مجموعه ای از مطالب سخنرانی و مداحی
اربعین در فرهنگ شیعه
چهارشنبه پانزدهم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 5:12 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

1 . شهادت چهل مؤمن

امام صادق علیه السلام فرمود:« اذا مات المؤمن فحضر جنازته اربعون رجلا من المؤمنین و قالوا: اللهم انا لانعلم منه الا خیرا و انت اعلم به منا، قال الله تبارک وتعالى: قد اجزت شهاداتکم وغفرت له ما علمت مما لا تعلمون (1)؛ هر گاه یکى از اهل ایمان بمیرد و بر جنازه او چهل نفر از مؤمنین حضور یابند و گواهى دهند که پروردگارا! ما به جز خوبى و نیکى از این شخص ندیده‏ایم و تو از ما داناتر هستى، خداوند متعال مى‏فرماید: من نیز شهادت شما را پذیرفتم و آنچه [ از بدی ها و گناهان] از او مى‏دانستم که شما بى‏اطلاع بودید، همه را بخشیدم.»

همچنین امام صادق علیه السلام مى‏فرماید:« در بنى اسرائیل عابدى بود که پیوسته به عبادت و راز و نیاز اشتغال داشت . خداوند متعال به حضرت داوود علیه السلام وحى فرستاد: اى داوود! این مرد عابد، فردى ریاکار و غیرمخلص است . هنگامى که او مرد، حضرت داوود علیه السلام به تشییع جنازه‏اش حاضر نشد . اما چهل نفر از بنى اسرائیل حضور یافتند و در درگاه الهى به نیکى و خوبی هاى ظاهرى وى شهادت دادند و از خداوند طلب عفو و آمرزش براى وى نمودند . در هنگام غسل نیز چهل نفر دیگر چنین کردند و در هنگام دفن چهل نفر دیگر آمده، بعد از گواهى به نیک مردى عابد از خداوند متعال آمرزش او را خواستار شدند . در آن حال، خداوند به حضرت داوود علیه السلام الهام کرد که من او را به خاطر شهادت آن عده بخشیدم و اعمال بد و ریایى او را نادیده گرفتم. (2)

2 . دعا براى چهل مؤمن

امام صادق(ع) یکى از مهم‏ ترین عوامل استجابت دعا را مقدم شمردن دیگر مؤمنین در هنگام دعا مى‏داند . آن حضرت مى‏فرماید: «من قدم اربعین من المؤمنین ثم دعا استجیب له (3)؛ هر کس چهل نفر از مؤمنین را در دعا کردن بر خود مقدم بدارد، سپس حاجات خود را بطلبد، دعاى او به اجابت ‏خواهد رسید.» آن حضرت تاکید مى‏فرماید که اگر این‏ گونه دعا کردن در نماز شب و بعد از آن باشد، تاثیر بیشترى خواهد داشت . (4) همچنین دعا کردن چهل مؤمن در قنوت نماز وتر در دل شب هاى تار اجابت دعا را نزدیک ‏تر و سریع ‏تر مى‏نماید. (5)

3 . دعاى چهل نفره

دعا کردن همیشه خوب و یکى از سلاح هاى مؤمن و وسیله ارتباط با پروردگار عالمیان است . هنگامى که انسان خود را از هر جهت درمانده و عاجز مى‏بیند با جان و دل زمزمه مى‏کند که:

سینه مالامال درد است اى دریغا مرهمى دل ز تنهایى به جان آمد خدایا همدمى

در آن لحظات حساس، دعا همچون نور امیدى در دل انسان مى‏تابد و دعا کننده علاوه بر آرامش درون، اعتماد به نفس، تلطیف روح، عشق و معرفت ‏خویش را نیز به نمایش مى‏گذارد . امام صادق علیه السلام در یکى از رهنمودهاى حکیمانه خویش ما را به دعاى دسته جمعى فرا مى‏خواند و مى‏فرماید:« اگر گروهى چهل نفره جمع شوند و خداى خویش را بخوانند، مطمئنا دعاى آنان مستجاب خواهد شد و اگر چهل نفر نبودند گروه چهار نفره، ده بار خدا را بخوانند که همین اثر را دارد و اگر بیش از یک نفر نباشد و چهل بار خدا را صدا بزند، خداى عزیز و جبار خواسته او را برآورده خواهد کرد.» (6)

4 . آمرزش چهل گناه

حضرت باقرعلیه السلام یکى از حقوق واجب مسلمانان بر عهده همدیگر را، حضور در تشییع جنازه آنان مى‏شمارد و با توجه به اهمیت آن، تاثیر معنوى این حضور را نیز بیان مى‏کند: « من حمل جنازة من اربع جوانبها غفرالله له اربعین کبیرة (7)؛ کسى که جنازه‏اى را از چهار طرف حمل کند، خداوند متعال چهل گناه کبیره او را خواهد بخشید.»

5 . کمال در چهل سالگى

از مهم ‏ترین نکاتى که در زندگى انسان وجود دارد و در مرحله تکامل معنوى و شخصیت وى مؤثر است، رسیدن به مراتبى از سن و سال است که انسان کامل ‏تر و پخته ‏تر مى‏شود . خداوند متعال در این زمینه چهل سالگى را اوج کمال انسانى مى‏داند و مى‏فرماید: «... حتى اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنة قال رب اوزعنى ان اشکر نعمتک التى انعمت على وعلى والدى و ان اعمل صالحا ترضیه و اصلح لى فى ذریتى انى تبت الیک و انى من المسلمین‏» (8)؛ تا زمانى که به کمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگى بالغ گردد، مى‏گوید: پروردگارا! مرا توفیق ده تا شکر نعمتى را که به من و پدر و مادرم دادى، به جا آورم و کار شایسته‏اى انجام دهم که از آن خشنود باشى و فرزندان مرا صالح گردان! من به سوى تو باز مى‏گردم و توبه مى‏کنم و از مسلمانان مى‏باشم .»

