مجموعه ای از مطالب سخنرانی و مداحی
حکومت حضرت مهدی مصداق آیه ۵۵ سوره نور
جمعه ششم مهر ۱۴۰۳ ساعت 5:41 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

آیا احادیث نشان داده اند که حکومت امام مهدی(ع) مصداق سوره نور، آیه ۵۵ است؟


پاسخ :

سوره نور، آیه ۵۵:

وَعَدَ اللهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکمْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أمْنًا یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکونَ بِی شَیْٔاً وَ مَن کفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ.

خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، وعده می دهد که آنان را به یقین، جانشین روی زمین خواهد کرد، همان گونه که پیشینیان را جانشینی روی زمین بخشید و دینی را که برای آنان پسندیده، عزیز و ارجمند خواهد ساخت و ترسِ آنان را به امنیّت و آرامش، مبدّل خواهد کرد، آن چنان که تنها مرا خواهند پرستید و چیزی را با من، شریک نخواهند ساخت. پس کسانی که بعد از این کفر ورزند، نافرمان اند.

۱. در حدیثی از امام صادق(ع) می خوانیم که در باره معنای این آیه فرمود:

نَزَلَتْ فِی القائِمِ وَ أصحابِهِ.[۱]

مراد [از وعده ای که خداوند متعال در آیه داده]، زمان حکومت مهدی و یارانش است.

در «دعای افتتاح» می خوانیم:

اللّٰهُمَّ... اسْتَخْلِفْهُ فِی الأرضِ کَمَا اسْتَخْلَفْتَ الَّذینَ مِن قَبلِهِ؛ مَکِّنْ لَهُ دینَهُ الَّذِی ارْتَضَیتَهُ لَهُ؛ أبْدِلْهُ مِن بَعدِ خَوفِهِ أمناً یَعْبُدُکَ لا یُشرِکُ بِکَ شَیْئاً.[۲]

خداوندا!... او را در زمین، حکومت ببخش، چنان که به کسانی که پیش از او بودند، حکومت دادی. [خدایا!] دینی که مورد رضایت توست، برای او، پُرارج و منزلت گردان، هراسش را به امنیّت، مبدّل ساز، به گونه ای که خالصانه تو را عبادت کند.

۲. در روایت دیگری آمده است که جُندَب از پیامبر خدا(ع) در مورد «خوف» در آیه پرسید. پیامبر(ص) در پاسخ فرمود:

یا جُندَبُ! فی زَمَنِ کُلِّ واحِدٍ مِنهُم سُلطانٌ یَعتَرِیهِ وَ یُؤذِیهِ، فَإِذا عَجَّلَ اللّهُ خُروجَ قائِمِنا یَمْلأُ الأرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَتْ جَوراً وَ ظُلماً.

ای جُندَب! در زمان هر یک از امامان، سلطانی هست که بدان امام، آزار و اذیّت می رساند. وقتی خداوند، ظهور قائم ما را برساند، جهان را پُر از قسط و عدل خواهد کرد، چنان که پُر از ظلم و ستم شده است.

سپس فرمود:

طُوبیٰ لِلصّابِرینَ فی غَیبَتِهِ! طوبیٰ لِلمُتَّقینَ عَلیٰ مَحَجَّتِهِم! اُولٰئکَ الَّذینَ وَصَفَهُمُ اللّهُ فی کِتابِه وَ قالَ: (ٱلَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ)، و قالَ: (أُولٰئِكَ حِزْبُ ٱللهَِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ ٱللّهِ هُمُ ٱلْمُفْلِحُونَ).[۳]

خوشا به حال آنانی که در دوران غیبت او شکیبایند! خوشا به حال کسانی که در مسیری که اهل بیت برای آنان ترسیم کرده اند، تقوا پیشه می کنند! اینان، همان کسانی هستند که خدا در کتاب خویش، آنان را توصیف کرده و فرموده است: (و کسانی که به غیب ایمان دارند) و فرموده: (اینان، همان حزب اللّه هستند و حزب اللّه، همان رستگاران اند).

۳. از امام سجّاد(ع) روایت شده که این آیه را قرائت نمود و فرمود:

هُم وَ اللّهِ شیعَتُنا أهلَ البَیتِ، یَفعَلُ اللّهُ ذٰلِکَ بِهِم عَلیٰ یَدَی رَجُلٍ مِنّا، وَ هُوَ مَهدِیُّ هٰذِهِ الاُمَّةِ، وَ هُوَ الَّذی قالَ رَسولُ اللّهِ(ص): ”لَو لَم یَبقَ مِنَ الدُّنیا إلّا یَومٌ واحِدٌ، لَطَوَّلَ اللّهُ ذٰلِکَ الیَومَ حَتَّیٰ یَلِیَ رَجُلٌ مِن عِترَتی، اسمُهُ اسمی، یَملَأُ الأرضَ عَدلاً وَ قِسطاً کَما مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً."[۴]

به خدا سوگند، آنان، شیعیان ما اهل بیت هستند. خداوند، این وعده را به دست مردی از ما برای آنان محقّق می سازد و او، «مهدی» این امّت است. او کسی است که پیامبر خدا(ص) [در باره او] فرمود: «اگر تنها یک روز به پایان دنیا باقی مانده باشد، خداوند، آن روز را چنان طولانی می گردانَد تا مردی از عترت من و هم نام من، بیاید که زمین را پُر از عدل و داد کند، چنان که پُر از ظلم و جور گشته است».

