقدام به چنين نيتى براى انسانهاى با معرفت، كه ضعف و بى مقدارى خود و اعمال خود را در قبال خداوند دريافت كرده‏اند بسيار سنگين است. چه بسا كسانى بوده‏اند كه مقدمات نماز جماعت را فراهم كرده‏اند ولى هنگام گفتن تكبيرة الاحرام از مردم عذر خواهى كرده و خود را معذور دانسته‏اند.

 

امامى كه اين مسئوليت خطير را به عهده مى‏گيرد و بار سنگين امامت را بردوش مى‏كشد بر گردن مامومان حق ويژه و فوق العاده‏اى پيدا مى‏كند كه رعايت آن بر مومنان لازم است.

 

درك موقعيت:

نخستين حق امام اين است كه مامومان جايگاه مسئوليتى او را درك كنند. چون زير بناى حقوق معرفت است و تا زمانى كه معرفت لازم كسب نشود؛ اداى حقوق ممكن نيست. در فرهنگ اسلام براى معرفت و درك موقعيت امام ثواب و فضيلت منظور شده است و از سوى ديگر توجه نكردن به اين موضوع راظلم، دانسته‏اند.

 

امام محمدباقر (عليه السلام) در ذيل آيه ((ثم اورثنا...(فاطر/32) مى‏فرمايند:

 

الظالم منا من لايعرف حق الامام‏[1]

 

كسى كه حق امام را نشناسد ظالم است .

 

هرچند مصداق اتم دين اين روايت ائمه معصومين (عليه السلام) هستند ولى دايره آن شامل امام جماعت نيز مى‏شود.

 

امام سجاد (عليه السلام) فرمودند:

 

حق پيشنماز اين است كه بدانى چه مسئوليتهاى بزرگى را به خاطر تو تحمل كرده است. او كارواندارى ميان تو و خداوند و نماينده و سخنگويى است كه از سوى تو سخن مى‏گويد، براى تو دعا مى‏كند و خواهش مى‏نمايد، در صورتى كه تو نه از جانب او سخن مى‏گويى و نه دعا مى‏كنى، نه تقاضايى را مطرح مى‏سازى! اگر او با مشكلى مواجه شد و گناهى كرد با او شريك نيستى ولى اگر كوتاهى و كم توجهى از او سر زند گناهش به گردن اوست. تو در قبال عملكرد او مسئول نيستى ولى او مسئوليت تو را پذيرفته و خود را آماج بلايت قرار داده و نمازش را سپر نماز تو كرده است، پس قدرش را بدان و حقوق او را رعايت كن‏[2]

 

محبت و مودت‏

پس از شناخت موقعيت و جايگاه مسئوليتى امام، نخستين عكس العملى كه بايد در قلب و روح و دل ايجاد شود محبت است محبت رابطه مستقيم با معرفت و شناخت دارد. وقتى معرفت ايجاد شد محبت به خودى خود مى‏آيد، چون اين نعمت الهى در درون فطرت پاك انسانى جايگاه ويژه‏اى دارد و تا زمانى كه دل دچار آلودگى نشده و هنوز شفاف است، در مقابل كسى كه به او خدمتى انجام داده و او را به راه روشنى هدايت كرده است عكس العمل نشان مى‏دهد و به سوى او ميل مى‏كند و در خانه دلش جاى مى‏دهد و تخم محبتش را در دل خود مى‏كارد؛ و ديگر نسبت به امام بى‏تفاوت نيست بلكه در هر صبح و شام به محبوب خودش اقتدا مى‏كند و از كسى تبعيت مى‏كند، كه او را دوست دارد. اين حالت و رفتار با طبع انسان سازگار است. اصولا روابطى كه براساس محبت و مودت باشد روابطى اصيل، عميق، پايدار و ارزشمند است و اگر اين رابطه بين امام و ماموم برقرار شود در فضاى كار و فضاى مسجد تحولى شگرف ايجاد مى‏كند. ولى اگر هيچ گونه احساسى نسبت به يكديگر نداشته باشند، به جسمى بى روح تبديل مى‏شوند و روابط آنان نيز چون بسيارى از مناسبات حاكم بر دنياى امروز ماشينى و مكانيكى مى‏شود كه اين روش نه با فطرت انسانى سازگار است و نه با فرهنگ اسلامى.

 

در اهميت و نقش بسيار بالاى محبت و مودت همين مقدار كافى است كه پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) مودت نزديكان خود، را به عنوان مزد رسالت درخواست كرده است:

 

قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى‏[3]

 

بگو غير از مودت و محبت به اهل بيتم هيچ مزد و پاداشى نمى خواهم .

 

مقدم داشتن امام و اقتدا بر او

اقتدا به امام جماعت و پذيرفتن جلودارى او حركتى سمبليك و نمادين است و حكايت از اين دارد كه اگر انسان در تمام شؤون زندگى رهبر، امام و مقتدايى يافت كه شرايط لازم و لياقت راهبرى را داشته باشد بايد به او عشق ورزد و علاقه مندانه به دنبال او حركت كند و گام بردارد. اين تقدم و اقتدا نبايد به چند دقيقه برپايى نماز اكتفا شود بلكه بايد به عنوان فرهنگ در فرد و اركان جامعه رسوخ كند و همدلى و همراهى با امام در تمام شؤون زندگى سريان و جريان داشته باشد. در اين برنامه تربيتى بايد تبعيت و پيروى از رهبر آموخته شود و در هر صبح و شام مردم به عشق امام به پرستشگاه خود حركت كنند و با عشق و اميد بر مقتداى خويش اقتدا كنند و اين را به نيكى بياموزند كه سعادت و كمال آنان در پرتو پيروى از امام تامين مى‏شود و اين نمونه كوچك و عملى را در كليه برنامه‏هاى سياسى - اجتماعى خود توسعه دهند. بنابراين ماموم بايد نيت اقتدا كند تا در ثواب نماز جماعت شريك شود و در پشت سر امام قرار گيرد تا نماز او صحيح باشد.

 

همراهى و همكارى با امام در مديرت مسجد

حيات امام با مامومان گره خورده است. و امام هر قدر قوى قدرتمند، عالم و مدير باشد، اگر از سوى مومنان همراهى نشود، قدرت انجام دادن هيچ كارى را پيدا نخواهد كرد.

 

گروهى از مردم سياستهاى على (عليه السلام) را زير سوال بردند كه چرا چنين و چنان نكردى. ايشان در پاسخ فرمودند:

 

لا راى لمن لايطاع‏[4]

 

كسى كه فرمانش را نمى‏برند، و پيروى از احكامش نمى‏كنند، راى و تدبيرى ندارد.

 

به سياست جنگى على (عليه السلام) بخصوص پس از پذيرفتن حكميت در جنگ صفين انتقاد كردند ولى ايشان مى‏فرمايند:

 

همه مواردى كه مى‏گوييد درست است شما بخوبى مى‏دانيد كه من، هم مرد سياست بوده‏ام، و هم مرد جنگم و هيچ كسى نمى‏تواند سابقه جنگ آورى مرا در نبردهاى مختلف انكار كند ولى اين را بدانيد هر امامى به كمك ياران و اصحاب با وفاى خود، امكان عمل و اقدام دارد اما اگر ياران و اصحاب بجاى اينكه ياور و مطيع فرمانهاى من باشند در مقابل من بايستند و از من تبعيت نكنند، چگونه مى‏توانم دست به اصلاح زنم چگونه مى‏توانم لشكر را آرايش دهم؟!

 

اريد ان اداوى بكم و انتم دائى!! كناقش الشوكة بالشوكة و هو يعلم ان ضلعها معه[5]

 

مى‏خواهم درد را درمان كنم ولى اين دردها بايد با همراهى شما درمان شود اگر قرار باشد خود شما براى من درد شويد چگونه مى‏توانم درد را با درد درمان كنم؟ اين كار مانند كسى است كه خارى در دست او خليده شده، مى‏خواهد آن را با خار ديگرى از دست خود خارج كند، مسلم است كه چنين چيزى ممكن نخواهد بود چون اين هم از جنس همان خار است و در او كارگر نيست .

 

بنابراين اگر خواستار شكوه، عظمت، جلوه و اقتدار مساجد هستيم بايد امام را تنها نگذاريم و در برنامه‏هايى كه براى توسعه كمى و كيفى آن پيش بينى مى‏شود، يارى كنيم و در عرصه‏هاى مختلف هم مومنان پيشقدم باشند و خودشان طرحهاى اساسى را پيشنهاد دهند و خود نيز عامل آنها باشند.

 

وظايف ماموم در نحوه حضور و اقتداء

بزرگان دين آداب و شرايط ديگرى بجز آنچه در احكام نماز جماعت بيان شد، براى نمازگزاران برشمرده‏اند كه توجه به آنها بر ثواب و منزلت نماز جماعت مى‏افزايد.

 

معرفت و شناخت امام:

امام صادق (عليه السلام) از پدران بزگوارش نقل مى‏كند كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند:

 

ائمتكم وافدكم الى الله فانظر وا من توفدون فى دينكم و صلاتكم[6]

 

امامان قافله سالاران، راهنمايان شما به سوى خداوند هستند بنابراين دقت كنيد كه چه كسى مى‏خواهد راهبرى شما را در دين و نمازتان عهده دار باشد.

 

فردى از امام دهم (عليه السلام) سوال كرد: آيا مى‏توانم به كسى اقتدا كنم كه نسبت به او شناخت ندارم؟ امام، پاسخ دادند.

 

لا تصل الاخلف من تثق بدينه‏[7]

 

نماز نخوان، مگر پشت سر كسى كه به دين او اعتماد داشته باشى .

 

انتخاب امام شايسته:

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:

 

ان سركم ان تزكوا صلاتكم فقدموا خياركم‏[8]

 

اگر دوست داريد، نماز شما خوب، به آلايش باشد بكوشد بهترين فرد را به امامت برگزينيد.

 

لذا كسانى كه حريم الهى را رعايت نمى‏كنند، و نسبت به حرام و حلال خداوند بى تفاوتند و يا به هر دليل از خدا نمى‏ترسند، صلاحيت عهده‏دارى امامت مسلمانان را ندارند.

 

مرحومحر عاملى ، حديث بسيار زيبايى را به نقل از امام سجاد (عليه السلام) و امام رضا (عليه السلام) نقل مى‏كند كه حاوى مطالب بسيار مهمى است. البته در انتخاب امام جماعت، تا اين اندازه دقت و عدالت لازم نيست، ولى ملاكهاى روشنى كه در اين حديث براى انتخاب امام جماعت و يا هر انتخاب ديگر ذكر شده است، هر مسلمانى را هشيار مى‏سازد كه فريب حركات ظاهرى افراد را نخورد، بلكه با دقت نظر، فراست و هوشمندى امام، راهبر، وكيل و.... خود را پيدا كند.