6 . آثار چهل روز اخلاص

امام رضا علیه السلام از پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله چنین نقل فرمود:« ما اخلص عبد الله عزوجل اربعین صباحا الا جرت ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه (9)؛ هیچ بنده‏اى چهل روز اعمال خود را خالصانه به درگاه حضرت حق انجام نمى‏دهد، مگر این که خداوند متعال چشمه سارهاى حکمت را از قلب او به زبانش جارى مى‏سازد.» حافظ با اشاره به این حدیث مى‏گوید:

سحرگه رهروى در سرزمینى همى گفت این معما با قرینى

که اى صوفى شراب آنگه شود صاف که در شیشه بماند اربعینى

7 . یاران حضرت مهدى علیه السلام

هنگامى که حضرت مهدى علیه السلام ظهور مى‏کند هر یک از یاران و شیعیان آن حضرت معادل نیروى چهل مرد قدرت روحى و بدنى خواهد داشت. امام سجاد علیه السلام فرمود: « اذا قام قائمنا اذهب الله عزوجل عن شیعتنا العاهة و جعل قلوبهم کزبر الحدید و جعل قوة الرجل منهم قوة اربعین رجلا (10)؛ هر گاه قائم ما قیام کند، خداوند متعال از شیعیان ما آفت، بلا و سستى را دور خواهد کرد و دل هاى آنان را همانند پاره‏هاى آهن قوى و محکم مى‏نماید و نیروى هر یک از آنان را معادل نیروى چهل مرد قرار خواهد داد.»

8 . چهل روز عزاى مؤمن

رسول گرامى اسلام صلوات الله علیه در سفارش هاى خویش به جناب ابو‏ذر غفارى به اهمیت و جایگاه والاى مؤمن در جهان اشاره کرده و فرموده است: « یا اباذر! ان الارض لتبکى على المؤمن اذا مات اربعین صباحا (11)؛ اى ابوذر! هنگامى که مؤمنى از دنیا مى‏رود، زمین تا چهل روز براى فقدان او گریان و عزادار است.»

ممکن است منشأ مجالس اربعین براى اموات مؤمنین همین روایت نبوى باشد.

9 . زندگى چهل ساله

هنگامى که فرزدق شاعر، قصیده معروف خود را در مدح حضرت امام سجاد علیه السلام در حضور خلیفه ستمگر عباسى، هشام بن عبدالملک، با رشادت تمام قرائت کرد و مطلع آن چنین بود که:

هذا الذى تعرف البطحاء وطاته والبیت ‏یعرفه والحل والحرم

یعنى، این آقایى است که گام هاى او را سرزمین بطحاء، بیت ‏خدا و حل و حرم مى‏شناسد؛ خلیفه بر او خشم گرفت و دستور داد تا فرزدق را علاوه بر قطع حقوق، به جرم دفاع از اهل ‏بیت علیهم السلام زندانى کنند؛ اما بعد از گذشت مدتى به دعاى امام چهارم علیه السلام آزاد شد.

امام زین‏العابدین علیه السلام براى کمک به فرزدق مبلغى را که چهل سال مخارج زندگى‏اش را کافى بود به حضورش فرستاد و فرمود: «لو علمت انک تحتاج الى اکثر من ذلک لاعطیتک؛ [اى فرزدق!] اگر مى‏دانستم بیش از چهل سال زنده خواهى بود، بیشتر مى‏فرستادم.» على بن یونس بیاضى مى‏نویسد: دقیقا بعد از چهل سال از آن تاریخ، فرزدق به دیار باقى شتافت و صداقت و کرامت امام چهارم بر همگان روشن شد. (12)

10 . بعثت انبیاء در چهل سالگى

در روایت آمده است که اکثر انبیاء در چهل سالگى به رسالت مبعوث شده‏اند . (13) همچنان که رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله نیز در چهل سالگى به رسالت مبعوث گردید . (14) امام باقر علیه السلام فرمود:« پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در 63 سالگى از دنیا رفت، که آخر سال دهم هجرت بود. آن حضرت بعد از تولد خویش هنگامى که چهل سالش کامل گردید، به پیامبرى رسید و 13 سال دیگر در مکه بود که در 53 سالگى به مدینه هجرت کرد و بعد از ده سال در مدینه به سراى جاویدان منتقل شد.» (15)

11 . حفظ چهل حدیث

حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله در زمینه پاسدارى از فرهنگ و معارف اسلام مى‏فرماید:« من حفظ من امتى اربعین حدیثا مما یحتاجون الیه من امر دینهم بعثه الله یوم القیامة فقیها عالما (16)؛ هر کس از امت من چهل حدیث از احادیث دینى مورد نیاز جامعه را حفظ کند خداوند متعال او را در روز قیامت ‏به عنوان فقیه و دانشمند محشور خواهد کرد.»

براساس همین حدیث، دانشمندان بزرگ شیعه تلاش کرده‏اند که کتاب هایى را به نام هاى الاربعین و چهل حدیث از خود به یادگار بگذارند تا شاید مشمول این کلام نورانى رسول گرامى اسلام بشوند، نظیر: اربعین شیخ بهائى، اربعین شهید اول، اربعین مجلسى دوم، اربعین جامى و چهل حدیث امام خمینى رحمه الله.

12 . آثار گناه تا چهل روز

آثار گناهانى که انسان مرتکب مى‏شود تا چهل روز در روح و روان او باقى است . امام صادق علیه السلام فرمود: «لا تقبل صلاة شارب الخمر اربعین یوما الا ان یتوب(17)؛ کسى که از شراب و مسکرات حرام استفاده کند تا چهل روز نمازش پذیرفته نمى‏شود، مگر این که حقیقتا توبه کند.»

13 . اصلاح تا چهل سالگى

اساسا افراد سعادتمند و کسانى که به دنبال خوشبختى و کمال هستند تا سن چهل سالگى در اعمال و رفتارشان نشانه‏هاى اصلاح پیدا مى‏شود؛ اما اگر تا سن چهل سالگى تغییراتى در رفتارهاى زشت و ناپسند آنان ایجاد نگردد، بعد از آن اصلاح آنان مشکل خواهد بود.

رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله در این زمینه به مسلمانان هشدار داده و فرموده است:« اذا بلغ الرجل اربعین سنة و لم یغلب خیره شره قبل الشیطان بین عینیه و قال: هذا وجه لایفلح (18)؛ هنگامى که شخص به سن چهل سالگى پا مى‏گذارد و کارهاى نیک او از اعمال زشتش بیشتر نباشد، شیطان پیشانى او را بوسیده، مى‏گوید: این چهره‏اى است که دیگر روى سعادت و خوشبختى را نخواهد دید .» و در حدیث دیگرى آن حضرت افراد چهل ساله‏اى را که به سوى صلاح گام برنمى‏دارند از دوزخیان به شمار مى‏آورد و مى‏فرماید: « فرد چهل ساله‏اى که در اندیشه کارهاى نیک نباشد، براى ورود به آتش جهنم خود را آماده کند که نجات او مشکل است.» (19)

14 . هشدار به چهل ساله‏ها

امام زین‏العابدین علیه السلام فرمود: « اذا بلغ الرجل اربعین سنة نادى مناد من السماء دنا الرحیل فاعد زادا و لقد کان فیما مضى اذا اتت على الرجل اربعون سنة حاسب نفسه (20)؛ هر گاه شخصى به سن چهل سالگى برسد فرشته‏اى از سوى خداوند در آسمان ندا مى‏دهد که هنگام سفر نزدیک است، زاد و توشه سفر را مهیا کن و در گذشته هنگامى که فردى به چهل سالگى مى‏رسید، با نفس خود محاسبه مى‏کرد.»

و از رسول گرامى اسلام نقل است که « خداوند فرشته‏اى را مامور کرده است تا در هر شب صدا بزند: « یا ابناء الاربعین ماذا اعددتم للقاء ربکم (21)؛ اى کسانى که چهلمین بهار عمر خود را سپرى مى‏کنید! براى ملاقات با پروردگارتان چه چیزى آماده کرده‏اید [و چه پاسخى دارید؟]»

15 . تغذیه و اربعین

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: « من ترک اللحم اربعین صباحا ساء خلقه (22)؛ هر کس چهل روز از خوردن گوشت ‏خوددارى کند، اخلاقش بد خواهد شد.»

16 . چهل نفر مبارز

زمانى که برخى از یاران امام حسن مجتبى علیه السلام از وى درخواست کردند که در مقابل ظلم و ستم زمامداران جور به ویژه معاویه قیام و مبارزه نماید، امام حسن علیه السلام فرمود: « لى اسوة بجدى رسول الله حین عبدالله سرا و هو یومئذ فى تسعة و ثلاثین رجلا فلما اکمل الله له الاربعین صاروا فى عدة و اظهروا امر الله فلو کان معى عدتهم جاهدت فى الله حق جهاده (23)؛ الگوى من در رهبرى امت، جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله است، آن حضرت تا زمانى‏ که تعداد یارانش به سى و نه نفر رسیده بود، مخفیانه و غیرعلنى خدا را عبادت مى‏کرد [ و به مبارزه و تبلیغ علنى روى نیاورد]؛ اما از موقعى که خداوند متعال تعداد مسلمانان را به چهل نفر رساند، [تبلیغ] دین خدا را آشکار کردند و اگر یاران من هم به تعداد آنها باشد، در راه خدا به جهاد و مبارزه شایسته دست مى‏زنم.»

17 . دریغ از چهل یاور راستین

على علیه السلام نیز با شکایت از مظلومیت و غربت‏ خویش فرمود:« من بارها از مردم یارى خواستم اما به غیر از چهار نفر- زبیر، سلمان، ابوذر و مقداد - کسى جواب مثبت‏ به من نداد.» سپس افزود:« لو کنت وجدت یوم بویع (اخوتیم) اربعین رجلا مطیعین لجاهدتهم (24)؛ اگر من در روز بیعت چهل یاور گوش به فرمان [و راستین] داشتم، با آنان مقابله و مجاهده مى‏کردم.»

18 . حقوق همسایه

رسول گرامى اسلام به منظور سالم سازى و ایجاد روحیه اعتماد و اطمینان به همدیگر و همچنین تقویت وحدت و انس و الفت در جامعه اسلامى درباره حدود همسایگى و رعایت ‏حقوق آنان مى‏فرماید:« کل اربعین دارا جیران من بین یدیه و من خلفه وعن یمینه وعن شماله (25)؛ تا چهل خانه از چهار سوى منزل یک مسلمان، از رو به ‏رو، پشت ‏سر، از سمت راست و از سمت چپ، همسایه یک مسلمان به شمار مى‏آید.»

پیامبر صلى الله علیه و آله ضمن بیان این پیام حکیمانه، به حضرت على علیه السلام و سلمان و ابوذر و مقداد دستور داد که در میان مسلمانان ندا دهند که اى مردم! این حدود همسایگى است و: « انه لا ایمان لمن لم یامن جاره بوائقه (26)؛ کسانى که همسایگانشان از شر و آزار آنان در امان نیستند، ایمان ندارند.»

19 . مهلت تا چهل روز

برخى از مسلمانان که در رعایت مسائل دینى و حفظ ناموس خود اهل تسامح و تساهل هستند، مورد خشم و غضب الهى قرار مى‏گیرند و خداوند متعال به آنان چهل روز مهلت مى‏دهد که خود و خانواده‏هایشان را اصلاح کنند و در صورت ادامه سهل‏انگارى و بى‏تفاوتى چشم و قلبشان وارونه شده و از دیدن حقیقت ناتوان مى‏گردند . رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: هر گاه مردى در محیط خانواده خود عمل ناپسند و زشتى را مشاهده کند و در مورد آن حساسیت و غیرت دینى از خود نشان ندهد و اعضاء خانواده‏اش را از ارتکاب گناه و معصیت‏ باز ندارد و در صدد اصلاح برنیاید، خداوند متعال پرنده‏اى سفید را مامور مى‏کند که چهل صبح بر در خانه وى پرهایش را بگسترد و هنگام ورود و خروج آن مرد مسامحه کار، بگوید: اصلاح کن! اصلاح کن! غیرت داشته باش! غیرت داشته باش! اگر خانواده‏اش را اصلاح کرد که چه بهتر وگرنه آن پرنده سفید بال هایش را به چشم هاى او مى‏کشد و بعد از آن بعد او وارونه مى‏بیند؛ یعنى خوبی ها را خوب نمى‏بیند و بدی ها را بد نمى‏بیند.» (27)

20 . بهداشت فرزندان

پیامبر بزرگوار اسلام صلى الله علیه و آله با اشاره به لزوم ختنه کردن نوزادان پسر مى‏فرماید:« اختنوا اولادکم یوم السابع فانه اطهر و اسرع لنبات اللحم فقال ان الارض تنجس ببول الاغلف اربعین یوما (28)؛ نوزادان خود را در روز هفتم ختنه کنید، این عمل براى پاکیزگى و سلامت و رشد آنان تاثیر فراوان دارد و زمین از بول فردى که ختنه نشده تا چهل روز آلوده مى‏ماند.»