۴. در روایتی دیگر از امام صادق(ع) نقل شده که در باره (وَ لَیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً) فرمود:

عُنِی بِه ظُهورُ القائِمِ(ع).[۵]

منظور از این آیه، ظهور قائم است.

۵. مرحوم طَبرِسی در ذیل آیه، از اهل بیت پیامبر(ع) این حدیث را نقل می کند که فرموده اند:

إنَّها فِی المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ.[۶]

این آیه در مورد مهدی آل محمّد است.

[۱]. الغیبة، نعمانی: ص۲۷۴.

[۲]. تهذیب الأحکام: ج۳ ص۱۱۱.

[۳]. کفایة الأثر: ص۶۰.

[۴]. مجمع البیان: ج۷ ص۲۳۹ ـ ۲۴۰.

[۵]. تأویل الآیات الظاهرة: ج۱ ص۳۶۹. در دیگر کتب حدیثی و تفسیری همچون الغیبة، طوسی: ص۱۷۷، تفسیر القمّی: ج۱ ص ۱۴، ینابیع المودّة: ج۳ ص۲۴۵، بر همین معنا تأکید شده است.

[۶]. مجمع البیان: ج۷ ص۲۳۹.


یقین در روایات
سه شنبه بیست و یکم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 12:20 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

بسم الله الرحمن الرحیم


حدیث (1) امام صادق عليه ‏السلام :

اَلرَّوحُ وَ الرّاحَةُ فِى الرِّضا وَ اليَقينِ وَ الهَمُّ وَ الحَزَنُ فِى الشَكِّ وَ السَّخَطِ؛

خوشى و آسايش، در رضايت و يقين است و غم و اندوه در شكّ و نارضايتى.

(مشكاة‏الأنوار، ص 34)

حدیث (2) امام صادق عليه‏ السلام :

حُرِمَ الحَريصُ خَصلَتَينِ وَ لَزِمَتهُ خَصلَتانِ: حُرِمَ القَناعَةَ فَافتَقَدَ الرّاحَةَ وَ حُرِمَ الرِّضا فَافتَقَدَ اليَقينَ؛

حريص از دو خصلت محروم شده و در نتيجه دو خصلت را با خود دارد: از قناعت محروم است و در نتيجه آسايش را از دست داده است، از راضى بودن محروم است و در نتيجه يقين را از دست داده است.

(بحارالانوار، ج70، ص161)

حدیث (3) امام على عليه ‏السلام :

إنَّ المُؤمِنَ مَن يُرى يَقينُهُ في عَمَلِهِ، وَ المُنافِقُ مَن يُرى شَكُّهُ في عَمَلِهِ؛

در عمل مؤمن يقين ديده مى‏شود و در عمل منافق شك.

(عیون الحکم والمواعظ، ص152)

حدیث (4) امام على عليه ‏السلام :

یُستَدَلُّ عَلَی الیَقین بِقِصَر الأمَلِ وَ إخلاص العَمَل وَ الزُّهدِ فی الدُّنیا

سه چیز از نشانه های یقین هستند: کوتاهی آرزو، اخلاص در عمل، بی رغبتی به دنیا

(مستدرک الوسائل ج11 ص201)

حدیث (5) امام صادق علیه السلام:

اِنَّ العَملَ القَلیلَ الدّائمَ عَلَی الیَقینِ اَفضَلُ عِنداللهِ منَ العَمَلِ الکثیرِ عَلی غَیرِ یَقینٍ؛

عمل اندک و بادوام که بر پایه یقین باشد و در نزد خداوند از عمل زیاد که بدون یقین باشد برتر است.

(وسائل الشیعه، ‌ج15،ص202)

حدیث (6) امام رضا علیه السلام:

اِنَّ الایمانَ اَفضلُ مِن الاسلامِ بِدَرجَةٍ, وَ التَّقـوى اَفضـلُ مِن الایمانِ بِدَرَجَةٍ وَ لَم یَعطِ بَنو آدَمَ اَفضلُ مِنَ الیَقینِ؛

ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فـرزنـد آدم چیزى بـالاتـر از یقیـن داده نشده است.