 

امام (عليه السلام) مى‏فرمايد:

 

اگر با فرد چرب زبان و به ظاهر آراسته‏اى برخورد كرديد كه در حركات و رفتارش نيز از خود تواضع و فروتنى نشان مى‏دهد، مواظب باشيد فريب نخوريد زيرا بسيارى از كسان هستند كه ديگران را از دنيادارى و دنياپرستى منع مى‏كنند و مردم را از حرام الهى پرهيز مى‏دهند و قيافه ديندار به خود مى‏گيرند، اما در حقيقت خودشان از همان دنيا و همان اعمال و رفتار ناشايست رويگردان نيستند و اگر موقعيتى پيدا كنند و امكان دستيابى به حرام براى آنان فراهم آيد، مرتكب آن خواهند شد، ولى چون شرايط فراهم نيست چهره ديندار به خود مى‏گيرند تا از اين طريق در دل مردم راه يابند و اگر ديديد كه از مال حرام پرهيز مى‏كنند باز هم فريب نخوريد چون شهوتها و خواست‏هاى مردم متفاوت است و چه بسا افرادى كه از مال حرام پرهيز مى‏كنند، ولى در عوض كارهاى زشتى انجام مى‏دهند كه سر از گناهان بزرگتر در مى‏آورد اگر ديديد دست به تباهى و فساد بزرگترى نمى‏زنند باز هم به آنان اعتماد نكنيد و بررسى كنيد كه آيا ترك اين كارهاى بد با تعقل و تفكر بوده يا نه؟ چون بسا كسانى كه به ظاهر نسبت به خيلى از امور احتياط مى‏كنند و وارد بسيارى از كارها نمى‏شوند، ولى اين امور از سر عقل و تدبير صحيح انجام - نمى‏شود و در نتيجه باز تاب منفى كارهاى سفيهانه‏اى كه از سر عقل و تدبير انجام نمى‏شود چه بسا بيشتر از كارهايى است كه ترك كرده است. اگر ديديد همه كارها را با عقل و انديشه انجام مى‏دهد، باز هم اعتماد نكنيد. تا اينكه بررسى كنيد؛ عقل او حاكم بر هواى نفس اوست و يا نفس او حاكم بر عقل او بر روى او مطالعه كنيد و ميزان عشق و علاقه و محبت او را به پست و مقام و سمتهاى ظاهرى به دست آوريد. چون بسيارى از مردم خسر الدنيا والاخره هستند نه از اين دنيا بهره‏مند مى‏شوند و نه از آخرت، چون از دنيا و لذت دنيايى چشم مى‏پوشند به اميد اينكه به دنيادارى دست پيدا كنند و مى‏پندارند لذت رياست و سرورى از لذت مال و ساير نعمتهاى حلال و مباح برتر است و به عشق و اميد رياست خود را از همه آن لذتها محروم مى‏سازند.

 

پس از بيان اين واقعيتهاى تلخ فرمودند اما در اين دنيا كسى مرد است و لياقت نام مردانگى دارد و مى‏شود به او اعتماد كرد كهجعل هواه تبعا لا مرلله و قواه مبذولة فى رضا الله يرى الذل مع الحق اقزب الى، عزالا بدمن العزفى الباطل.

 

خود و خواسته‏هاى نفسانيش را در پروى بى چون و چراى خداوند و اطاعت فرمان او قرار دهد و همه نيرويش را در كسب رضاى خداوند بسيج كند و به كار بندد و در نگاه و منظر او خوارى و ذلت با حق و در راه حق زيباتر و گواراتر از عزت هميشگى با باطل و در راه باطل باشد.

 

در نهايت به مومنان توصيه مى‏شود: تلاش كنيد چنين افرادى را پيدا كنيد و دست به دامان آنان شويد كه الحق سزاوار نام جوانمردى هستندفتمسكوا و سنته فاقتدوا و الى ربكم فتوسلوا فاته لا تردله دعوه و لا تخيب له طلبه

 

به دنبال اين افراد برويد و راه و رسم اينها پيروى كنيد و با كمك و راهنمايى آنان به درگاه خداوند رو بياوريد و مطمئن باشيد كه جواب رد به دعاى آنها داده نخواهد شد و درخواستهايشان بى‏جواب نخواهد ماند[9]

 

مرحومحر عاملى پس از نقل ما اين حديث با ارزش كه ملاكهاى اساسى را براى شناخت افراد به دست مى‏دهد، اضافه مى‏كند: آنچه مطرح شد، بالاترين مرتبه عدالت است و مخصوص كسانى است كه در مقام اختيار و رياست و زعامت دينى قرار گرفته اند و در باب امام جماعت اين مقدار دقت و توجه لازم نيست.[10]

 

آنچه بيان شد براى دستيابى به امام مطلوب است كه در راه رسيدن و يافتن آن بايد تلاش كرد، ولى از آنجا كه اقامه نماز جماعت از اهميت ويژه‏اى برخوردار است و نبايد در و اقامه آن دچار وسواس و احتياط بيجا شد ائمه معصومين (عليه السلام)، اهتمام بر نمازهاى پنجگانه و خوددارى از معصيتهاى علنى را براى عهده دارى امامت جماعت كافى دانسته‏اند[11]

 

ولى اولويتهايى را براى عهده دارى اين مسووليت در نظر گرفته‏اند كه اهم آنها عبارت است از:

 

1- از ديگران عادلتر و خدا ترستر باشد.

 

2- نسبت به احكام و معارف الهى آگاهتر باشد.

 

3- قرشى و از سلسله جليله سادات باشد.

 

4- سن او از ديگران بيشتر باشد.

 

5- خوش سيماتر باشد.

 

6- به تلاوت قرآن مجيد مسلطتر باشد.

 

7- صاحب خانه را بر ديگران مقدم دارند.

 

8- در حوزه مسووليت و حكومت مسووليت پذير و مدير باشد[12].

 

تبعيت از امام در مراحل مختلف‏

همانگونه كه نماز، مجموعه‏اى از آداب، اذكار، مقدمات، موخرات و شرايط خاصى است كه انسان را به عبوديت راهنمايى مى‏كند و در واقع دانشگاهى براى تعليم و تربيت است، نماز جماعت نيز چنين است؛ چون راه و رسم زندگى، حضور در جامعه، رفتار با برادران دينى، رابطه امام و ماموم و... نيز طى آن آموخته مى‏شود و مومنان درس تبعيت از امام و در يك صف و كنار هم بودن را تمرين مى‏كنند درست همانند سربازان كه با انجام دادن عملياتى چون رژه، پوشيدن لباس متحد و فرم خاص و ساير حركتها و برنامه‏ها در عمل نظم پذيرى، تبعيت، سلسله مراتب و... را تمرين مى‏كنند.

 

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:

 

انما جعل الامام اماما ليوتم به‏ [13]

 

امام، امام شده است تا مامومان از او پيروى و به دنبال او حركت كنند.

 

بنابراين در تمامى حركات و سكنات بايد پشت سر امام بود.

 

امام محمد غزالى مى‏گويد:شايسته نيست كه همزمان با امام ركوع و سجود كرد، بلكه بايد اين اعمال پس از امام صورت پذيرد؛ زمانى بايد ركوع كرد كه امام به ركوع رفته باشد و زمانى بايد سجده كرد كه پيشانى امام به سجده‏گاه رسيده باشد چون اصحاب رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) بر همين رسم و راه عمل مى‏كردند[14]

 

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند: نمازگزاران در صفوف جماعت سه دسته اند: دسته اول كسانى كه نماز آنها با اشكال مواجه است.

 

دوم: كسانى كه فقط ثواب و بهره يك نماز نصيب آنها مى‏شود.

 

سوم: كسانى كه به اندازه هر ركعت ثواب تعيين شده در نماز جماعت به آنها عطا مى‏شود. جابر بن عبد الله انصارى عرض كرد يا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم)! توضيح بيشترى براى ما بدهيد! پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند: گروه اول كسانى هستند كه قبل از امام سرخود را در سجود و ركوع بلند مى‏كنند و يا پايين مى‏آورند.

 

دوم: كسانى كه همزمان با امام به ركوع و سجده مى‏روند.

 

سوم: كسانى كه پس از امام ركوع و سجده مى‏كنند و تنها همين گروه از ثواب جماعت بهره مند مى‏شوند.[15]

 

نظم و ترتيب در صفوف جماعت:

يكى از جلوه‏هاى وحدت مسلمانان كه براى هر ناظر و شاهدى جذبه خاص و دوست داشتنى دارد، صفوف منظم و فشرده مسلمانان در نمازهاى جماعت است، اين جلوه حتى براى غير مسلمانان هم جذبه خاصى دارد، و يكى از عوامل جلب ديگران به اسلام همين شكوه عظمت، ترتيب و تركيب مسلمانان است.

 

با كمال تاسف بايد گفت كه اين موضوع مهم آنچنان كه بايد در مساجد ما رعايت نمى‏شود و مردم ما به نظم و ترتيب عادت نكرده‏اند؛ در صورتى كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) شخصا پيش از نماز صفها را منظم مى‏كردند و توصيه‏ها و دستورالعملهاى فراوان براى رعايت اين موضوع مهم صادر مى‏فرمودند.

 

ابن مسعود مى‏گويد: پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) با دستان مباركشان، شانه‏هاى ما را در نماز منظم مى‏كردند و مى‏فرمودند:

 

استووا، و لا تختلفوا، فتختلف قلوبكم‏[16]

 

مرتب بايستيد، پراكنده نباشيد، چون در ميان قلبها و دلهاى شما پراكندگى ايجاد مى‏شود

 

و جاى ديگر مى‏فرمايند:

 

سووا صفوفكم، و حاذوابين مناكبكم، لئلا يستحوذ عليكم‏ الشيطان‏[17]

 

صفهاى خود را منظم كنيد و شانه‏هاى خود را در كنار هم قرار دهيد، تا اينكه شيطان بين شما رخنه نكند.

 

از امام على (عليه السلام) روايت شده است كه فرموده‏اند:

 

سدوا فرج الصفوف، من استطاع ان يتم الصف الاول و الذى يليه، فليفعل، فان ذالكم احب الى نبيكم، واتموا الصفوف، فان الله و ملائكته يصلون على الذين يتمون الصفوف‏[18]

 

خلأهاى ميان صفها را پر كنيد. اين كار بايد از صف اول شروع شود و صفها به ترتيب تكميل شوند، كه اين گونه ايستادن در نماز، نزد پيامبر گراميتان محبوبتر است. صفها را تكميل كنيد، بدانيد كه خداوند و فرشتگان بر كسانى كه صفهاى نماز جماعت را تكميل، منظم مى‏كنند درود مى‏فرستند.

 

در چند حديث وحدت صفوف با وحدت قلوب هم‏سنگ و همراه دانسته شده است.[19] اين مساله حكايت از رازهاى پنهان و فلسفه نماز جماعت دارد چون وحدت قلوب بزرگترين نياز انسانهاست. هر چند امروز بيش از هر زمان و هر عصرى؛ مردم، تشنه اين نعمت الهى هستند، ولى شيطان در ميان صفوف به هم فشرده نفوذ كرده است و اختلاف، پيكره عظيم اسلام را سايش مى‏دهد و يكى از عواملى كه مى‏تواند در اين زمان وحدت آفرين باشد، عمل به احكام و دستور العملهاى اسلام و توصيه‏هاى مكرر رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) مبنى بر حضور در جماعت مسلمانان و اقامه نماز جماعت به شكل صحيح و درست آن است.

 

رعايت سلسله مراتب در صف نماز:

در فرهنگ اسلام، هرگاه براى كارى، امام يا فرماندهى تعيين مى‏شود، براى جانشينى و جبران خلأاحتمالى پيش بينى لازم صورت مى‏پذيرد؛ به همين رو در نماز جماعت كه يكى از صحنه‏هاى حركت جمعى است، صف اول و نزديكترين جايگاه به امام با فضايل و ثواب فوق العاده‏اش،[20] اختصاص به كس يا كسانى دارد كه صاحب علم و كمال باشند و در صورت نياز و بروز هر مشكلى براى امام، نماز رإ ادامه دهند.