21 . تسبیح حیوانات

امام صادق علیه السلام فرمود:« حضرت داود علیه السلام در یکى از شب ها با حال خوشى زبور را تلاوت مى‏کرد و از حالات معنوى خود لذت مى‏برد. آن شب به نظرش آمد که شب زنده دارى خوبى داشته است و از این جهت‏ شگفت زده شد . در آن حال قورباغه‏اى از زیر صخره‏اى از سوى خداوند متعال به سخن آمد و گفت: « یا داود تعجبت من سهرک لیلة و انى لتحت هذه الصخرة منذ اربعین سنة ماجف لسانى عن ذکر الله تعالی(29)؛ اى داود! آیا از شب زنده ‏دارى‏ات به شگفت آمده‏اى؟ من چهل سال است که در زیر این صخره زبانم به ذکر الهى مترنم است.»

22 . کرامت نام حضرت محمد صلى الله علیه و آله

حضرت على علیه السلام - در ضمن روایتى طولانى در منقبت ‏حضرت خاتم الانبیاء صلى الله علیه و آله - فرمود:« روزى یکى از علماء یهود به حضور پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و سؤالات متعددى از آن حضرت پرسید و پاسخ هاى وافى دریافت کرد و مسلمان شد . سپس الواحى بیرون آورد و در مقابل پیامبر قرار داد و گفت: این از جمله صفحات توراتى است که به حضرت موسى بن عمران علیه السلام نازل شده است. من فضائل تو را در آنها مى‏خواندم و شک مى‏کردم و چهل سال تمام نام تو را پاک مى‏نمودم؛ اما قسم به آن خدایى که تو را به حق و راستى مبعوث فرموده است، هر گاه نامت را از تورات پاک نمودم، دوباره آن را در آنجا ثبت ‏شده مى‏یافتم.» (30)

23 . اربعین در قرآن

در برخى از آیات قرآن به واژه «اربعین‏» اشاره شده است، مثل: فرازى از قصه حضرت موسى علیه السلام که مى‏فرماید: « و اذ واعدنا موسى اربعین لیلة‏» (31)؛ «[ به یاد آورید] آن هنگامى را که با موسى علیه السلام ( براى یافتن پیام هاى آسمانى) چهل شب وعده قرار گذاشتیم .»

نیز مى‏فرماید:« و واعدنا موسى ثلاثین لیلة و اتممناها بعشر فتم میقات ربه اربعین لیلة‏» (32)؛ « و ما با موسى سى شب وعده گذاشتیم، سپس آن را با ده شب دیگر تکمیل نمودیم . به این ترتیب، میعاد پروردگارش با چهل شب تمام شد.»

قرآن کریم در مورد نافرمانى بنى‏اسرائیل از حضرت موسى علیه السلام و سرپیچى آنان از دستورات الهى و مجازات آن گروه از یهودیان با چهل سال سرگردانى، مى‏فرماید: « فانها محرمة علیهم اربعین سنة یتیهون فى الارض فلا تاس على القوم الفاسقین‏» (33) ؛ « این سرزمین مقدس تا چهل سال بر آنها ممنوع خواهد بود و آنان همواره در مدت چهل سال در این بیابان سرگردان هستند، پس تو درباره سرنوشت این جمعیت گناهکار ناراحت نباش!»

24 . شاعر دار به دوش

دعبل بن على خزاعى، از شاعران متعهد و شجاع اهل ‏بیت علیهم السلام است که از دست مبارک حضرت رضا علیه السلام به کسب مدال افتخار و عطایاى مادى و معنوى نائل شد . او وصیت کرد قصیده معروف خود به نام « مدارس آیات‏» را - که مورد تایید اهل ‏بیت علیهم السلام قرار گرفت - در کفنش بنویسند . زبان گویاى وى آن چنان برنده بود که حکمرانان ستمگر را به هراس مى‏انداخت.

ابن مدبر مى‏گوید:« روزى به دعبل گفتم: من مردى بى‏باک و با شهامت مثل تو ندیده‏ام که این چنین بى‏پروا در اشعار خود به زمامداران ستمگرى، مثل مامون مى‏تازى و حقائق را در قالب شعرهاى گویا و بلیغ به گوش مردم مى‏رسانى . دعبل در مقابل هشدار ابن مدبر، با صلابت‏ خاصى که از عشق او به اهل ‏بیت علیهم السلام ریشه مى‏گرفت، چنین گفت: « یا ابا اسحاق! انى احمل خشبتى مذ اربعین سنة ولا اجد من یصلبنى علیها (34)؛ اى ابا اسحاق! من چوبه دار خودم را چهل سال است که با خود حمل مى‏کنم، اما هنوز کسى را نیافته‏ام که مرا بر آن بیاویزد.»

شیعه یعنى دعبل چشم انتظار مى‏کشد بر دوش خود چل سال دار

شیعه یعنى همچو امثال کمیل سر نهد بر خاک پاى اهل ‏بیت

25 . ارزش عدالت گسترى

امام موسى بن جعفر علیهماالسلام در تفسیر آیه « یحیى الارض بعد موتها» فرمود: « خداوند زمین را با قطرات باران احیاء نمى‏کند، بلکه با مردان عدالت گستر زنده مى‏گرداند ... و این عمل از منافع مادى چهل روز باران بهتر و پربارتر است.» (35)

26 . هشدار به محتکران

امام صادق علیه السلام به تاجرانى که براى منافع مادى خود اجناس مورد نیاز مردم را انبار کرده، با قیمت هاى گزاف مى‏فروشند، شدیدا هشدار مى‏دهد و مى‏فرماید:« الحکرة فى الخصب اربعون یوما و فى الشدة و البلاء ثلاثة ایام فمازاد على الاربعین یوما فى الخصب فصاحبه ملعون و مازاد على ثلاثة ایام فى العسرة فصاحبه ملعون (36) ؛ مدت احتکار جنس هاى مورد نیاز مردم در روزگار فراوانى، چهل روز است و در روزهاى سخت فقط سه روز . اگر بازرگانى در ایام فراوانى جنس، بیش از چهل روز و در هنگام دشوارى بیش از سه روز انبار کند، لعنت ‏خدا بر او باد.»