(تحف العقول، ص445)

حدیث (7) امام علی علیه السلام:

ما أیقَنَ بِاللهِ مَن لَم یَرعَ عُهودَهُ وَ ذِمَّتَهُ
کسی که عهد و پیمان خود را رعایت نکند به خدا یقین ندارد

(غررالحکم ،ص253)

موضوعات مرتبط: اخلاق، روایات، متن سخنرانی

برچسب‌ها: ایمان, یقین, شک, مومن

چهل حدیث علوی
یکشنبه هجدهم تیر ۱۴۰۲ ساعت 11:8 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

چهل حدیث علوی تقدیم به مدافع حریم ولایت و امامت حضرت زهرا سلام الله علیها

1-در باره روزى
وَ قَالَ (عليه السلام) :تَنْزِلُ الْمَعُونَةُ عَلَى قَدْرِ الْمَئُونَةِ .
امام علی عليه السّلام (در باره روزى) فرموده است : كمك و يارى (روزى هر كس از جانب خدا) باندازه نيازمندى (او) خواهد رسيد
حکمت133

2-در پرهيز از جاهاى تهمت
وَ قَالَ علی (عليه السلام) :مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهْمَةِ فَلَا يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ .
امام عليه السّلام (در پرهيز از جاهاى تهمت) فرموده است : هر كه به جاهاى تهمت و بدگمانى برود بد گمان بخود را نبايد سرزنش نمايد (زيرا خود سبب شده كه باو گمان بد برند).
حکمت151

3-سخن با خوارج
وَ قَالَ (عليه السلام) :لَمَّا سَمِعَ قَوْلَ الْخَوَارِجِ (لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ) كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ .
امام علی عليه السّلام هنگامي كه شنيد سخن خوارج را (كه مى گفتند) حكم و فرمانى نيست مگر براى خدا (در نادرستى گفتارشان) فرموده است : سخن حقّ و درستى است كه از آن نتيجه باطل و نادرست مى گيرند (شرح اين جمله در سخن چهلم در باب خطبه ها گذشت)
حکمت 189

4-در باره اوباش مردم
وَ قَالَ (عليه السلام) :فِي صِفَةِ الْغَوْغَاءِ هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ يُعْرَفُوا وَ قِيلَ بَلْ قَالَ (عليه السلام):هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا فَقِيلَ قَدْ عَرَفْنَا مَضَرَّةَ اجْتِمَاعِهِمْ فَمَا مَنْفَعَةُ افْتِرَاقِهِمْ فَقَالَ:يَرْجِعُ أَصْحَابُ الْمِهَنِ إِلَى مِهَنِهِمْ فَيَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ كَرُجُوعِ الْبَنَّاءِ إِلَى بِنَائِهِ وَ النَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ وَ الْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِهِ.

امام علی عليه السّلام در باره اوباش مردم فرموده است : 1- آنها كسانى هستند كه چون گرد آيند پيشرفت ميكنند و چون پراكنده گردند شناخته نشوند (تا براى تباهكاريشان بكيفر رسند.سيّد رضىّ «رحمه اللّه» فرمايد:) و گفته شده است: بلكه امام عليه السّلام فرموده: 2- آنها كسانى هستند كه چون گرد آيند زيان دارند (زيرا كارها تعطيل مي شود) و چون پراكنده شوند سود دارند، پس گفتند: زيان اجتماعشان را دانستيم سود پراكندگيشان چيست فرمود: 3- پيشه وران به پيشه و كار خود بر مى گردند و مردم بوسيله آنها سود مى برند مانند بازگشتن بنّاء به ساختمان و بافنده به كارگاه و نانوا به نانوائى خود
حکمت 190

5-در اينكه تا اجل نرسد زندگى پايان نيابد
وَ قَالَ (عليه السلام) :إِنَّ مَعَ كُلِّ إِنْسَانٍ مَلَكَيْنِ يَحْفَظَانِهِ فَإِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّيَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ وَ إِنَّ الْأَجَلَ جُنَّةٌ حَصِينَةٌ.
امام علی عليه السّلام (در اينكه تا اجل نرسد زندگى پايان نيابد) فرموده است : 1-با هر كسى دو فرشته است كه او را نگاه مى دارند پس هر گاه قدر آيد (تباه شدن او مقدّر باشد) آن دو فرشته بين او و قدر را تهى مى نمايند، 2- و مدّت زندگى (براى نابودى) سپر استوارى است (پس تا عمر بسر نيايد شخص نمى ميرد)
حکمت192

6-در باره مرگ
178.وَ قَالَ (عليه السلام) :الرَّحِيلُ وَشِيكٌ.
امام علی عليه السّلام (در باره مرگ) فرموده است : كوچ كردن (رفتن از دنيا) نزديك است (پس خردمند كسى است كه توشه برداشته هنگام رسيدن مرگ آماده باشد).
حکمت178

7-در باره رنج راه حقّ
وَ قَالَ (عليه السلام) :مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَكَ عِنْدَ جَهَلَةِ النَّاسِ .
امام علی عليه السّلام (در باره رنج راه حقّ) فرموده است : هر كه براى حقّ چهره اش را نمايان سازد (آنرا كمك و يارى نمايد) نزد نادانان مردم تباه گردد (از آنها سخت آزار بيند، و در بعضى از نسخ نهج البلاغه جمله عند جهلة النّاس بيان نشده پس معنى فرمايش امام عليه السّلام چنين مي شود: هر كه از حقّ اعراض و دورى كند هلاك و تباه گردد، چون دورى كننده از كسى روى خويش باو متوجّه نمايد)
حکمت179

8-در تلاش مال اندوزی

وَ قَالَ (عليه السلام) :يَا ابْنَ آدَمَ مَا كَسَبْتَ فَوْقَ قُوتِكَ فَأَنْتَ فِيهِ خَازِنٌ لِغَيْرِكَ.