 

امام محمد باقر (عليه السلام) مى‏فرمايد:

 

ليكن الذين يلون الامام منكم اولو الاحلام منكم و النهى، فان نسى الامام او نفايا قوموه‏[21]

 

كسانى كه نزديك امام مى‏ايستند بايد از صاحبان خرد، انديشه، دانش و تقوا باشند، اگر امام در خواندن نماز، يا آيه‏هاى قرآن اشتباه كرد، يا آن را فراموش نمود، يا به هر دليلى در ادامه نماز با مشكلى مواجه شد او را يارى دهند.

 

در رتبه بندى موقعيتهاى داراى فضيلت، اين حديث از امام رضا(عليه السلام) نقل شده است:

 

افضل الصفوف اولها، و افضل اولها ما قرب من الامام - فان كنت خلف الامام، فلا تقم فى الثانى، ان وجدت فى الاول موضع[22]

 

بهترين موقعيت در نماز جماعت صف اول است و بهترين نقطه، جايگاهى است كه به امام نزديكتر است. پس اگر پشت سرامام قرار گرفتيد تا زمانى كه امكان پيدا كردن جايگاه نماز در صف اول وجود دارد در صف دوم قرار نگيريد.

 

معاشرت و رفتار با ديگر نمازگزاران‏

گروه نمازگزار، كه با انتخاب يك امام شايسته و با حالتى خاص و ويژه شانه‏ها را در كنار هم مى‏گذارند و از اين رهگذر، قلبها و دلهاى خود را به هم پيوند مى‏زنند و با وحدت قلوب به وحدت عقول، انديشه و عمل مى‏رسند يك واحد اجتماعى و جمعى را تشكيل مى‏دهند.

 

اينجا ديگر فرد و شخص معناى زيادى ندارد و فرد در اين مجموعه، جمع است و بايد جمعى فكر كند و مصلحتهاى جمعى را برفردى ترجيح دهد.

 

با اين مقدمه به سراغ حقوق متقابل افراد در جمع مى‏رويم و با ملاحظه ويژگيهاى عقيدتى، دينى، عبادى، اجتماعى، سياسى و فرهنگى اين جمع، شيوه رفتار و معاشرت را تبيين و تعريف مى‏كنيم.

 

بزرگان دين، براى تقويت اين بنياد اجتماعى، و بهره‏ورى بهينه از امكان الهى توسعه اخوت، برادرى، همدلى و همكارى، آداب و دستور العملهايى برشمرده‏اند كه به بخشى از آنها اشاره مى‏شود:

 

سلام كردن‏

نخستين وظيفه هر مسلمانى در برخورد با ديگران،سلام كردناست.سلام، نشانه مسلمانى و شعار اسلامى است؛ اسم رمزى است كه مسلمانان، همكيشى خود را به يكديگر اعلام مى‏كنند. به عنوان مثال مسلمانانى كه در كشورهاى غير اسلامى زندگى و يا تردد مى‏كنند، در معامله و معاشرتهاى جارى به اين وسيله نسبت به يكديگر شناخت پيدا مى‏كنند.

 

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرموده‏اند:

 

ابدووا بالسلام قبل الكلام، من بدا بالكلام قبل السلام فلا تجيبوه‏[23]

 

كلام خود را با سلام آغاز كنيد، هر كسى چنين نكرد پاسخ او را ندهيد.

 

و تاكيد شده است كهسلامبا صداى رسا گفته شود.

 

امام باقر(عليه السلام) مى‏فرمايند:

 

ان الله يحب افشاء السلام‏[24]

 

خداوند رسا بودن سلام را دوست دارد.

 

سلام همچنين به عنوان نشانى از تواضع و فروتنى معرفى شده است.

 

امام صادق (عليه السلام) مى‏فرمايند:

 

من التواضع ان تسلم على من لقيت‏[25]

 

سلام كردن به كسى كه او را ديدار كرده‏اى از تواضع است.

 

اهميت سلام در اسلام به حدى است كه جواب آن واجب است‏ [26]اگر كسى در جواب دادن درست و كامل كوتاهى كرد براى او گناه ثبت مى‏شود و حتى فقها كه بيان كردن هر گفته‏اى غير از اذكار نماز را در خلال آن‏ ممنوع كرده‏اند، بر اين نظر هستند كه اگر كسى در هنگام نماز وارد شد و سلام كرد، بايد جواب سلام او در همان اثناى نماز داده شود[27]

 

مصافحه (دست دادن به همديگر)

در برخوردها و ديدارهاى بين مسلمانان، در گام نخست به وسيلهسلاممراتب علاقه، محبت، برادرى و همدلى همديگر اعلام مى‏شود؛ پس از آن دست محبت به سوى برادر مومن دراز مى‏شود، دستى كه دست خداوند بين آنها قرار مى‏گيرد.

 

امام باقر(عليه السلام) فرموده‏اند:

 

المومنين اذا التقيا و تصافحا ادخل الله يده بين ايد يهما، فصافح اشد هما حبا لصاحبه‏ [28].

 

هرگاه مومنان همديگر را ملاقات مى‏كنند و به يكديگر دست مى‏دهند دست خداوند بين اين دست‏ها قرار مى‏گيرد و با دستى مصافحه مى‏كند كه نسبت به برادر مومنش مهربانتر باشد.

 

در ميان مصاحفه كنندگان فضيلت و برترى از آن كسى است كه با رو گشاده‏تر و دلى مهربانتر دست خود را دردست برادر مومن بگذارد.

 

امام محمد غزالىدر احياء العلوممصافحه را يك سنت دير پاى اسلامى مى‏داند و حديثى را از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) نقل مى‏كند كه:هر گاه دو مسلمان با يكديگر مصافحه كردند؛ بين آنها هفتاد مورد بخشش گناه توزيع مى‏شود، كه 69 مورد آن شامل كسى است كه با گرمى بيشتر و گشاده رويى دست خود را دراز كند[29]

 

مصافحه به عنوان يك سنت، ميان مسلمانان جايگاه ويژه داشته است، هر چند اين سنت نيز مانند بسيارى از راه و رسمهاى پسنديده ديگر در مساجد و محافل دينى رو به فراموشى رفته است، اگر به مناطقى كه سنتهاى قديمى كمتر آسيب ديده است توجه شود، خواهيد ديد كه مسلمانان پس از نمازهاى يوميه همه با يكديگر دست مى‏دهند و در هنگام ورود با افرادى كه ايستاده‏اند مصافحه مى‏كنند.

 

در كشورى چون جمهورى آذربايجان، پس از پايان نماز جماعت همه افراد از جاى خود بلند مى‏شوند، و به صورت دوره‏اى و با رعايت سن و ديگر فضايل، با يكديگر مصافحه مى‏كنند.

 

اين موضوع حتى در مسجد النبى (صلى الله عليه و آله و سلم) و مسجد الحرام نيز مشاهده مى‏شود كه وقتى دست خود را به سوى مسلمانى از ديار ديگر دراز مى‏كنى، با شوق و علاقه و گرمى و صميمت استقبال و ابراز احساسات مى‏كند. روانشناسان نيز معتقدند كه هرگاه دست با دست تماس حاصل مى‏كند، احساس جديدى به انسان دست مى‏دهد. اين يك تجربه بشرى است و همه فطرتهاى سالم بر اين مطلب گواهى مى‏دهند.

 

امام صادق (عليه السلام) مى‏فرمايد:

 

تصافحوا فانه يذهب يالسخيمه‏[30]

 

مصافحه كنيد چون به وسيله ان گمراهيهاى رحى و حسادتها و دل نگرانيها برطرف مى‏شود.

 

احترام به بزرگان و اهل علم و سالمندان‏

سالخوردگان در فرهنگ اسلام جايگاه ويژه‏اى دارند و حفظ حرمت و احترام آنها لازم و واجب دانسته شده است.

 

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) در اين زمينه مى‏فرمايند:

 

ليس منا من لم يوقر كبيرنا و لم يرحم صغيرنا[31]

 

كسانى كه حرمت سالخوردگان را رعايت نمى‏كنند و به كوچكترها نگاه ترحم و محبت نمى‏اندازند، از ما نيستند.

 

امام صادق (عليه السلام) به نقل از رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:

 

من عرف فضل كبير سنه فوقره آمنه الله من فرع يوم القيامة .

 

هر كسى جايگاه سالخوردگان را درك كند، حرمت لازم را نگه دارد خداوند او را از عذاب روز قيامت ايمن مى‏سازد .

 

و بدترين حالت را در برخوردهاى اجتماعى زمانى دانسته‏اند كه:

 

يجترى الصغير على الكبير .

 

كوچكترها حريم بزرگترها را رعايت نكنند و به خود اجازه دهند قبل از آنها خارج و يا وارد مساجد و مجالس شوند و پيش از آنها راه روند و قبل از آنها بنشينند و...

 

در يكى از روزها ميهمانان عاليقدرى براى ديدار پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) آمده بودند. ناگاه جوانى از ميان آنان بلند شد تا مطالبى را به استحضار ايشان رساند. پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:مه فاين الكبير[32] لطفا تحملا كن! بزرگ شما كجاست؟

 

با همه احترامى كه نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) نسبت به جوانان داشت، ولى اين حركت به عنوان يك درس تربيتى انجام مى‏شود. تا همه بدانند، تا بزرگترها نشسته‏اند، كوچكترها بايد حريم آنها را نگه دارند و حرمت آنان را حفظ كنند و در نماز جماعت كهماكت وانگاره ى يك جامعه است بايد اين مساله بخوبى در آن رعايت شود.

 

محبت به كودكان و نوجوانان‏

روح كودك و نوجوان بسيار حساس و شكننده است و بر خلاف تصور ما، اين قشر از جامعه بويژه در زمان حاضر مسايل را خوب مى‏فهمند و كوچكترين بى‏حرمتى براى آنها تحمل ناپذير است و اگر هم احترامى به آنان گذاشته شود، قدردانند. آينده مساجد و جامعه بايد با حضور اين عزيزان آباد، گرم، فعال و بانشاط شود. از طرفى يك حركت كوچك مهر انگيز مى‏تواند براى هميشه يك كودك و نوجوان را تا آخر عمر به مسجد و نماز جماعت علاقه‏مند و يا او را متنفر و دلزده كند.

 

اگر فرزندان كوچكى كه همراه با پدر يا مادر خود به مسجد مى‏آيند و در نماز جماعت شركت مى‏كنند مورد توجه ساير نمازگزاران قرار گيرند، احساس شخصيت مى‏كنند و حضور خود را جدى مى‏گيرند، ولى اگر با ترشرويى خادم مسجد و يا با بى‏تفاوتى و بى‏احساسى ديگران مواجه شوند، و آمدن و نيامدن آنها تفاوتى نداشته باشد، انگيزه‏اى براى حضور آنان باقى نمى‏ماند. در نتيجه مساجد و نمازهاى جماعت حافظان و حاميان آينده خود را از دست مى‏دهد و با انقراض نسل سالخوردگان مساجد از رونق مى‏افتد.

 

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) براى اهميت موضوع حكم خروج از دين اسلام را براى كسانى كه نسبت به كوچكترها با ديده احترام و محبت نگاه نمى‏كنند، صادر كرده است؛ [33]گذشته از اينكه بايد بدانيم مهربانى با كودكان و نوجوانان جزو سيره و اخلاق مباركشان بوده است:

 

روزى كودكى را در دامان پيامبر گذاشتند تا براى او دعا كند؛ كودك لباس پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) را خيس و آلوده كرد، اطرافيان سخت برآشفتند و به كودك نهيب زدند، پيامبر فرمود: رهايش كنيد! بگذاريد با آرامش كامل كار خود را به اتمام رساند. سپس به گونه‏اى برخورد كردند و دعا را ادامه دادند، كه نزديكان طفل شرمنده نشوند و احساس نكنند پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به زحمت افتاده است. پس از اينكه آنها بيرون رفتند، نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) لباس خود را تطهير كردند.[34]

 

 

 

 با گفتار و كردار خود باعث اذيت و آزار ديگر نمازگزاران نشود

همانگونه كه گفته شد نماز جماعت جلوه‏اى از وحدت صفوف و وحدت قلوب است و همگان بايد تلاش كنند تا از هر حرفى و يا كارى كه موجب ناراحت كردن مومنان شود بپرهيزند، چرا كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرموده‏اند:

 

المسلم من سلم المسلمون من لسانه ويده‏ [35]

 

مسلمان كسى است كه ساير مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند .

 

 

 

چه بسا اتفاق افتاده است كه مسلمان نا آگاهى پيش از حضور در صف جماعت، پاهاى خود را نمى‏شويد، يا جوراب خود را تميز نمى‏كند، يا با لباسهاى آلوده و غير نظيف وارد مسجد مى‏شود و يا غذايى مى‏خورد كه بوى آن آزار دهنده است، يا سخنان ناشايستى بر زبان جارى مى‏سازد و يا به گونه‏اى اذكار را ادا مى‏كند و يا به شكلى مى‏نشيند و بلند مى‏شود كه باعث اذيت و ناراحتى مردم مى‏شوند و در نتيجه به فضاى ملكوتى و روحانى نماز جماعت آسيب مى‏رساند.

 

 

 

بنابراين براى حضور در جماعت مسلمين و در مساجد، آداب خاص و ويژه اى تعيين شده است.

 

 

 

پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) در جنگ خيبر به گياهى برخورد كردند (كه احتمالا سير، پياز يا چيزى شبيه به آن بوده) و فرمودند:

 

 

 

من اكل من هذه الشجرة فلا ياتين المساجد[36]

 

 

 

هر كسى از اين گياه بخورد وارد مسجد نشود.

 

 

 

و در جاى ديگرى فرمودند:

 

 

 

فان الملائكه تتاذى مما يتاذى منه الانسان‏ [37]

 

 

 

از هر چه انسانها اذيت شوند، فرشتگان نيز اذيت مى‏شوند.

 

در ميان اذيتها، نيش زبان و يا مطرح كردن مسايلى كه باعث رنجش مومنان شود از همه بدتر است.

 

 

 

هشام بن سالم مى‏گويد: از امام صادق (عليه السلام) شنيدم: خداوند بزرگ فرمود:

 

 

 

لياذن بحرب منى من اذى عبدى المومن‏[38]

 

 

 

كسى كه بنده مومن مرا اذيت كند، با من اعلان جنگ داده است .

 

 

 

احترام ويژه براى صاحبان جاه و منزلت خاص‏

 

 

نماز جماعت جايگاه حضور همگان است و در اين همايش الهى كوچك، بزرگ، غنى، فقير و... گرد هم مى‏آيند. و هركسى بايد خود را عضو كوچكى از اين خانواده بداند و هيچگونه توقع و انتظار احترام و... نداشته باشد. از سوى ديگر اين افراد هستند كه بايد به رشد عقلى و اخلاقى رسيده باشند و حريم افراد را حفظ كنند، و با هر كسى در خور سن، شخصيت علم، جايگاه و موقعيت او برخورد كنند.

 

 

 

روزى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) با اصحاب در خانه‏اى نشسته بودند و به دليل ازدحام جمعيت جاى خالى وجود نداشت. در اين هنگام يكى از افراد سرشناس وارد مجلس شد و چون جايى پيدا نكرد، در آستانه در نشست؛ پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) عباى خود را به او دادند و فرمودند: روى اين عبا بنشين! او عبا را گرفت و بر صورت و چشمانش ماليد و گريست؛ سپس عبا را برگرداند و گفت من بر روى لباس شما نمى‏نشينم. پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) نگاهى به طرف چپ و راست خود كردند و فرمودند:

 

 

 

اذا اتاكم كريم قوم فاكرموه و كذلك كل من له عليه حق قديم فليكرمه‏ [39]

 

 

 

هرگاه بزرگ يك قومى نزد شما آمد او را اكرام كنيد، و همچنين بايد براى كسى كه حقى بر گردن شما دارد احترام ويژه و مضاعف قايل شويد.

 

 

 

اين برخورد كهاز خلق عظيم رسول اعظم (صلى الله عليه و آله و سلم) صادر مى‏شود، بهترين شاهد اين موضوع است و اگر مى‏بينم اسلام در زمان كوتاهى جهانگير شد، مرهون همين رفتار الهى رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) و ياران فداكار ايشان بوده است.

 

 

 

همراهى و همدلى با افراد كم در آمد و تهيدست‏

 

 

روزى حضرت سليمان (عليه السلام) با آن جاه و جلال و جبروت وارد مسجد شد و انسان تهيدست و مسكينى را در گوشه‏اى نشسته ديد؛ نزد او جاى گرفت و گفت: اينك مسكينى همنشين مسكين ديگرى شده است. همچنين مى‏گويند زيباترين كلمه نزد حضرت عيسى (عليه السلام) اين بود كه او رااى مسكين! خطاب كنند[40]

 

 

 

همچنين آورده‏اند: حضرت موسى (عليه السلام) عرض كرد: خدايا! كجا مى‏توانم تو را پيدا كنم؟ ندا آمد:

 

عند المنكسرة قلوبهم‏ [41]. (نزد دل شكستگان)

 

هر چند بايد براى افراد احترام خاص خودشان را در نظر گرفت ولى همراهى و همدلى با دل شكستگان و افرادى كه با مشكلاتى مواجه شده‏اند، داراى اجر و ثواب ويژه‏اى است و روح تقوا و خدا ترسى را افزونتر مى‏كند نتيجه اين عمل شايسته اين است كه همه طبقات و دست‏هاى مردم به مسجد و نماز جماعت دلگرمتر مى‏شوند.

 

 

 

همراهى و هم دلى در غمها و شاديهاى ديگر نمازگزاران و تلاش در رفع گرفتاريهاى آنان‏

سنت ديرپاى مسلمانان، اين بوده است كه هرگاه جاى برادر مومنى را در صف جماعت خالى مشاهده مى‏كردند، بلافاصله به جستجوى او مى‏پرداختند و هميشه از احوال همديگر با خبر بودند و اگر براى فردى مشكلى پيش مى‏آمد، همگان خود را موظف مى‏دانستند كه به كمك او بروند و اگر بيمار مى‏شد، نخستين گروهى كه به ديدار او مى‏رفتند، دوستان نمازگزار او بودند و اگر جشن ازدواج و سرورى داشت تا دوستان هم صف و هماهنگ او در نماز جماعت حاضر نمى‏شدند، برنامه‏ها را آغاز نمى‏كردند چرا كه احساس اخوت و يگانگى مى‏كردند و اگر كسى از آنان به رحمت ايزدى مى‏پيوست همانها بودند كه تابوت وى را بلند مى‏كردند و در مجالس عزا و ماتم او حاضر مى‏شدند.

 

 

 

هر چند اين سنت اصيل اسلامى كه همه ما آرزوى تحقق و باز آفرينى آن را داريم، در اين روزها بسيار كم رونق شده است، ولى نهاد هر انسانى، نياز خود را به چنين جمعى احساس مى‏كند و از منقرض شدن سنتهاى حسنه حسرت مى‏خورد و در آرزوى شرايطى است كه جمعى حال يكديگر را بپرسند و به فكر هم باشند و در غمها و شاديهاى هم شريك شوند.

 

 

 

امام صادق (عليه السلام) فرمودند:الخلق عيال الله، فاحب الخلق الى الله من نفع عيال الله و ادخل على اهل بيت سرور [42]

 

 

 

مردم، خانواده خداوندند، بنابراين خداوند هر كه را بيشتر به اين خانواده خدمت و آنها را خوشحالتر كند؛ بيشتر دوست دارد.

 

 

 

در خدمت رسانى و اهتمام در رفع گرفتاريهاى مومنان احاديث فراوانى آمده است تا جايى كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) فرموده‏اند:

 

 

 

من اصبح و لا يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم‏ [43]

 

 

 

كسى كه شب را به صبح آورد، در فكر مشكلات مسلمانان نباشد مسلمان نيست .

 

 

 

امام باقر(عليه السلام) مى‏فرمايد: حضرت موسى (عليه السلام در يكى از مناجاتها و گفت وگوهايش با خداوند سوال كرد: خداوندا! براى عيادت از مريض تا چه اندازه مزد و پاداش مى‏دهى؟ پاسخ آمد:

 

 

 

اوكل به ملكا يعوده فى قبره الى محشره‏[44]

 

براى او فرشته‏اى را مامور مى‏كنم تا در قبر او را عيادت كند و تا روز محشر همراهش باشد .

 

 

 

در ثواب و فضيلت تشييع جنازه مومن نيز، احاديث و روايتهاى زيادى وارد شده است.

 

 

 

امام صادق (عليه السلام) فرمودند:

 

من شيع جنازة مومن حتى يدفن فى قبره و كل الله به سبعين ملكا من المشيعين يشيعونه و يستغفرون له اذا خرج من قبره اله الموقف‏[45]

 

كسى كه جنازه مومنى را تشييع كند تا او را در قبر بگذارند؛ خداوند هفتاد فرشته تشييع كننده بر او مى‏گمارد تا او را همراهى كنند و برايش استغفاركنند؛ از زمانى كه از قبر برانگيخته مى‏شود تا زمانى كه به پاى حساب، ميزان حاضر مى‏شود .

 

آنچه از نكات و حقوق متقابل نمازگزاران مطرح شد گوشه‏اى از روابط تعريف شده بين مسلمانان است، اگر به همين مقدار عمل شود؛ شكل و محتواى نمازهاى جماعت ما تغيير مى‏كند و نماز جماعت به عبادت زنده و فعالى تبديل مى‏شود و مى‏تواند به عنوان عامل مهم و تاثير گزار در جامعه انسانى ايفاى نقش كند و در كنار اين همه مصيبت و گرفتارى كه مردم با آنها دست به گريبانند، مرهمى به زخمهاى كهنه و نو باشد.

 

 

 

 

 

[1] محمدى رى شهرى، اهل البيت، موسسه دار الحديث، ص 359.

 

[2] حرآنى، تحف العقول، انتشارات اسلاميه، چاپ سوم 1336، ص 271.

 

[3] سوره شورا، آيه 23.

 

[4] فيض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه 27، ص 96.

 

[5] همان، 373.

 

[6] حر عاملى،وسائل الشيعه، ج 5، ابواب صلاه الجماله، باب 26 حديث 4.

 

[7] همان، باب 12، حديث 1.

 

[8] همان، باب 11، حديث 7.

 

[9] همان، حديث، 14، ص 394.

 

[10] همان، ص 395.

 

[11] همان، ص 392.

 

[12] همان، حديث 1، ص 419.

 

[13] فيض كاشانى، محجه البيضاء، دفتر انتشارات اسلامى، ج 2، ص 10.

 

[14] همان.

 

[15] محدث نورى، مستدرك الوسائل، موسسه آل البيت، ج 6، ص 492.

 

[16] همان، ص 507: حديث 12.

 

[17] همان و نيز كتابوسايل الشيعه، ابواب صلاه الجماعه، باب 70، حديث 5.

 

[18] همان، ص 505، حديث 6.

 

[19] حر عاملى،وسائل الشيعه داراحياء التراث العربى، ابواب صلاه الجماعه، باب 70، حديث‏هاى 7، 9و10.

 

[20] همان، احاديث باب 8، ص 386.