27 . چله نشینى براى حاجت

مولاى متقیان على علیه السلام فرمود:« خداوند متعال به حضرت داود وحى کرد:« انک نعم العبد لولا انک تاکل من بیت المال ولا تعمل بیدک شیئا»؛ «اى داود! اگر از بیت‏المال تغذیه نمى‏کردى و از دست رنج‏ خودت امرار معاش مى‏نمودى، چقدر بنده خوبى بودى!»

حضرت داوود چهل صبح با ناله و زارى به درگاه احدیت استغاثه کرد و از خداوند خواست تا مشکل او را رفع نماید. خداوند متعال نیز مقدمات آهنگرى را در اختیار او گذاشت . به این ترتیب، حضرت داوود، به کار زره‏ سازى پرداخت. او هر روز یک زره مى‏ساخت و به هزار درهم مى‏فروخت تا این که با ساختن سیصد و شصت زره که به مبلغ سیصد و شصت هزار درهم فروخت، سرمایه‏اى به دست آورد و از بیت‏المال بى‏ نیاز شد.» (37)

28 . زیارت اربعین از نشانه‏هاى ایمان و تشیع

امام حسن عسکرى علیه السلام فرمود: «علامات المؤمنین خمس: صلاة الاحدى والخمسین و زیارة الاربعین والتختم فى الیمین و تعفیرالجبین و الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم (38)؛ نشانه‏هاى مؤمنان (شیعیان) پنچ چیز است: خواندن پنجاه و یک رکعت نماز در هر روز (17 رکعت واجب و 34 رکعت نافله)، زیارت اربعین امام حسین علیه السلام، داشتن انگشتر در دست راست، و ساییدن پیشانى به خاک، و بلند خواندن بسم الله الرحمن الرحیم در نمازها.»

29 . چهل روز گریه بر امام حسین علیه السلام

امام صادق علیه السلام در روایتى به بیان گریه موجودات عالم بر سالار شهیدان پرداخته، به زراره مى‏فرماید: « یا زرارة! ان السماء بکت على الحسین علیه السلام اربعین صباحا بالدم و ان الارض بکت اربعین صباحا بالسواد و ان الشمس بکت اربعین صباحا بالکسوف والحمرة ... و ان الملائکة بکت اربعین صباحا على الحسین علیه السلام (39)؛ اى زراره! آسمان چهل روز بر حسین علیه السلام خون گریه کرد و زمین چهل روز براى عزاى آن حضرت گریست ‏به تیره و تار شدن و خورشید با کسوف و سرخى خود چهل روز گریست ... و ملائکه الهى براى آن حضرت چهل روز گریستند.»

30 . فرازى از زیارت اربعین

صفوان بن مهران جمال مى‏گوید: مولایم حضرت صادق علیه السلام زیارت اربعین را به من آموخت و فرمود: « در روز اربعین جدم حسین علیه السلام را این ‏چنین زیارت کن: السلام على ولى الله و حبیبه ...» در بخشى از آن زیارت که با مضامین عالى عرفانى و معنوى بیان شده است، چنین مى‏خوانیم:« و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة (40)؛ [خداوندا! من شهادت مى‏دهم که] حضرت حسین علیه السلام جان را در راه تو تقدیم کرد تا بندگان تو را از جهالت و بى‏خبرى رها سازد و از حیرت و سرگردانى و گمراهى نجات دهد.

موضوعات مرتبط: اربعین حسینی

ذکر برخی فضائل امام حسین علیه السلام
چهارشنبه بیست و هشتم تیر ۱۴۰۲ ساعت 14:50 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

شمه ای از فضائل امام حسین علیه السلام

نویسنده : محمدمهدی ماندگار

41

خداوند متعال در میان مخلوقات خود، انسان های کاملی را به عنوان الگو قرار داده است. این الگوها دارای امتیازات و فضیلت های ویژه ای هستند. امام حسین علیه السلام نمونه ای برجسته از این اسوه های پاک است. در این مقاله به مناسبت اربعین شهادت امام حسین علیه السلام برخی از فضائل آن حضرت را بر می شمریم.

فضائل حضرت در کودکی و تولد

1- تکلم قبل از ولادت و بعد از شهادت:

امام حسین علیه السلام مولودی است که قبل از ولادت در حالی که در بطن مادر خود، فاطمه زهرا علیها السلام بود، با ایشان به صحبت پرداخت. این وضعیت درباره حضرت زهرا علیها السلام نیز نقل شده که با مادر خود، خدیجه علیها السلام صحبت کرده است.

نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روزی وارد خانه حضرت زهرا علیها السلام شد و در حالی که جز دخترش کسی در خانه نبود، دختر خود را در حال صحبت مشاهده نمود، وقتی علت را جویا شد، حضرت زهرا علیها السلام اظهار داشت: صحبت من با فرزندی است که در بطن من می باشد، او همدم من است و با من سخن می گوید، اما سخنانی حزن آور، به این مضامین که شمه ای از فضائل امام حسین علیه السلام

مادر! من شهیدم، مظلومم، غریبم، عطشانم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حالی که محزون شدند، ضمن بشارت به آمدن فرزند پسر، از شهادت او در شرایط سخت و ناگوار خبر دادند.

امام حسین علیه السلام تنها کسی است که بعد از شهادت نیز سخن گفته است. سر امام بر روی نیزه، این آیه از قرآن را تلاوت کرده است: «ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا» (65) ; «آیا پنداشتی که اصحاب کهف و رقیم (خفتگان در غار) از آیات شگفت ما بوده اند.»

شاید تلاوت این آیه بر این معنا دلالت داشته باشد که همچنانکه قدرت الهی در مورد اصحاب کهف بر خواب چندین ساله ایشان تعلق گرفت و ایشان را بعد از بیدار شدن، وسیله عبرت دیگران قرار داد، شهادت آن حضرت و بقای راه و مکتب او نیز این گونه خواهد بود و به عنوان نشانه الهی در عالم معرفی خواهد شد.