امام علی عليه السّلام (در تلاش مال) فرموده است : اى پسر آدم آنچه زياده از قوت و روزى خويش (دارائى) بدست آوردى تو در آن براى ديگرى (وارث يا غير او) خزينه دار هستى (كه باو واگذار نمائى و سودى براى تو نخواهد داشت)

حکمت183

9-در زيان مجبور نمودن بكار

وَ قَالَ (عليه السلام) :إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَهْوَةً وَ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَأْتُوهَا مِنْ قَبْلِ شَهْوَتِهَا وَ إِقْبَالِهَا فَإِنَّ الْقَلْبَ إِذَا أُكْرِهَ عَمِيَ.

امام عليه السّلام (در زيان مجبور نمودن بكار) فرموده است : محقّقا دلها را خواهش و رو آوردن و رو گردانيدنى است پس بسوى آنها بياييد (آنها را وادار نمائيد) از راه خواهش و رو آوردن آنها (نه از راه بى ميلى و نخواستن آنها) زيرا هر گاه دل (بانجام كارى) مجبور شود كور گردد (خسته و مانده شده آنرا درست انجام ندهد)

حکمت 184

10-در اينكه راه راست يكى است

وَ قَالَ (عليه السلام) :مَا اخْتَلَفَتْ دَعْوَتَانِ إِلَّا كَانَتْ إِحْدَاهُمَا ضَلَالَةً .

امام علی عليه السّلام (در اينكه راه راست يكى است) فرموده است : دو خواندن به راهى (از دو كس) دو جور نگشت مگر آنكه يكى از آن دو گمراهى است (چون اگر هر دو بر حقّ و درست شد دو جور نمى شود، در قرآن كريم س 10 ى 32 مى فرمايد: فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ يعنى پس از بيان حقّ و راستى چه باشد جز گمراهى

حکمت174

11-درباره دوراندیشی

قَالَ (عليه السلام) :ثَمَرَةُ التَّفْرِيطِ النَّدَامَةُ وَ ثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلَامَةُ

امام علی عليه السّلام (در باره دور انديشى) فرموده است : نتيجه تقصير و كوتاهى (در امرى) پشيمانى است و سود احتياط و دور انديشى درستى (رهائى از زيان) است

حکمت 172

12-در باره مشورت و كنکاش

164.وَ قَالَ (عليه السلام) :مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الْآرَاءِ عَرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَاءِ.

امام علی عليه السّلام (در باره مشورت و كنکاش) فرموده است : كسي كه به راههاى انديشه ها رو آورد (از خردمندان كمك فكرى بطلبد) جاهاى خطاء و اشتباه كارى را بشناسد (و از آنچه زيان دارد دورى گزيند

حکمت 164

13-در نكوهش نادانى

وَ قَالَ (عليه السلام) :النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا .

امام علی عليه السّلام (در نكوهش نادانى) فرموده است : مردم دشمنند آنچه را كه نمى دانند (زيرا نادانان آنچه مى دانند دانش پندارند و جز آنرا نادرست، چنانكه در قرآن كريم س 10 ى 39 مى فرمايد: كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا يعنى انكار ميكنند چيزى را كه بآن دست نيافته اند)

یعنی جهل در واقع دشمنی با حقیقت است.

حکمت163

14-در برترى عدل از جود

وَ سُئِلَ (علیه السلام) أَيُّهُمَا أَفْضَلُ الْعَدْلُ أَوِ الْجُودُ فَقَالَ (علیه السلام) الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ يُخْرِجُهَا مِنْ جَهَتِهَا وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا .

از امام علی علیه السّلام پرسیدند كدام یك از دادگرى یا بخشش برتر است آن حضرت علیه السّلام (در برترى عدل از جود) فرمود دادگرى چیزها را بجاى خود مى نهد، و بخشش آنها را از جاى خود بیرون مى نماید (زیرا جواد زیادة بر استحقاق مى بخشد) و عدل نگاه دارنده همگان است وجود فقط بكسى بهره مى دهد كه باو بخشش شده پس عدل شریفتر و برتر مى باشد

حکمت429

15-درباره ی جوانب زهد

قَالَ (علیه السلام) :الزُّهْدُ كُلُّهُ بَيْنَ كَلِمَتَيْنِ مِنَ الْقُرْآنِ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ ( لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ) وَ مَنْ لَمْ يَأْسَ عَلَى الْمَاضِی وَ لَمْ يَفْرَحْ بِالْآتِی فَقَدْ أَخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَيْهِ .

امام علی علیه السّلام (در باره پارسائى) فرموده است : تمام زهد و پارسائى بین دو كلمه از قرآن است: خداوند سبحان (س 57 ى 23) فرموده: لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ، وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ یعنى تا هرگز بر آنچه از دستتان رفته اندوه مخورید، و بر آنچه بشما داد شادى نكنید، 2 و كسی كه بر گذشته افسوس نخورد و به آینده شاد نگشت پس زهد را از دو سمت آن (بى اعتنائى به گذشته و آینده) دریافته است.