 

[21] همان، باب، 7، حديث 2

 

[22] محدث نورى،مستدرك الوسائل، موسسه آل البيت، ج 6، ص 461.

 

[23] فيض كاشانى، محجه البيضاء، دفتر انتشارات اسلامى، ج 3، ص 384.

 

[24] همان.

 

[25] همان، ص 385.

 

[26] همان، ص 384؛ قال رسول الله(ص): السلام تطوع والرد فريضه‏

 

[27] امام خمينى (قدس سره)، توضيح المسائل، نشر فرهنگى رجاء، ص 174،. 1138.

 

[28] كلينى (رحمه الله)، اصول كافى، ج 3، انتشارات علميه اسلاميه، ص 259، حديث 2.

 

[29] فيض كاشانى، محجه البيضاء، ص 386 به نقل از كتابترمذىقال رسول الله(ص): اذا التقى المسلمان فتصافحا قسمت بينها مغفره، تسعه و ستون لا حسنها بشيرا

 

[30] همان، ص 389.

 

[31] همان، ص 356.

 

[32] همان، ص 366.

 

[33] همان، ص 365.

 

[34] همان، ص 367، اين حديث در صحيح بخارى و كتابهاى متعدد ديگر نيز نقل شده است.

 

[35] همان، ص 358.

 

[36] بيهقى، السنن الكبرى، دارالمعرفه، بيروت، ج 3، ص 75.

 

[37] همان، ص 76.

 

[38] فيض كاشانى، محجه البيضاء دفتر انتشارات، اسلامى، ج 3، ص 360.

 

[39] همان، ص 372.

 

[40] همان، ص 402.

 

[41] همان.

 

[42] كلينى، اصول كافى، ج 3، ص 239، حديث 5.

 

[43] همان، حديث 1.

 

[44] فيض كاشانى، محجه البيضاء، دفتر انتشارات اسلامى، ج 3، ص 410.

 

[45] همان، ص 


آنچه یک امام جماعت باید بداند
جمعه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۹ ساعت 1:28 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

 

حشمت الله عباسپور

نسخه متنی

نمايش فراداده

 

آنچه يك امام جماعت بايد بداند

نويسنده :

حشمت الله عباسپور

موضوع مقاله: آنچه يک امام جماعت بايد بداند

نام: حشمت الله

نام خانوادگي: عباسپور

 

مقدمه

قبل از وارد شدن در اصل موضوع، بايد اين سؤال را (امام جماعت به چه کسى مي گويند؟) پاسخ دهيم. تا بتوانيم در مورد وظايف او بحث کنيم و بگوييم که يک امام جماعت چه چيزهايي بايد بداند؟

معناى لغوى امام جماعت : به کسى مي گويند که جلوتر از ديگران باشد، پيشوا، پيشرو، پيشنماز و ... جماعت هم يعني: جمع شدن . معناى اصطلاحى امام جماعت : همانطورى که از خود اين دو لفظ، مشحص است امام جماعت يعنى شخصى که اولاً داراى شرايط خاصى است براى اينکه بتواند پيشواى گروهى باشد و امام جماعتى باشد و ثانياً کسى را گويند که اقامه نماز جماعت مي کند و ديگران در پشت سر او نماز خود را با اقتدا به امام مي خوانند و به کسانى هم که به امام اقتدا کرده اند: مأمومين گفته مي شود. و به اين نماز که به اين کيفيت برگزار مي شود، نماز جماعت گويند که داراى ثواب زياد و اثرات روحى و معنوى و سياسى و اجتماعى دارد . شرايط امام جماعت : امام جماعت بايد: بالغ، عاقل، شيعه دوازده امامي،عادل، حلال زاده و نماز را به طور صحيح بخواند و نيز اگر مأمومين همه مرد باشند، امام آنها هم بايد مرد باشد و احتياط واجب اين است که امام مأمومين زن هم، مرد باشد [1] .

اما به نظر مبارک مقام معظم رهبرى اين است که: اگر مأمومين هم زن باشند، امام آنها هم مي تواند زن باشد [2] .

البته قابل ذکر است که امام جماعت فقط به شخص روحانى گفته نمي شود، بلکه کسى که شرايط فوق را داشته باشد. امام جماعت است ولى آيا افراد غير روحانى مي توانند در مساجد يا مکانهايي غير از مسجد اقامه جماعت کنند يا خير؟ مقام معظم رهبري: با دسترسى به روحانى به غير روحانى اقتدا نکنند [ 3] .

حضرت آيت الله العظمى فاضل لنگراني: در غير از مسجد مانعى ندارد ولى در مساجد از امام جماعت روحانى استفاده شود [4] . آنچه يک امام جماعت بايد بداند : البته اين موضوع خيلى موضوع وسيع و گسترده اى مي باشد و شامل خيلى از موضوعهاى کوچکتر نيز مي شود از قبيل:

1- آنچه که امام جماعت بايد در مورد رفتار- گفتار- پندار خود بداند و وظايف امام جماعت نسبت به خود.

2- آنچه امام جماعت بايد در مورد برخورد با افراد جامعه از قبيل جوانان- سالخوردگان- زنان- کودکان و... بداند و طريقه برخورد با هر قشرى از جامعه مثل: کارمندان- کارگران- دکترها- مهندسين و.... چون هر گروهى و هر قشرى از جامعه داراى روحيات خاص خود و جوى که در آن زندگى کرده اند اثراتى که آن جو بر آنها گذاشته است. و هر شخصى از افراد جامعه از زاويه ديد خود به جامعه و دنيا و به افراد دنيا و دين و ... نگاه مي کند و داراى طرز فکرهاى خودي باشد. مثلاً: زن داراى روحى لطيف و نازک است و نسبت به خيلى چيزها حساس و تأثيرپذير است. کودکان در دنياى کوچک خود و در تصورات خود به سر مي برند. بعضى از رانندگان تاکسى هستند که وقتى با ماشين خود (تاکسي) از سر چهارراهها مي گذرند نگاه مي کنند که مثلاً چند تا 25 توماني- چند تا 50 تومانى سر چهارراه ايستاده اند و... لذا امام جماعت اگر بخواهد موفق باشد بايد از روانشناسى بالايى بهره برده باشد.

3- آنچه امام جماعت از مسائل احکام مثل: نماز- نماز جماعت- روزه و... بايد بداند.

4- آنچه امام جماعت از مديريت مسجد بايد بداند و وظايف خود نسبت به مأمومين و...

5- آنچه امام جماعت از سياست (که جزئى از ديانت شخص مؤمن است) بايد بداند.

6- آنچه امام جماعت از معمارى مسجد بايد بداند.

7- مومناعات قابل بحث ديگر: مثل مردم شناسي- مردم داراى و... خوب با توجه به گستردگى موضوع، فقط از بند 4 آنچه امام جماعت از مديريت مسجد و وظايف خود نسبت به مأمومين و... بايد بداند سخنى به طور وسيع تر به ميان مي آيد و به موردهاى ديگر هم به طور خلاصه در خلال بحث اشاره مي شود. مديريت مسجد و وظايف امام جماعت که همان امام مسجد است : قبل از داخل شدن در اين بحث، ابتدا توضيحاتى در مورد مسجد بايد داده شود.

مسجد يعني محل و مکان سجده کردن و عبادت کردن (اسم مکان مي باشد از ماده سجد- يسجد) مسجد به ايستگاهى گفته مي شود که شخص مؤمن و شخصى که تا بحال مؤمن نبوده و آمده تا توبه کند خود را شارژ معنوي مي کند با عبادت، براى سير در مسير الى الله و براى رسيدن به خداوند براى رسيدن به کمال انساني.

مسجد همانند فرودگاهى است (پروازگاه) که انسان با سوار شدن بر هواپيماى نماز به سوى خداوند پرواز مي کند. مسجد همان زادگاه- جايگاه و کارگاه [5] امام جماعت است: اما زادگاه (معنوي) چون اکثريت قريب به اتفاق روحانيون و ائمه جمعه مبدأ اصلى آنها و انگيزه پيدا کردن آنها براى روحانى شدن و امام جماعت شدن، همان مسجد است و اين يکى از افتخارات ما است که زادگاه ما مسجد باشد. مثل: اميرالمؤمنين على (ع) هم زادگاه (ظاهر و معنوي) او در مسجد بود (مسجدالحرام) اما جايگاه و کارگاه: چون محل کار امام جماعت مسجد مي باشد براي: سخنرانى (منبر)- اقامه نماز جماعت کارهاي فرهنگى و... لذا امام جماعت نبايد قرار ملاقات با ديگران را در غير مسجد بگذارد يعنى در غير محل کار خود... امام جماعت بايد امام مسجد هم باشد و بنابراين بايد طورى عمل کند و توانايى مديريت را داشته باشد که هيئت امناء، هيئت فرهنگى و... مدير مسجد نباشند بلکه امام مدير باشد و هيئت امناء و هيئت فرهنگي- بسيج واقع در مسجد و مسئوليني ساخت و ساز... با مديريت امام مسجد اداره شوند و خط مشي بگيرند. چون دين امام مسجد و امام جماعت است که از سطح ديد بالايى به همه اين مسائل نگاه مي کند و آگاهي لازم در زمينه آفرينش انسان و روحيات ؟؟؟/ و نقيض او- عالم در [6] - دنياى انسان- معاد انسان و برزخ قيامت ادامه دارد و اين امام جماعت است که مي داند و بايد اين کشتى انساني را در اين درياى پر آشوب و فتنه و نيرنگ و.... به سر مقصد اصلى برساند و اين امانت را به صاحب اصلي اش يعني خداوند متعال برساند. (لذا منسب امام مسجد بودن و مديريت مسجد را بر عهده گرفتن شايسته دين شخصيتى به نام امام جماعت است).

وظايف امام جماعت و چيزهايى که در اين زمينه بايد بداند: بالاترين و مهمترين وظيفه يک امام جماعت، اقامه نماز جماعت است که عهده دارى اين مسئوليت مهم و پرارزش نيازمند شرايط و ويژگيهاي خاصى است که در مقدمه گذشت که اگر شخصى اين شرايط را نداشته باشد نبايد اين مسئوليت را بپذيرد چون امام جماعت به مثل يک سفيرى بين مأمومين و ؟؟؟؟؟؟ که رابطه بين مأموم و خداوند متعال را برقرار مي کند و از طرف مأموم دعا مي کند و شفيع مي باشد. مسئوليت نماز مأموم را به عهده گرفته است لذا امام جماعت بايد از همه مأمومين عالمتر و با تقواتر و به خداوند نزديکتر باشد. اما همانطورى که گفته شد بالاترين وظيفه امام جماعت برپايى نماز است.