آیات دیگری که امام حسین علیه السلام بعد از شهادت تلاوت کرده است عبارتند از: ادامه آیات سوره کهف تا آیه 14 و آیه 227 از سوره شعراء و آیه 71 سوره غافر و آیه 137 سوره بقره. (66)

2- مشتق بودن نام حضرت از نام خداوند:

جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمودند: «سمی الحسن حسنا لان باحسان الله قامت السماوات و الارضون، واشتق الحسین من الاحسان، و علی والحسن اسمان من اسماء الله تعالی والحسین تصغیر الحسن (67) ; حسن را حسن نامیدند برای اینکه با احسان خداوند آسمان ها و زمین ها برپا شد و حسین از احسان مشتق شد، و علی و حسن دو اسم از اسم های خداوند متعال است و حسین تصغیر حسن است.»

و در حدیث دیگری نام حضرت برگرفته از اسم الهی، یعنی «محسن » دانسته شده که خداوند می فرماید: «انا المحسن و هذا الحسین (68) ; من محسن هستم و این حسین است.»

3- تبرک جستن ملائک به قنداقه حضرت:

روزی حضرت زهرا علیها السلام فرزندش را درگهواره ندید و با اضطراب جویای فرزند عزیزش شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله به ایشان بشارت دادند که قنداقه حسین علیه السلام را ملائک به آسمان ها برده اند تا تبرک بجویند.

4- ویژه بودن مربیان حضرت علیه السلام:

به دلیل اینکه ایشان خامس اصحاب کساء می باشد، از تربیت پاکانی همچون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، امیر المؤمنین علیه السلام، فاطمه زهرا علیها السلام و امام حسن علیه السلام، برخوردار بودند، لذا حضرت خود را در روز عاشورا این گونه معرفی نمودند:

من له جد کجدی فی الوری

او کشیخی فانا ابن القمرین

فاطمة الزهراء امی و ابی

قاصم الکفر ببدر و حنین

عبدالله غلاما یافعا

و قریش یعبدون الوثنین

یعبدون اللات والعزی معا

و علی کان صلی قبلتین (69)

«در بین تمام انسان ها کیست که جدی مانند جد من، یا مربی و معلمی مانند معلم من داشته باشد، من فرزند دو ماه تابناکم. مادرم فاطمه زهرا علیها السلام و پدرم [علی علیه السلام] کوبنده کفر در بدر و حنین بود. آن هنگام که قریش دچار بت پرستی و عبادت لات و عزی بود; علی علیه السلام به بیت المقدس و بعد به سوی کعبه عبادت خدا می کرد.»

5- فدا شدن ابراهیم - فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله - برای امام حسین علیه السلام:

ابن عباس می گوید: خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم. امام حسین علیه السلام روی زانوی راست و ابراهیم روی زانوی چپ حضرت نشسته بودند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گاهی حسین و گاهی ابراهیم را می بوسید. به ایشان حالت نزول وحی دست داد و پس از آن فرمودند: «جبرئیل بعد از ابلاغ سلام پروردگار گفت: خدا می فرماید، این دو فرزند را برای شما باقی نمی گذارم، باید یکی را فدای دیگری نمایی.» پیامبر صلی الله علیه و آله به ابراهیم نظر کرد و گریست و فرمود: «اگر ابراهیم بمیرد فقط من محزون می شوم، امام اگر حسین بمیرد غیر از من فاطمه و علی نیز محزون می شوند و من اندوه خود را بر حزن فاطمه و علی ترجیح می دهم.» یا جبرئیل! ابراهیم قبض روح گردد; ابراهیم را فدای حسین کردم (ابراهیم پس از سه روز بیماری وفات کرد) .»

از این پس هرگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امام حسین را به سینه می چسبانید و می بوسید، لب های او را می مکید و می فرمود: قربان کسی که ابراهیم را فدای او کردم (70) .

فضائل امام حسین در کلام الهی

6- تاویل و تفسیر آیات الهی در مورد آن حضرت:

بسیاری از آیات الهی که برخی رقم آن را 128 آیه و برخی دیگر تا 250 آیه ذکر کرده اند (71) ، به اطلاق و عموم و یا به طور خاص، بر امام حسین علیه السلام تطبیق شده و یا یکی از افراد مورد نظر در آیه امام حسین علیه السلام بوده اند. مواردی مثل آیه مباهله (72) ، آیه تطهیر (73) ، آیه ذوالقربی (74) ، آیه اطعام (75) و آیات سوره فجر که سوره فجر را سوره آن حضرت نامیده اند.

امام صادق علیه السلام ضمن بیان این معنی، حضرت را صاحب «نفس مطمئنه » معرفی کرده و می فرمایند: «اقرؤوا سورة الفجر فی فرائضکم و نوافلکم فانها سورة الحسین بن علی علیه السلام وارغبوا فیها رحمکم الله تعالی; سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود بخوانید که سوره حسین بن علی است و در آن راغب باشید. خداوند متعال شما را مورد رحمت خود قرار دهد.»

ابو اسامه که در مجلس حاضر بود، گفت: چگونه این سوره مخصوص حسین علیه السلام گردید؟ امام علیه السلام فرمود: «الا تسمع الی قوله تعالی: «یا ایتها النفس المطمئنة...» انما یعنی الحسین علیه السلام فهو ذوالنفس المطمئنة الراضیة و اصحابه من آل محمد صلی الله علیه و آله هم الراضون عن الله یوم القیمة و هو راض عنهم (76) ; آیا این سخن خداوند متعال را نمی شنوی که [می گوید]: «یا ایتها النفس المطمئنة » ، همانا حسین را قصد می کند که دارای نفس مطمئنه و راضی است و اصحاب او از آل محمد در روز قیامت از خداوند راضیند و خداوند نیز از آنان راضی است.»

7- خازن وحی الهی بودن حضرت:

احادیث قدسی در مورد امام حسین علیه السلام از ناحیه ذات اقدس الهی، زیاد وارد شده است که در کتاب شریف «عوالم » جمع آوری شده است. در یک حدیث این گونه آمده است: «وجعلت حسینا خازن وحیی و اکرمته بالشهادة و ختمت له بالسعادة، فهو افضل من استشهد و ارفع الشهداء درجة و جعلت کلمتی التامة معه و حجتی البالغة عنده، بعترته اثیب و اعاقب (77) ; حسین را خازن وحی خویش قرار داده و او را با شهادت، کرامت بخشیدم و پایانی با سعادت برای وی مقرر داشتم، او برترین شهیدان و درجه اش از همه والاتر است، کلمه تامه خود را همراه او قرار دادم و حجت رسای خویش را نزدش نهادم و به وسیله خاندان او پاداش و کیفر می دهم.»