حکمت 431

16-درباره ی حکمرانان

قَالَ (علیه السلام) :الْوِلَايَاتُ مَضَامِیرُ الرِّجَالِ .

امام علی علیه السّلام (در باره حكمرانان) فرموده است : حكومتها میدانهاى (آزمایش) مردان است (چنانكه در اصطبلها اسبهاى مسابقه در دواندن شناخته میشوند هنگامی كه كسى به حكومت رسید نیكى و بدیش آشكار مى گردد

حکمت432

17-درباره بهترین محل زندگی

قَالَ (علیه السلام) :لَيْسَ بَلَدٌ بِأَحَقَّ بِكَ مِنْ بَلَدٍ خَيْرُ الْبِلَادِ مَا حَمَلَكَ .

امام علی علیه السّلام (در باره جاى زندگى) فرموده است : شهرى از شهر دیگر بتو سزاوارتر و شایسته تر نیست، بهترین شهرها شهرى است كه ترا به دوش گیرد (اهل آن ترا بخواهند و در زندگى در رفاه و آسایش باشى

حکمت 434

18-درباره ستودن پشتکار

قال علی علیه السلام :قَلِیلٌ مَدُومٌ عَلَيْهِ خَيْرٌ مِنْ كَثِیرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ .

امام علی علیه السّلام (در ستودن پشتكار گرفتن) فرموده است : كار اندك كه بآن ادامه داده شود بهتر است از كار بسیار كه خستگى آورد (این فرمایش همان فرمایش دویست و هفتادم است با مختصر تفاوتى در لفظ كه شرح آن گذشت)

حکمت 436

19-ارتباط صفات و پیشرفت صفات اخلاقی

قَالَ (علیه السلام) :إِذَا كَانَ فِی رَجُلٍ خَلَّةٌ رَائِقَةٌ فَانْتَظِرُوا أَخَوَاتِهَا .

امام علی علیه السّلام (در باره پیشرفت صفات) فرموده است : هر گاه در كسى صفت و خوى شگفت آورنده اى باشد (خواه نیك و خواه زشت) همانندهاى آنرا منتظر باشید (كه خوبتر خواهد بود اگر آن صفت خوب بوده و زشتتر اگر آن صفت زشت باشد

حکمت 437

19-جهل به احکام

قَالَ (علیه السلام) :مَنِ اتَّجَرَ بِغَيْرِ فِقْهٍ فَقَدِ ارْتَطَمَ فِی الرِّبَا .

امام علی علیه السّلام (در زیان نادانى به احكام دین) فرموده است : كسی كه بدون دانستن احكام دین داد و ستد كند در ربا (بهره دادن و گرفتن در وام كه حرام و موجب كیفر الهىّ است) فرو رود (گرفتار شود).

حکمت 439

20- ناسپاسی

قَالَ (علیه السلام) :مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ الْمَصَائِبِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِكِبَارِهَا

امام علی علیه السّلام (در زیان ناسپاسى) فرموده است : هر كس مصائب و اندوههاى كوچك را بزرگ شمارد خداوند او را به بزرگهاى آنها گرفتار گرداند (زیرا بزرگ شمردن اندوه كوچك دلیل بر راضى نبودن بقضاء و قدر الهىّ است كه مستلزم مستعدّ بودن براى فزونى بلاء و اندوه است، ولى اگر آدمى بر مصیبت و اندوهى كه پیش مى آید خدا را سپاسگزار باشد آماده براى دفع آن شود

حکمت 440

21-عزت نفس و هوای نفس

قَالَ (علیه السلام) :مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ شَهَوَاتُهُ .

امام علیه السّلام (در باره عزّت نفس) فرموده است : هر كس را نفس كریم و بزرگوار شد (خود را ارجمند دانست) شهوتهایش نزد او خوار مى گردد (از آن پیروى ننماید تا بذلّت و خوارى ننیفتد

حکمت441

22-درباره زیان شوخی

وَ قَالَ (علیه السلام) :مَا مَزَحَ امْرُؤٌ مَزْحَةً إِلَّا مَجَّ مِنْ عَقْلِهِ مَجَّةً

امام علیه السّلام (در زیان شوخى) فرموده است : مردى شوخى نكرد از هر جور شوخى مگر آنكه پاره اى از عقل خود را رها كرد رها كردنى (شوخى باعث سبكى عقل میشود)

حکمت442

23-درباره معاشرت

وَ قَالَ (علیه السلام) :زُهْدُكَ فِی رَاغِبٍ فِیكَ نُقْصَانُ حَظٍّ وَ رَغْبَتُكَ فِی زَاهِدٍ فِیكَ ذُلُّ نَفسٍ .

امام علیه السّلام (در باره آمیزش با یكدیگر) فرموده است : بى اعتنائى تو بكسی كه بتو رغبت دارد (باعث) كمى نصیب و بهره است، و رغبت تو بكسی كه بتو بى اعتناء است (سبب) ذلّت و خوارى نفس است

حکمت 443

24-در نکوهش فخر و خودخواهی

قَالَ (علیه السلام) :مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرِ أَوَّلُهُ .

نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِیفَةٌ لَا يَرْزُقُ نَفْسَهُ وَ لَا يَدْفَعُ حَتْفَهُ .

امام علی علیه السّلام :

پسر آدم را چه با فخر و نازیدن كه اوّل او منى و آخر او مردار بد بو است، نه خود را روزى مى دهد و نه مرگ خویش را دفع مى نماید

حکمت 445

25- ثروت و فقر حقیقی

قال (علیه السلام) الْغِنَى وَ الْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّهِ .

امام علی علیه السّلام توانگری و بى چیزى پس از بیان حال و نمودن كردار است (در روز قیامت) بر خدا (توانگر حقیقىّ كسى است كه روز رستخیز پاداش الهىّ و بهشت جاوید بهره او گردد، و بینواى حقیقىّ كسى است كه در آنروز بعذاب و كیفر خدا گرفتار باشد).

حکمت 446

26-ترغیب به دوری از دنیا

وَ قَالَ (علیه السلام) :أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا .

امام علی علی علیه السلام آیا آزاد مردى نیست كه این ته مانده طعام در دهان (دنیاى پست) را براى اهلش (كفّار و منافقین) رها كند براى نفسهاى شما بهایى جز بهشت نمى باشد پس آنها را جز بآن بها نفروشید

حکمت 448

27-درباره طالبان علم و دنیا

وَ قَالَ (علیه السلام) :مَنْهُومَانِ لَا يَشْبَعَانِ طَالِبُ عِلْمٍ وَ طَالِبُ دُنْيَا .

امام علی علیه السّلام : دو خورنده هستند كه سیر نمى شوند: خواهان علم (كه هر چه بر او كشف و هویدا شود باز مى خواهد مجهول دیگرى را معلوم نماید) و خواهان دنیا (كه آنچه از كالاى دنیا بیاید باز مى خواهد كالاى دیگرى بدست آورد

حکمت 449

28-برخی نشانه های ایمان

وَ قَالَ (علیه السلام) :عَلَامَةُ الْإِیمَانِ أَنْ تُؤْثِرَ الصِّدْقَ حَيْثُ يَضُرُّكَ عَلَى الْكَذِبِ حَيْثُ يَنْفَعُكَ وَ أَنْ لَا يَكُونَ فِی حَدِیثِكَ فَضْلٌ عَنْ عِلْمِكَ وَ أَنْ تَتَّقِيَ اللَّهَ فِی حَدِیثِ غَيْرِكَ .

امام علیه السّلام 1-نشانه ایمان آنست كه اختیار كنى راست گفتن را جائیكه بتو زیان مى رساند بر دروغ گفتن جائیكه سود مى دهد، و اینكه گفتارت از دانائیت فزون نباشد (آنچه میدانى بگوئى و در آنچه نمى دانى خاموش باشى، و در بعض نسخ نهج البلاغه عن عملك بجاى عن علمك ضبط شده است كه معنى چنین میشود: و اینكه گفتارت از كردارت فزونى نداشته باشد یعنى زیاده تر از آنچه بجا مى آورى نگویى) و اینكه در سخن گفتن در باره دیگرى از خدا بترسى (از كسى بد نگویى و نشنوى و ندانسته گواهى ندهى، و ممكن است معنى این باشد: در روایت از دیگرى از خدا بترسى یعنى آنرا بى كم و زیاد بیان کنی و باو دروغ نبندی

حکمت450

29- عدم اعتماد به تدبیر و آینده نگری

وَ قَالَ (علیه السلام) :يَغْلِبُ الْمِقدارُ عَلَى التَّقْدِیرِ حَتَّى تَكُونَ الْآفَةُ فِی التدبیر

امام علیه السّلام (در اعتماد نداشتن بتدبیر و پایان بینى) فرموده است : قضاء و قدر الهىّ بر حسابگرى (بنده چیزى را براى خود) پیشى مى گیرد بطوریكه (گاهى) آفت و تباهى در تدبیر و پایان بینى مى باشد (پس نباید شخص دست از توكّل برداشته بتدبیر و اندیشه خود اطمینان نماید. سيّد رضىّ «علیه الرّحمة» فرماید:) این معنى پیش از این (در فرمایش شانزدهم) به روایتى كه الفاظ آن با این الفاظ تفاوت دارد

حکمت 451

30-درباره بردباری و شتاب نکردن

وَ قَالَ (علیه السلام) :الْحِلْمُ وَ الْأَنَاةُ تَوْأَمَانِ يُنْتِجُهُمَا عُلُوُّ الْهِمَّةِ.

امام علیه السّلام : 1-حلم و تأنّى دو فرزند یك شكمند كه آنها را بلندى همّت و اراده پا برجا مى زاید (بردبارى و شتاب نكردن در یك درجه و یك پایه هستند، زیرا همانطور كه شخص بلند همّت زود بخشم نیامده حلم مى ورزد همچنین در كارها شتاب ننموده پایان را مى نگرد).