1- به دليل نماز از واجبات و فروعات دين مقدس اسلام مي باشد و بر هر مسلمانى واجب است که آن را به جا آورد و براى عدم نماز خواندن، خداوند هيچ عذرى را قبول نمي کند چون فرموده است: انسان تا مي تواند که ايستاده نماز بخواند بايد ايستاده نماز بخواند و اگر بر اثر پيرى و سالخوردگى نتوانست بايستد، بايد بايستد و تکيه کند و اگر تکيه کردن هم نتوانست نماز بخواند، بنشيند- اگر نتوانست نشسته نماز بخواند در حال تکيه کردن و اگر آن هم نشد خوابيده نماز بخواند. (با اشاره کردن سر و چشمها و...) (لذا اصل نماز خود (خواه فرادى و خواه جماعت) واجب مي باشد) و به منزله ستون دين قرار گرفته است. « الصلوة عمود الدين [7] » و دومين دليلى که امامت جماعت بايد نماز را به صورت جماعت در مسجد برگزار کند ثواب و فضيلت خيلى زياد نماز جماعت است که پيامبر گرامى اسلام (ص) فرمودند: اگر يک نفر به امام جماعت اقتدا کند، براى هر رکعت از نماز آنها ثواب 150 نماز است و اگر دو نفر به امام جماعت اقتدا کنند براى هر رکعت از نماز آنها، ثواب 600 نماز است و همينطور فرمودند تا رسيدند به اينکه اگر تعداد مأمومين از 10 نفر بگذرد، اگر تمام هفت آسمان صفحه کاغذ شوند و تمام درختان قلم و درياها مرکب و جن و انس و ملائکه نويسنده شوند نمي توانند ثواب يک رکعت آن را بنويسند [8] . رواياتى که در مورد اهميت جماعت و جماعت مسلمين- مؤمنين وارده شده است مثل : « يد الله على الجماعه [9] » «دست خدا همراه جماعت است» « من فارق الجماعه مات ميتة جاهليه [10] » «هر که از جماعت ببرد به رسم جاهليت بميرد» « ان الشيطان مع الواحد و هو من الاثنين ابعد [11] » «شيطان با يک تن است و از دو تن» (و جماعت) دورتر است و ديگر روايات در اين زمينه حاکى از اهميت داشتن و مورد رضايت خداوند بودن و... است.

بنابراين اگر گروهى از مؤمنين با هم در مورد چيزي دعا کنند خداوند دعاى آنها را اگر به مصلحت آنها باشد مستجاب مي کند و نماز جماعت خواندن ثواب آن به مراتب از نماز فرادى بيشتر است و... البته منظور پيامبر اکرم (ص) از اين رواياتى که در مورد جماعت فرمودند: اين نيست که هرگاه هر جماعتى از مسلمانان يا غير مسلمانان تشکيل شده رضايت خداوند و حق هم با آنان است مثل: اجتماع قاتلين حضرت زهرا (س) يعنى همان ابوبکر (ل) عمر (ل) عثمان (ل) و ديگران، بر عزل کردن حضرت على (ع) از خلافت. چون از طرف ديگر، اگر بخواهيم نگاه کنيم، خداوند متعال چندين بار در قرآن فرموده : « اکثرهم لا يعقلون [12] - اکثر الناس لا يعلمون [13] - اکثر الناس لا يؤمنون [14] - اکثر الناس لا يشکرون [15] ».

که حاکى از اين است که اجتماعى مورد رضاى خداوند است که کاشف از قول معصوم (ع) باشد يا با قرآن و سنت و عقل مخالف نباشد يعنى بر اساس معيارهاى دينى و عقلى باشد و حتى اهل سنت هم که اجماع را بماهو اجماع دليل مي دانند و در رديف عقل- سنت و کتاب قرارش مي دهند به خاطر اين است که خلافت ابوبکر (ل) را شرعى کنند ولى ما شيعيان اجماع را بماهو اجماع محبت نمي دانيم بلکه اجماعى حجت است که کاشف از قول معصوم (ع) باشد.

و حتى اين ضرب المثل (خواهى نشوى رسوا- همرنگ جماعت باش) را که خيلي ها امروزه به کار مي برند و در خيلى مسائل و اتفاقات مثل رأى گيريها و.... به آن استناد مي کنند، اشتباه مي باشد. براى اينکه به اهميت نماز جماعت بهتر پى ببريم و بدانيم که انسان اگر با جماعت باشد و با جماعت دعا کند با جماعت کار کند و با جماعت غذا بخورد و با جماعت نماز بخواند چه ثوابهايى به او داده مي شود، چند روايت را مي آوريم: الف) «َ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَ أَنْ يُدْخِلَ الْجَنَّةَ ثَلَاثَةَ نَفَرٍ بِغَيْرِ حِسَابٍ وَ يُشَفِّعَ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ فِى ثَمَانِينَ أَلْفاً الْمُؤَذِّنُ وَ الْإِمَامُ وَ رَجُلٌ يَتَوَضَّأُ ثُمَّ يَدْخُلُ الْمَسْجِدَ فَيُصَلِّى فِي الْجَمَاعَةِ [16] » «خداوند وعده فرموده است سه نفر را بدون حساب و کتاب به بهشت مي برد:

1-مؤذن

2- امام جماعت

3- فردى که وضو مي گيرد داخل مسجد مي شود و در نماز جماعت شرکت مي کند».

ب) « اذا سئلت عمن لا يشهد الجماعه، فقل: لا اعرفه [17] » «اگر درباره کسى که در نماز جماعت شرکت نمي کند سؤال کردند در پاسخ بگو که او را نمي شناسم».

ج) « لتحضرن المسجد او لاخر من عليکم مناز لکم [18] » . «حتماً در مسجد حاضر شويد و اگر تخلفف کنيد خانه هايتان را بر سرتان خراب خواهم کرد».

2- دومين وظيفه امام جماعت در عهده دارى نماز جماعت: محبوبيت و رضايت عمومى از اوست. امام جماعت بايد طورى با مردم رفتار کند و طورى خوش اخلاق باشد که مردم او را دوست داشته باشند و به او عشق بورزند و اگر اشکالى هم در کار کسى مي بيند با نرمى و خوشرفتارى به او بگويد و او را از اشتباه بيرون آورد. « فقولا له قولاً ليئنا لعله يتذکر او يخشى [19] » اين آيه هم مي رساند که با کسانى که گناهکار هستند و اشتباه کرده اند با نرمى صحبت کنيم. حتى عدالتى هم که يکى از شرايط امام جماعت بوده علاوه بر اينکه دلالت بر عدم گناه کبيره و در پى انجام دادن گناه صغيره نباشد مي کند به معناي رضايت عمومى مردم از امام جماعت است. يعنى به امامي عادل مي گويند که مردم (مأمومين) از او راضى باشند [20] .

چون اگر مأمومين از امام راضى نباشند و به او عشق نورزند، امام هم نمي تواند از لحاظ معنوى مثل نماز و روزه و... و فرهنگى و.... کارى انجام دهد چون تأثير نمي گذارد. حتى يک حکومت اسلامى هم براى حفظ و بقاء خود علاوه بر داشتن مشروعيت بايد داراى مقبوليت هم از طرف مردم باشد والا با مشکل مواجه مي شود. و اين مردم سالارى دينى هم که امروز، بحث روز است. به اين معنا درست است به معنايى که بعضى از منافقين مد نظر انسان است و آن اينکه حکومت مردم محورى نه خدا محورى (دموکراسى مطلق نه دموکراسى ديني).

3- سومين وظيفه امام در عهده دارى نماز جماعت اين است که: اگر امامت گروهى را بر عهده گرفت چه در نماز يا ... بايد برتر از همه افراد گروه در علم و تقوا و عمل باشد. پيامبر اکرم (ص) فرمودند : « مَنْ صَلَّى بِقَوْمٍ وَ فِيهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ لَمْ يَزَلْ أَمْرُهُمْ إِلَى سَفَالٍ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ [21] » «هر کسى امامت گروهى را عهده دار شود در حالى که در بين آنها عالمتر از امام وجود دارد آن گروه تا روز قيامت حرکت قهقرايى خواهند داشت». به عنوان مثال: اگر گروهى از مردم خواستند در يک جاده صعب العبور حرکت کنند يا در يک شهر بزرگ دنبال نشانى و آدرس بودند يا در يک بيابان يا کوهستنا يا جنگل در حال حرکت بودند براى رسيدن به مقصودي، حتماً نياز به کسى دارند که از همه عالمتر و به اين مسير آشناتر با اعتمادتر و به خوبي مشکلات و موانع راه را بشناسد و الا هرگز به هدف نمي رسند و حتي اى چه بسا هر چه تندتر بروند از مسير اصلى و هدف اصلي دورتر شوند. امام صادق (ع) فرمودند : « العامل على غير بصيره کالسائر على الطريق و لا يزيد سرعه السير من الطريق الا بعداً [22] » .

«کسى که کار را از روى شناخت و مطالعه دقيق انجام نمي دهد مانند رونده اي است که در مسير اصلى حرکت نمي کند، هر قدر به سرعت و تلاش خود بيفزايد او را از هدف اصلى دورتر مي سازد». بنابراين امام جماعت اول بايد راه و رسم روحانى بودن و امام جماعت بودن را بداند و داراى علم و تقواى کافى باشد بعد از اين مقدمات وارد عرصه خدمت شود و امامت يک عده از مردم را چه از نظر (نماز جماعت - نماز جمعه و...) بر عهده بگيرد، چون اين شخص پا جاى پاى حضرت رسول اکرم (ص) و اميرالمؤمنين (ع) و ديگر ائمه (ع) مي گذارد و حتي مرجع تقليد و ولايت مطلقه فقيه که تالى تلو امام معصوم (ع) مي باشد و ولايت فقيه همان ولايت رسول الله (ص) مي باشد [23] .

4- چهارمين وظيفه امام جماعت اين است که: فردى با اخلاص و خويشتندار باشد. معناى اخلاص چيست؟ يعني خلاص شدن، آزاد شدن از تحت فرمان شيطان و هواى نفس و فقط خداوند عزيز را در نظر گرفتن و به قصد نزديکى به او، کارى را انجام دادن. « و ما امروا الا ليعبد الله مخلصين له الدين، حنفا [24] ء » «مأمور نشده اند مگر اينکه حتماً خدا را عبادت کنند.

در حاليکه مخلص باشند و دين واقعى و استوار نيز چنين است». شرط پذيرش عبادت: اخلاص و خويشتندارى است، زيرا خداوند عملى را قبول مي کند که صرفاً براى او انجام شود. امام صادق (ع) فرمودند: « لا يکون العبد مشرکاً حتى يصلى لغير الله [25] » «بنده مشرک نمي شود، مگر اينکه نماز را براى غير خداوند بجاى آورد». افرادى که اخلاص ندارند و کارى که انجام مي دهند براى خدا باشد در آخرت هم هيچ بهره اى از ثواب و بهشت ندارند. چون خداوند متعال به گفته خود، بهترين شريک است و اگر کسى کارى را هم براى خداوند و هم براى غير خداوند انجام دهد، خداوند آن عمل را به شريکش واگذار مي کند و پاداش دادن به آن شخص بي اخلاص را هم بر عهده شريکش مي گذارد.

بنابراين شخص بي اخلاص بايد پاداش کار خود را از آن شخص که عملش را براى رضايت او انجام داده بگيرد. کسانى که در نمازهاى جماعت حاضر مي شوند توقع دارند اگر در نمازشان خلل و يا نقصى وجود دارد با همراهي نماز امام، ضعفها برطرف شود. حال اگر امام نتواند نيت خود را خالص کند چطور مي تواند بار اين فعاليت سنگين را به نيکى به منزل برساند. امام بايد در تمامى عرصه هاى زندگى اخلاص داشته باشد و عبادات خود را خالصاً الى الله انجام داد تا خداوند حب او را در دل مأمومين قرار دهد و حرف او را بپذيرند و در مديريت مسجد و کارهاى فرهنگى او را يارى کنند چون که روايت داريم: «هر کسى بين خود و خدايش را اصلاح کند (اخلاص داشته باشد در کارها) خداوند بين او و مردم را اصلاح مي کند.

و هر کس امر آخرتش را اصلاح کند خداوند امر دنياى او را اصلاح مي کند». « من اصلح بينه و بين الله اصلح الله ما بينهم و بين الناس و من اصلح امر آخرته اصلح الله له امر دنياه [26] » . 5- پنجمين وظيفه امام جماعت: رعايت زمان و استفاده کردن مفيد از زمان است.