مظهر صفات انبیاء

امام حسین علیه السلام به عنوان انسان کامل، هم مظهر صفات الهی و هم مظهر صفات انبیای عظام است که به مواردی از آن ها اشاره می کنیم:

8- همانند انبیا هدایتگر مردم است.

قرآن کریم در مورد انبیاء الهی می فرماید: «و جعلناهم ائمة یهدون بامرنا (78) » ; «آنان را پیشوایانی که به امر ما هدایت می کنند، قرار دادیم.» و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، حسین علیه السلام را به عنوان چراغ هدایت معرفی می کندو می فرماید: «ان الحسین ... مصباح هدی و سفینة نجاة (79) ; همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.»

9- همچون انبیا از غیر خدا نمی ترسید

او این ویژگی را در گفتار و کردار ثابت کرد. قرآن کریم در مورد انبیاء می فرماید: «الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لایخشون احدا الاالله (80) » ; «آنان که رسالت های الهی را رسانند و از او می ترسند و جز خدا از کسی نمی ترسند.» و امام حسین علیه السلام فرمود: «لو لم یکن فی الدنیا ملجا و لا ماوی لما بایعت یزید بن معاویة (81) ; اگر در دنیا هیچ پناهگاهی وجود نداشته باشد [باز هم] با یزید بن معاویه بیعت نخواهم کرد.»

و در مورد یزید بن معاویه می فرماید: «یزید رجل شارب الخمر، قاتل نفس المحترمة، معلن بالفسق مثلی لایبایع مثله (82) ; یزید مردی است که شراب می نوشد، نفس محترمه را به قتل می رساند، تظاهر به فسق می کند، مثل منی با مثل اویی بیعت نمی کند.»

در مکتب حسینی ترس با ارزش، ترس از خداست نه ترس از غیر خدا، لذا حضرت در دعای معروف عرفه، ترس از خدا را طلب می نماید: «اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک; خدایا مرا چنان قرار ده که از تو بترسم، [چنانکه] انگار تو را می بینم.»

10- مثل انبیای عظام الهی، اهل جهاد و شهادت بود:

قرآن کریم می فرماید: «کاین من نبی قاتل معه ربیون کثیر (83) » و آن حضرت، سید الشهداء لقب گرفته اند، در حالی که تا قبل از واقعه عاشورا حضرت حمزه، عموی پیامبر به دلیل شهادت خاص در جنگ احد، به نام «سیدالشهداء» معروف بودند.

11- مثل انبیا، از متوکلین علی الله بود:

قرآن کریم از قول پیامبران الهی می گوید: «ما لنا الانتوکل علی الله و قد هدانا سبلنا» (84) ; «چرا بر خدا توکل نکنیم، با اینکه ما را به راه هایمان رهبری کرده است؟ !» و از کلمات مشهور امام حسین علیه السلام این جمله است که: «اللهم انت ثقتی; خدایا تو اعتماد منی.»

12- همچون انبیای الهی از بهترین صبرکنندگان درگاه الهی بود:

قرآن کریم در مورد انبیاء الهی می فرماید: «کل من الصابرین » (85) ; «همه آن ها از صابرین بودند.» و از جملات مشهور امام علیه السلام در روز عاشورا این جمله است: «صبرا علی بلائک; [خدایا] بر امتحان تو صبر می کنم.»

13- همانند انبیاء از اصلی ترین احیاکنندگان امر به معروف و نهی از منکر بود.

قرآن کریم انبیاء الهی را آمران به معروف و ناهیان از منکر دانسته و می گوید دشمنان انبیاء آن ها را به خاطر این ویژگی به شهادت می رساندند. «و یقتلون الذین یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر (86) » ; «کسانی را که امر به معروف و نهی از منکر می کنند، می کشند.» و در اینکه از اهداف عمده نهضت عاشورا احیای این فریضه الهی بود، بین تحلیلگران هیچ جای شک و شبهه ای نیست، چراکه آن حضرت فرموده است: «ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر (87) ; می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم.»

14- مثل انبیا از علمداران مبارزه با طاغوت بود:

قرآن کریم در مورد انبیا می گوید: «لقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوالله واجتنبوا الطاغوت » (88) ; «در هر امتی رسولی را مبعوث کردیم [تا به آن ها بگوید:] خدا را عبادت کنید و از طاغوت بپرهیزید.»

امام حسین علیه السلام نیز با طاغوت زمان خود یعنی یزید بن معاویه نه تنها بیعت نفرمود، بلکه یک معیار کلی ارائه کرد که: «مثلی لایبایع مثله (89) ; مثل منی با مثل اویی بیعت نمی کند.»

15- همچون انبیا وسیله تعلیم و تزکیه مردم و بیرون آوردن ایشان از زندان جهالت و ضلالت می باشد.

قرآن کریم در مورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین » (90) ; «او (خدا) کسی است که در میان انسان های درس ناخوانده رسولی را مبعوث کرد که آیاتش را برآن ها بخواند و آن ها را تزکیه دهد و کتاب و حکمت بیاموزد، گرچه از قبل در گمراهی آشکار بودند.» و در زیارت اربعین نیز امام حسین علیه السلام این گونه معرفی شده است: «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة (91) ; خون قلبش را در راه تو داد تا بندگان تو را از جهالت و حیرت گمراهی نجات دهد.»

فضائل امام حسین علیه السلام در کلام معصومین علیهم السلام

از باب اینکه در تعریف گفته می شود «معرف » باید اجلی از «معرف » باشد، هیچ کس به غیر از خدا و معصومین علیهم السلام نمی تواند شخص امام را معرفی کند و ویژگی های او را بیان نماید.

از این رو به عنوان نمونه، چند گفتار از معصومین علیهم السلام نقل می شود.

16- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «حسین منی و انا من حسین (92) ; حسین از من است و من از حسینم.» ، «الحسن والحسین سیدا شباب اهل الجنة (93) ; حسن و حسین دو آقای جوانان بهشتند.» ، «ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لاتبرد ابدا (94) ; براستی که برای قتل حسین حرارتی در دل های مؤمنان است که هرگز خاموش نمی شود.» و «احب الله من احب حسینا (95) ; خداوند هرکه را که حسین را دوست بدارد، دوست می دارد.»