حکمت 452

30- زشتی و مذمت غیبت

قَالَ (علیه السلام) :الْغَيْبَةُ جُهْدُ الْعَاجِزِ .

امام علیه السّلام (در نكوهش غیبت) فرموده است : 1-غیبت و سخن گفتن پشت سر گوشش ناتوان است (تنها وسیله اى كه شخص ناتوان مى تواند بآن از دشمن انتقام كشد یا بر كسى حسد و رشك برد بد گوئى پشت سر او است

حکمت 453

31- درباره دنیا

وَ قَالَ (علیه السلام) :الدُّنْيَا خُلِقَتْ لِغَيْرِهَا وَ لَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِهَا .

امام علیه السّلام (در باره دنیا) فرموده است : 1-دنیا براى دیگرى آفریده شده است، و براى خود آفریده نشده است (دنیا راهى است بآخرت كه باید آدمى در آن بندگى كند تا پاداش یابد نه آنكه همیشگى باشد كه فقط در آن خوش بگذراند

حمکت 455

32-در ستایش انصار و یاران

وَ قَالَ (علیه السلام) :فِی مَدْحِ الْأَنْصَارِ هُمْ وَ اللَّهِ رَبُّوا الْإِسْلَامَ كَمَا يُرَبَّى الْفَلُوُّ مَعَ غِنَائِهِمْ بِأَيْدِیهِمُ السِّبَاطِ وَ أَلْسِنَتِهِمُ السِّلَاطِ

امام علیه السّلام : سوگند بخدا ایشان با توانگریشان اسلام را تربیت و پرورش نمودند چنانكه كرّه اسب از شیر گرفته شده (یا یك ساله) تربیت میشود (آنچه لازم بود در باره اسلام بجا آوردند) به دستهاى با سخاوت و بخشنده و زبانهاى تیزشان (در فداء كارى براى اسلام از هیچ چیز خوددارى نكردند، و شكّ نیست كه خدا دین اسلام را كه در نهان بود بوسیله ایشان آشكار ساخت و اگر آنها نبودند مهاجرین از جنگ با قریش و حمایت و نگاه دارى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ناتوان بودند

حکمت 457

33- درباره دوست و دشمن خود

وَ قَالَ (علیه السلام) :يَهْلِكُ فِيَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ وَ بَاهِتٌ مُفْتَرٍ . و هذا مثل قوله (علیه السلام) هَلَكَ فِيَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ .

امام علیه السّلام (در باره دوست و دشمن خود) فرموده است : در باره من دو مرد هلاك و تباه مى گردد (یكى) دوستى كه (در دوستیش) زیاده روى كند، و (دیگر) بهتان زننده اى كه (بمن) دروغ بندد (آنچه در من نیست بمن نسبت دهد. سيّد رضىّ «علیه الرّحمة» فرماید:) این فرمایش مانند فرمایش (یك صد و سیزدهم) آن حضرت علیه السّلام است: 2 هلك فىّ رجلان: محبّ غال، و مبغض قال (كه ترجمه و شرحش بیان شد).

حکمت 461

34-در پیشآمدهاى ناروا

وَ قَالَ (علیه السلام) :يَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ يَعَضُّ الْمُوسِرُ فِیهِ عَلَى مَا فِی يَدَيْهِ وَ لَمْ يُؤْمَرْ بِذَلِكَ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ ( وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ) تَنْهَدُ فِیهِ الْأَشْرَارُ وَ تُسْتَذَلُّ فِیهِ الْأَخْيَارُ وَ يُبَايِعُ الْمُضْطَرُّونَ وَ قَدْ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ (صلى الله علیه وآله)عَنْ بَيْعِ الْمُضْطَرِّینَ .

امام علیه السّلام (در پیشآمدهاى ناروا) فرموده است : مى آید بر مردم روزگار بسیار گزنده (دشوار) كه در آن توانگر بر آنچه در دو دست او است مى گزد (بمال و دارائى بخل ورزیده آنرا در راه خدا نمى دهد) و باین كار امر كرده نشده است، خداوند سبحان (در قرآن كریم س 2 ى 237) فرموده: وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ یعنى فضل و احسان خدا را بین خود فراموش ننمائید (بیكدیگر كمك كنید) 2 در آن روزگار بد كاران برخاسته گردن مى كشند، و نیكوكاران بیچاره و خوار شوند، و با درماندگان خرید و فروش كنند (بآنها گران فروخته و از آنان ارزان خرند) 3 و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم از فروختن (طعام) به درماندگان (یا داد و ستد با آنها) منع نموده است (چون باید بآنان كمك كرد، یا با آنها چنان معامله و خرید و فروش نمود كه با آنكه درمانده و بیچاره نیست معامله مى نمایند)

حکمت 460

35-در نكوهش بجا نگفتن و بیجا گفتن

و قال (علیه السلام) لَا خَيْرَ فِی الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ كَمَا أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِی الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ .

امام علیه السّلام (در نكوهش بجا نگفتن و بیجا گفتن) فرموده است : لا خیر فى الصّمت عن الحكم (تا آخر، این فرمایش عینا همان فرمایش یك صد و هفتاد و سوم است كه ترجمه و شرحش گذشت).