امام جماعت بايد براى اقامه نماز جماعت سر وقت در مسجد حضور داشته باشد و با نظم خود الگوى عملى خوبى براي مأمومين باشد و حق مأمومين را هم با دير آمدن خود ضايع نکرده باشد. تأکيد بر رعايت زمان به منظور دو جهت اصلى است: اول: اهميت برگزارى نماز در اول وقت. دوم: رعايت حال مردم و ارزشگذارى به وقت خود و به وقت آنان. 6- ششمين وظيفه امام جماعت: ايجاد نظم در صفها مي باشد. ايجاد نظم در صفهاي جماعت علاوه بر اينکه ثواب نماز جماعت را بيشتر مي کند و از نظر روحى و معنوى تأثير مثبتى در مأمومين مي گذارد، از نظر سياسى هم تأثير زيادى دارد. چون نظم داشتن مأمومين در نماز به اقتدار و شوکت مسلمين و اسلام مي افزايد.

و خود اين عمل به نوعى امر به معروف مي باشد. در مقابل کسانى که کافر و مشرک هستند و يا حتى در مقابل کسانى که نماز را سبک مي شمارند و به نماز جماعت بي اعتنا هستند اما متأسفانه اينچنين نظمى در مساجد ما شيعيان کمتر ديده مي شود. و ديگران (سني ها) در اين عمل مستحبى از ما جلوتر هستند و اين ايجاد نظم، وظيفه امام جماعت است که قبل از گفتن اقامه برگردد به عقب و صفها را منظم کند و بعد نماز را شروع کند.

7- هفتمين وظيفه امام جماعت رعايت حال مأمومين در نماز است.

افرادى با حوصله هاى متفاوت (کم يا زياد) با شغلهاي متفاوت و بعضي ها با شغلهاى خسته کننده و.... در نماز جماعت شرکت کرده اند و مي خواهند سريع نمازشان را بخوانند تا به ديگر کارهايشان برسند، هيچ لزومى ندارد و بلکه جايز نيست امام جماعت آنها را در نماز خواندن (با طولانى کردن نماز) خسته کند که تا عمر دارند از نماز جماعت و مسجد و محراب و امام جماعت خسته شوند. امام بايد در نماز جماعت رعايت اصنحف مأمومين را کند و با توجه به حال او نماز بخواند. پيامبر اکرم (ص) در آخرين وصيتهاى خود که مهمترين و سرنوشت ترين حرفهاى خود را بيان مي کردند، به اميرالمؤمنين (ع) فرمودند: يا على ، « اذا اصليت فصل صلاه اضعف من خلفک [27] » «اى علي، اگر امام جماعت شدي، نمازت را به گونه اى ادا کن که معمولاً ضعيفترين اقتدا کنندگان به تو ادا مي کند». حتى خود پيامبر اکرم (ص) نماز خود را به طور کامل و تند مي خواندند [28] .

(البته نه چنان تند که حضور قلب در نماز نداشته باشند) حتى روزي پيامبر اکرم (ص) نماز ظهر و عصر را خواندند ولى دو رکعت آخرى را تندتر خواندند، بعد از نماز اصحاب سؤال کردند: يا رسول الله آيا در بين نماز اتفاق خاصى افتاد؟ که دو رکعت آخرى را تندتر خوانديد؟ فرمودند : « اما سمعتم صراخ الصبى [29] ؟ » «آيا صداي گريه طفل را نشنيديد» پيامبر اسلام (ص) به خاطر اينکه مادر بچه، زودتر بچه اش را آرام کند، نماز را تندتر خواندند. اين عمل پيغمبر (ص) نشان داد که دين اسلام چطور داراي ظرفيت و زيبايى است و واقعاً يک دين سهل و آسانى است [30] .

8- هشتمين وظيفه امام جماعت: توقف کردن بعد از نماز است. به اين معنا که بعد از مثلاً اتمام نماز ظهر و عصر در محراب بنشيند و جوابگوى مسائل شرعي، اخلاقي، سياسى مؤمنين باشد. چون هميشه و از دير باز، روحانيون و ائمه جمعه و جماعات، ملجأ و پناهگاه مردم بوده اند و هستند و خواهند بود. امام صادق (ع) فرمودند : « يَنْبَغِي لِلْإِمَامِ أَنْ يَجْلِسَ حَتَّى يُتِمَّ مَنْ خَلْفَهُ صَلَاتَهُم [31] » «شايسته است امام جماعت پس از نماز در جايگاه خود بنشيند تا سايران نمازشان را تمام کنند».

9- نهمين وظيفه امام جماعت: رعايت حد مجاز در ادامه رکوع است. «جابربن حنفي» مي گويد: روزى از امام محمد باقر (ع) سؤال کردم: من امام جماعت گروهى هستم و در وقت رکوع افرادى پى در پى وارد مي شوند تا چه ميزان به انتظار آنها بمانم؟ امام (ع) فرمودند: «َ مَا أَعْجَبَ مَا تَسْأَلُ عَنْهُ يَا جَابِرُ انْتَظِرْ مِثْلَيْ رُكُوعِك [32] » «اى جابر: چه سؤال خوبى کردي، تا دو برابر اندازه معمول رکوعت منتظر بمان»

10- پيامبر اکرم (ص) فرمودند: « مَنْ صَلَّى بِقَوْمٍ فَاخْتَصَّ نَفْسَهُ بِالدُّعَاءِ دُونَهُمْ فَقَدْ خَانَهُمْ [33] » «هر پيشنهادى که فقط براى خودش دعا کنم و به دعاى خود عموميت نبخشم ديگران را هم دعا نکند» به مأمومان خويش خيانت کرده است. چون که مأمومين او را به عنوان نماينده و سخنگوى خود پيش خداوند انتخاب کرده اند که حرف آنها را بزند. آيا سزاوار است در پيشگاه خداوند فقط از خودش سخنى بگويد و به ديگران دعا نکند؟ حتماً روايت داريم که امام جماعتي که فقط براى خودش دعا مي کند ملعون است [34] .

11- يازدهمين وظيفه امام جماعت حضور فعال در صحنه هاي سياسى و اجتماعى داشتن است. زيرا امام جماعت بايد در مسائل سياسى وارد شود و راهکار و خط مشى به مردم بدهد تا مردم در گمراهى نمانند و بعضى از روحانيون و ... که مي گويند ما کارى به سياست نداريم و ما آخوند سياسي نيستيم اولاً که سخت در اشتباه هستند و ثانياً ديندار کامل هم نيستند چون رابطه بين سياست و ديانت [35] مثل رابطه زوجيت با عدد چهار است و ما اگر عدد چهار را بدون در نظر گرفتن زوج بودن در نظر بگيريم، اصلاً آن عدد، عدد چهار نيست بلکه مثلاً بايد 3 باشد که زوج نباشد. پس بنابراين کسانى هم که مي گويند ما کارى به سياست نداريم، دين آنها ناقص است چون سياست داخل شکم و جزئى از ديانت است. البته سياستى که براى برپايى اسلام و خدمت به مسلمين باشد نه مثل سياست عمر و عاص (ل) همانطورى که پيامبر اسلام (ص) حکومت اسلامى تشکيل دادند و حضور کاملاً فعال در مسائل سياسى و اجتماعى و ... داشتند. همانطورى که امام راحل خطاب به ائمه جمعه و جماعات مي فرمايند: «آقايان ائمه جمعه: آقايان ائمه جماعات: علماى اسلام در سرتاسر عالم: توجه کنيد که امروز همه قدرتها بر ضد اسلام قيام کرده اند نه بر ضد ايران. توجه کنيد که تکليف همه ما زياد است در اين زمان. اگر فرصت پيدا کنند و شما توجهتان کم شود اسلام را امروز ريشه کن خواهند کرد [36] .

مقام معظم رهبري: «در جامعه اسلامى همه و از همه بيشتر طلاب و روحانيون بايد سياسى باشند و شأن و نقش آنها بالاتر از سياست است. نبايد اجتناب و دورى کنيد. هر کسى هم که در دستگاه حوزه علميه از سياست اجتناب مي کند اين را يک ارزش نبايد بداند [37] ». اصلاً هر انسانى که آگاه به زمان خود و اتفاقاتى که در اطرافش مي افتد، نباشد اشتباهات و خطاها او را در بر مي گيرند و از صراط مستقيم بيرون مي افتد. و به دام شياطين جن و انس مي افتد.

12- دوازدهمين وظيفه امام جماعت مردم دارى است. مردم داري، برداشتى است از عنوانهايى مثل: جاذبه، الفت، حسن معاشرت، مواسات، مساوات، مخالطه، مرابطه و... که هر يک به گونه اي اشاره به عزيز داشتن مردم و جذب و رفتار شايسته با آنها است.

يعنى نوعى روانشناسى برخورد با مردم که با جوانان چه برخوردى داشته باشيم يا سالخوردگان يا کودکان يا زنان و.... چه برخوردى داشته باشيم و مقدمه مردم داري، مردم شناسى است که اگر امام جماعتى مردم شناس نباشد در مردم داري با شکست مواجه مي شود و نهايتاً ضربه به روحانيت و اسلام مي زند. و بنابراين يک امام جماعت يا يک شخص روحانى يا مبلغ بايد با سالخوردگان، سالخورده، با جوانان، جوان و با کودکان، کودک باشد. يعنى با هر قشرى از جامعه با توجه به روحيات و اخلاقيات خودشان رفتار کند تا موفق باشد همانطورى که پيامبر گرامى اسلام (ص) مي فرمايند: « انا معاشر الانبياء و امرنا ان نتکلم الناس على قدر عقولهم [38] » .

«ما جماعت پيامبران مأمور شده ايم با مردم بر پايه عقل و فهم و درک و استعداد مردم با آنان سخن بگوييم». البته با رعايت کامل ذى طلبگى [39] و الهت و وقار روحانيت. يعنى امام جماعت از يک طرف نبايد بگويد: من روحانى هستم من امام جماعت هستم و نبايد به بچه ها دست بدهم و با آنها حرف بزنم چون شأن من پايين مي آيد و از طرفى هم آنقدر نبايد با مردم شوخى کند و کارهاي سبکى انجام دهد که خود را از اعتبار و عدالت ساقط کند. (يعني افراط و تفريط نبايد کند).

نشانه هاى مردم دار بودن :

الف) احسان کردن :

امام جماعت بايد به مأمومين به اين چشم نگاه کند: امام صادق (ع): « المؤمن اعطم مرته من الکعبه [40] » «حرمت مؤمن از کعبه بالاتر است»، « المؤمن اکرم على الله ملائکته المقربين [41] » «ارزش مؤمن نزد خداوند از فرشتگان مقرب بالاتر است». « ما عبد الله بشيء احب الى الله من ادخال السرور على المؤمن [42] » «هيچ عبادتي نزد خداوند محبوبتر از خوشحال کردن مؤمن نيست» « قال الله عزوجل: الخلق عيالي، فاحبهم الى الطفهم بهم و اسعاهم فى حوائجهم [43] » «مردم نان خور من محسوب مي شوند و کسى نزد من گرامي تر است که نسبت به آنها مهربانتر و در رفع مشکلاتشان بيشتر بکوشد» و ديگر روايات زيادى که در اين باب وجود دارد. حتى پيامبر اسلام (ص) که رحمه للعالمين هستند اينقدر با مردم مهربان بودند و عشق مي ورزيدند و حريص به هدايت آنان بودند که خداوند متعال خطاب به اين بزرگوار فرمودند: « فلعلک بافع نفسک على آثارهم [44] » «اى رسول من: نزديک است که در غم مردم هلاک شوى و قالب تهى کني» « عزيز عليه ما عنتم حريص عليکم بالمؤمنين رؤف رحيم [45] » «از فرط محبت و نوع پرورى فقر و پريشانى و جهل و فلاکت شما بر دو سخت مي آيد و بر آسايش و نجات شما بسيار حريص و به مؤمنين رئوف و مهربان است» بنابراين امام بايد به مأمومين واقعاً عشق بورزد و در کارهاى معنوى و مادى به آنان احسان کند.