حکمت 463

36-در ستایش پاكدامنى

وَ قَالَ (علیه السلام) :مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَكَادَ الْعَفِیفُ أَنْ يَكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ .

امام علیه السّلام (در ستایش پاكدامنى) فرموده است : اجر و پاداش جهاد كننده اى كه در راه خدا كشته شود بیشتر نیست از كسی كه (بر حرام و ناشایسته) توانائى داشته باشد و عفّت و پاكدامنى بكار برد، 2 نزدیك است شخص پاكدامن (كه از حرام و ناشایسته خود را نگاه مى دارد) فرشته اى از فرشتگان بشود (این فرمایش در بیشتر از نسخ نهج البلاغه نیست ما آنرا از نسخه ابن ابى الحدید نقل نمودیم)

حکمت 466

37-در سود قناعت

قناعت، عامل بی‌نیازی

ترجمه محمد دشتی

وَ قَالَ (عليه السلام): الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَدُ.
قال الرضي: و قد رَوى بعضهم هذا الكلام لرسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم).

ارزش قناعت (اقتصادى، اخلاقى):
و درود خدا بر او، فرمود: قناعت مالى است كه پايان نمى پذيرد.
«سید رضى گويد: برخى اين حكمت را از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل كرده اند».

حکمت467

38-در باره گناه

وَ قَالَ (علیه السلام) :أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَخَفَّ بِهِ صَاحِبُه.ُ

امام علیه السّلام (در باره گناه) فرموده است : 1-أشدّ الذّنوب ما استخفّ (تا آخر، این فرمایش عینا همان فرمایش سیصد و چهلم است كه ترجمه و شرحش گذشت جز آنكه در آن ما استهان بجاى ما استخفّ بیان شده و معنى هر دو یكى است)

حکمت 469

39.ترغیب به آموزش جاهل و نادان

وَ قَالَ (علیه السلام) مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى أَهْلِ الْجَهْلِ أَنْ يَتَعَلَّمُوا حَتَّى أَخَذَ عَلَى أَهْلِ الْعِلْمِ أَنْ يُعَلِّموا

امام علیه السّلام (در ترغیب بیاد دادن به نادان) فرموده است : خداوند از نادانان عهد و پیمان نگرفت كه یاد گیرند تا اینكه از دانایان عهد و پیمان گرفت كه یاد دهند (وقتى بر نادان واجب گردانید كه یاد گیرند كه بر دانا واجب گردانیده بود كه او را یاد دهد و دانش خود را پنهان ننماید).

حکمت 470

40- حزب شيطان

(و من خطبة له (عليه ‏السلام))

أَلَا وَ إِنَّ الشَّيْطَانَ قَدْ جَمَعَ حِزْبَهُ وَ اسْتَجْلَبَ خَيْلَهُ وَ رَجْلَهُ وَ إِنَّ مَعِي لَبَصِيرَتِي مَا لَبَّسْتُ عَلَى نَفْسِي وَ لَا لُبِّسَ عَلَيَّ و ايْمُ اللَّهِ لَأُفْرِطَنَّ لَهُمْ حَوْضاً أَنَا مَاتِحُهُ لَا يَصْدُرُونَ عَنْهُ وَ لَا يَعُودُونَ إِلَيْهِ

از خطبه‏ هاى آن حضرت عليه السّلام است (كه در باره اصحاب در جمل مى‏ فرمايد : آگاه باشيد شيطان حزب و گروه خود را (براى گمراه كردن) جمع و سواره و پياده لشگرش را (براى فتنه و فساد در دين) گرد آورده است و ليكن بصيرت من (در امر دنيا و دين) از من جدا نمى‏ شود (هيچ گونه غفلت و فراموشى بمن رو نمى‏ دهد تا در حزب شيطان و كسان او داخل گردم، زيرا) (2) حقّ را بر خود (بلباس جهل و نادانى) نپوشيده‏ ام، و نه آن بر من (بلباس باطل) پوشيده شده است (شيطان و تابعين او حقّ را بر من بلباس ضلالت و گمراهى نپوشانده ‏اند) (3) و سوگند بخدا از براى آنان (دشمنان دين و كسانيكه دست از حقّ كشيده بشيطان پيوسته‏ اند) حوضى را پر كنم كه خود آب آنرا بكشم (ميدان جنگى تهيه نموده آنها را نابود سازم) بطوري كه هر كه در آن حوض پا نهاد بيرون نمى ‏آيد و اگر بيرون آمد ديگر بسوى آن باز نمى‏گردد (هر كه در آن ميدان پا نهاد جان به سلامت)نبرده كشته مي شود و هر كه نجات يافت و گريخت ديگر بار بازگشت نمى ‏نمايد)

خطبه (10) نهج البلاغه فیض الاسلام

حسین سبزعلی

​​​​​​مصادف با غدیر 1444

موضوعات مرتبط: امام علی، روایات، نهج البلاغه


 
موضوعات
برچسب ها
دیگر موارد