 

ب)خوشرويى و خوشرفتارى با مردم :

« انک لعلى خلق عظيم [46] » «خطاب خداوند به پيامبر گرامي، حضرت محمد(ص): «همانا تو عظيم ترين خلقيات انسانى را داري» و چون حضرت رسول (ص) الگوى ماست [47] ، لذا ما (ائمه جماعات) هم بايد با مأمومين خوش اخلاق و خوش رفتار باشيم. « البشاشه حباله الموده [48] » «گشاده رويي دام دوستى است» (به شيرين زبانى و لطف خوش- تواني که پيلى به مويى کشي) بنابراين يکى ديگر از معيارهاى مردم دار بودن امام جماعت، خوشرفتارى او با مردم است.

 

ج) بخشش و چشم پوشى از اشتباهات مردم :

اگر امام جماعت داراى اين صفت پسنديده باشد مي تواند خيلى از افراد را جذب دين و مسجد کند. البته اين صفت (چشم پوشى از اشتباهات مردم) تا جايى کاربرد دارد که مردم از اشتباه آن شخص و چشم پوشى امام به خطا و اشتباه نيفتند. امام صادق (ع) مي فرمايند: « و حق من ساءک ان تعفو عنه و ان علمت ان العفو يضر آنتصرت [49] » «حق کسى که به تو بدى کرده است آن است که او را ببخشى و اگر دانستى که بخشش تو زيانبار است بد کننده را به کيفر بدش برسان» همانطورى که اميرالمؤمنين على (ع) در مسائل شخصي، خيلي بخشتنده بودند اما در مسائل حق الناس دقيق عمل مي کردند که عدالت رعايت شود و حق هيچ کس پايمال نشود.

 

د) آسان گيرى نسبت به مردم :

خداوند متعال مي فرمايند: « يريد الله بکم اليسر و لا يزيد بکم العس [50] ر » «پروردگار براي شما آسانى مي خواهد نه دشواري» البته بايد توجه داشته باشيم که مردم از اين ويژگى سوء استفاده نکنند که مثلاً اگر خسته بودند نماز چهار رکعتى را سه رکعت بخوانند. بلکه آسان گيرى به اين معنا است که مثلاً: هنگامى که نماز جماعت برگزار مي شود، اگر بعضي ها مثل سالخوردگان نمي توانند ايستاده نماز بخوانند و حتى نمي توانند بايستند و تکيه کنند، نشسته نماز بخوانند و امام جماعت آنها را مجبور نکند که حتماً ايستاده نماز بخوانند يا وقتى که امام جماعت سخنراني مي کنند، ديگران را مجبور نکند که حتماً دو زانو و بدون حرکت بنشينند، بلکه مي توانند تکيه کنند و هر طورى که راحت هستند و مناسب با آن جلسه است بنشينند. بالاخره امام جماعت دين اسلام را همانطورى که هست (شريعت سمحه و سمله- سهل و آسان [51] ) به مردم بشناساند. و با اعمال و رفتارش طورى عمل نکند که مردم و مخصوصاً جوانان از آمدن به مسجد دلسرد باشند.

 

ر) رفق و مدارا کردن :

يعنى با نرمي و مهربانى با مردم رفتار کردن و اگر خطايى از آنها ديد بپوشاند و تحمل نيش داشتن يعنى اگر مثلاً: فردى به امام جماعت ايرادى گرفت و انتقاد کرد، اولاً با آغوش باز، انتقاد را بپذيريم چون انتقاد مثل نسيم صبحگاهى است که غنچه هاي گلها را مي شکفاند و کسى که از انتقاد استقبال نکند، پيشرفت نمي کند. و ثانياً اگر هم آن انتقاد و ايراد او پايه و اساس ندارد با مهربانى و عطوفت او را قانع کنيم و اگر انتقاد بجا و درست باشد در عمل جواب او را بدهيم نه فقط در لفظ و صحبت. امام صادق (ع) مدارا کردن با مردم را از ارکان ايمان ميدانند : « و خلق يدارى به الناس [52] » «سومين نشانه ايمان نافع، مدارا کردن با مردم است». پيامبر اکرم (ص) فرمودند : « مداراة الناس نصف الايمان و الرفق بهم نصف العيش [53] » «نيمى از ايمان در سايه مداراى با مردم به دست مي آيد و نيمى از زندگى هم در گرو رفق و مهربانى با مردم است» (و در پايان اين بخش گفتن اين نکته خالى از حسن نيست: امام جماعت تا جايى که توانايى کسب علم و معرفت و عمل دارد و تا جايى که مي تواند براى هدايت خود و مأمومين و ديگران تلاش کند، بايد چنين باشد گرچه وظيفه اصلى او هدايت خود و جامعه است به سوي خداوند. يعنى انجام دادن کارهاى فرهنگى اما تا جايى هم که مي تواند بايد مشکلات مردم را از نظر اقتصادى مثل کشاورزى و ... برطرف و راهکار به آنها نشان دهد و در زمينه هاى معمارى مسجد هم مشاورى خوب براى معماران مسجد باشد. خلاصه اينکه: وظائف امام جماعت منحصر در مسجد و منحصر در عدد نيست).

 

مديريت امام جماعت در محل کار خود (مسجد)

امام جماعت به عنوان يک مدير فرهنگى بايد از مديريت و شايستگي بالايى برخوردار باشد و فقط به اوج نگاه نکند که همان برپايى نماز جماعت است بلکه با انجام دادن و مديريت کارهاي فرهنگى و با برنامه ريزيهاى کوتاه مدت و بلند مدت اولاً: بتواند مأمومين خود را نگه دارد که وارد جبهه مخالف (شيطان) نشوند و ثانياً: افرادى را هم که نماز نمي خوانند و به احکام دين بي اعتنا هستند و حتى افراد کافر و مشرک را به سوي مسجد راهنمايى و هدايت کند و آنها را هم به دام آزادى [54] بياندازد. (آزادى از زير بار شيطان) برنامه هايي که يک مدير فرهنگى (امام جماعت) بايد آنها را بداند و به کار گيرد:

1- شناخت و آگاهى نسبت به جايگاه و موقعيت خود: بداند و درک کند که يک روحانى است و بايد در جامعه کار فرهنگي انجام دهد.

2- اعمال مديريت صحيح و بهره ورى بهينه ازامکانات، ظرفيتها و قابليتها در وصول به هدف.

3- مشاوره: مشورت کردن با کسانى که از دين و ايمان، زکات و هوشيارى و تجربه و علم بالايى برخوردارند.

4- تفويض اختيار به افراد با صلاحيت (البته تفويض اختيار نه تفويض مسئوليت و مديريت)

5- ايجاد شوق و انگيزه در ميان مؤمنان

6- خلاقيت و نوآوري: تا بتوان افراد مخصوصاً جوانان را جذب کرد (البته نوآورى نه به معناى بدعت بلکه همانطورى که قرآن براي همه نسلها تا روز قيامت است و اسلام هم همينطور. ما بايد (امام جماعت) اصول و پايه هاى دين و تازگي هاي دين و اسلام ناب محمدى (ص) را به شيوه هاى نو و جديد (البته به طور صحيح) به مردم ارائه دهيم. و جوانان را با برنامه هاى شيرين مذهبى جذب کنيم [55] .

7- بسيج منابع و امکانات

8- تثبيت، توسعه و تعميق مديريت

9- جاودانه کردن کار

10- تقويت روابط انسانى

11- ايجاد واحدهاي آموزشى و تربيتى

12- ايجاد جايگاه و امکانات ويژه براى بانوان و جوانان و نوجوانان

 


[1] حضرت امام (ره) تحرير الوسيله، ج1، ص274، توضيح المسائل م 1453

[2] اجوبه الاستفتاات، ج 1، ص 176، س 607

[3] اجوبه الاستفتاآت، س 563

[4] استفتاآت، ج 1، ص 117، س 412

[5] جزوه دروه چهارم مؤسسه مسجد- جناب حجه الاسلام قرائتي

[6] عالمى که با توجه به بعضى از روايات فهميده مي شود که قبل از خلقت انسان بوده و همه انسانها در آنجا بوده اند .

[7] نهج الفصاحه، ص 634، پيامبر اکرم (ص )

[8] توضيح المسائل حضرت امام (ره)، م 1400

[9] نهج الفصاحه، ص 174

[10] نهج الفصاحه، ص 174

[11] نهج الفصاحه، ص 174

[12] مائده، آيه 103

[13] يوسف، آيه 21

[14] هود، آيه 17

[15] يوسف، آيه 38

[16] مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البيت، ج 6، ص 449

[17] مستدرک الوسائل، مؤسسه آل ابيت، ج 6، ص 451

[18] مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البيت، ج 6، حديث 5

[19] سوره طه، آيه 44

[20] جزوه مؤسسه مسجد، حجه الاسلام قرائتى

[21] وسائل الشيعه، ابواب ملاه الجماعه، دفتر انتشارات اسلامي، ج 2، ص 4

[22] ميزان الحکم، ج 6، ص 455، حديث 3681

[23] حضرت امام (ره) صحيفه نور

[24] بينه، 5

[25] ميزان الحکمه، محمدى ري شهري، حديث 5315

[26] نهج البلاغه، کلمات قصار 89

[27] ميزان الحکيم، محمدي رى شهري، ص 12

[28] جزوه مؤسسه مسجد

[29] کتاب الوافي، ج 8، فيض کاشاني، ص 1261

[30] سيره نبوي، استاد عشير مرتضى مطهري، ص 217

[31] فيض کاشاني، کتاب الوافي، ج 5 ، ص 1266

[32] فيض کاشاني، کتاب الوافي، ج 8 ، ص 1263

[33] وسائل الشيعه، باب الاج 5، حديث 1، ص 474

[34] جزوه مؤسسه مسجد، آموزشي، دوره چهارم

[35] اصلاً بين سياست و ديانت عينيت است نه ربطيت

[36] با امام در سنگر جمعه، ص 146

[37] حوزه و روحانيت، صص 210 و 211

[38] بحارالانوار، ج1، ص8 تا وافي، چاپ جديد، ج 1، ص 32

[39] رعايت شئون و راه و رسم طلبه بودن

[40] محمدى رى شهري، ميزان الحکمه، ص 205، حديث 1395

[41] همان منبع، ص 205، حديث 1402

[42] همان منبع، ص 507، حديث 3128

[43] همان منبع، ج 1، ص 506، حديث 3122

[44] کهف، آيه 61

[45] توبه، آيه 128

[46] قلم، آيه 4

[47] احزاب، آيه 21

[48] نهج البلاغه، حکمت 6

[49] ميزان الحکمه، محمدى ري شهري، ج 6، ص 372

[50] سوره بقره، آيه 185

[51] سيره نبوي، شهيد مرتضي مطهري، ص 217

[52] تحف العقول، ص 239

[53] همان منبع، ص 35

[54] انسان بايد بنده خدا و حاکم بر شيطان و دنيا و هواى نفس باشد، کلمه دام از باب تسامح به کار رفته در اينجا

[55] آيت الله مکارم شيرازى


 
موضوعات
برچسب ها
دیگر موارد