17- امام علی علیه السلام به فرزند خود نظر کردند و فرمودند: «یا عبرة کل مؤمن، فقال: انا یا ابتاه؟ قال: نعم یا بنی (96) ; ای اشک هر مؤمن. [امام حسین علیه السلام] گفت: من ای پدر؟ فرمود: بله فرزندم.»

18- فاطمه زهرا علیها السلام درباره آن حضرت چنین می فرمایند: «فلما صارت الستة کنت لا احتاج فی اللیلة الظلماء الی مصباح و جعلت اسمع اذاخلوت فی مصلای التسبیح و التقدیس فی باطنی (97) ; آنگاه که حسین علیه السلام (هنگام بارداری) به شش ماهگی رسید، در شب تاریک به چراغ نیاز نداشتم و هنگام عبادت خدا و خلوت با حق، صدای تسبیح و تقدیس [وی را] در باطن خود می شنیدم.»

19- امام سجاد علیه السلام: در شهر شام، هنگام معرفی خود چنین فرمود: «انا ابن من بکت علیه ملائکة السماء، انا ابن من ناحت علیه الجن فی الارض و الطیر فی الهواء (98) ; من فرزند کسی هستم که ملائکه آسمان بر او گریست، من فرزند کسی هستم که جن در زمین و پرندگان در هوا بر او نوحه خواندند.»

20- امام باقر علیه السلام فرمود: «ما بکت السماء علی احد بعد یحیی بن زکریا الا علی الحسین بن علی علیهما السلام فانهابکت علیه اربعین یوما (99) ; [ملائکه] آسمان بعد از یحیی بن زکریا بر هیچکس گریه نکرد مگر بر حسین بن علی علیهما السلام که چهل روز بر او گریه کرد.»

21- امام صادق علیه السلام فرمود: «حنکوا اولادکم بتربة الحسین علیه السلام فانه امل کل داء (100) ; کام فرزندان خود را با ربت حسین علیه السلام بردارید که شفای هر مرض است.»

22- امام جواد علیه السلام فرمود: «من زار الحسین علیه السلام لیلة ثلاث و عشرین من شهر رمضان و هی اللیلة التی یرجی ان تکون لیلة القدر و فیها یفرق کل امر حکیم، صافحه اربعة و عشرون الف ملک و نبی کلهم یستاذن الله فی زیارة الحسین علیه السلام فی تلک اللیلة (101) ; هرکس در شب بیست و سوم ماه رمضان - که امید است همان شب قدری باشد که هر امر حکیمی تنظیم می شود - امام حسین علیه السلام را زیارت کند، بیست و چهار هزار فرشته و پیامبر که همگی از خداوند برای زیارت حسین علیه السلام در چنین شبی اذن می طلبند، با او مصافحه می کنند.»

23- امام عسکری علیه السلام فرمود: «اللهم انی اسئلک بحق المولود فی هذا الیوم، الموعود بشهادته قبل استهلاله و ولادته، بکته السماء و من فیها و الارض و من علیها و لما یطا لابتیها، قتیل العبرة و سید الاسرة، الممدود بالنصرة یوم الکرة، المعوض من قتله ان الائمة من نسله، و الشفاء فی تربته... (102) ; بار الها! از تو می خواهم به حق نوزادی که در چنین روزی (سوم شعبان) متولد شده، او که پیش از ولادت وعده شهادتش داده شده، او که آسمان و زمین و اهل آن ها در مصیبت وی گریستند، در حالی که هنوز بر زمین گام ننهاده بود. او که کشته اشک است و بزرگ خاندان، کسی که در رجعت پیروز گردد، و او که به عنوان پاداش [جانبازی و] شهادتش ادامه امامت در نسلش و شفا در تربتش قرار داده شد.»

24- امام زمان علیه السلام در زیارت ناحیه مقدسه، این گونه امام حسین علیه السلام را معرفی می کند: «کنت للرسول صلی الله علیه و آله ولدا و للقرآن منقدا، و للامة عضدا و فی الطاعة مجتهدا، حافظا للعهد و المیثاق، ناکبا علی سبل الفساق و باذلا للمجهود، طویل الرکوع و السجود، زاهدا فی الدنیا زهد الراحل عنها، ناظرا الیها بعین المستوحشین منها (103) ; تو فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و مبین قرآن و یار و پشتیبان امت و تلاش گر در راه اطاعت الهی، حافظ عهد و پیمان، از بین برنده راه های باطل و نفاق، طول دهنده رکوع و سجده، زاهد در دنیا مثل زهد کسی که از دنیا کوچ کننده است، نگاه کننده به آن با چشم کسانی که از آن وحشت دارند، هستی.»

دیگر فضائل آن حضرت

25- عزت امام حسین علیه السلام:

این ویژگی بارز حضرت در کلمات، خطبه ها، رجزها و شعارهای روز عاشورا، بیش از ویژگی های دیگر آن حضرت ظاهر می شود. آن حضرت فرمود: «لیس شانی شان من یخاف الموت، ما اهون الموت علی سبیل نیل العز و احیاء الحق، لیس الموت فی سبیل العز، الا حیاة خالدة و لیست الحیاة مع الذل، الاالموت الذی لا حیاة معه (104) ; شان من شان کسی که از مرگ می ترسد نیست. چقدر مرگ در راه رسیدن به عزت و احیاء حق کوچک است! مرگ در راه عزت جز زندگی جاودانه نیست و زندگی با ذلت جز مرگی که هیچ زندگی با آن نیست، نمی باشد.» ، «الا و ان الدعی ابن الدعی قد رکزنی بین اثنتین بین السلة و الذلة و هیهات منا الذلة (105) ; زنازاده پسر زنازاده مرا بین دو امر مخیر کرده است: بین کشته شدن و ذلت. و ذلت از ما دور است.» و نیز آن حضرت فرمود:

«القتل (الموت) اولی من رکوب العار

والعار اولی من دخول النار (106) »

26- مقام شکر و رضای حضرت علیه السلام:

در سخت ترین لحظات روز عاشورا و هنگام افتادن از اسب با آن همه جراحات، این جملات از امام علیه السلام نقل شده است: «صبرا علی قضائک یا رب لااله سوک، یا غیاث المستغیثین (107) ; پروردگارا! بر قضای تو صبر می کنم. معبودی جز تو نیست، ای فریادرس فریاد خواهان.»

27- تمسک انبیا به نام مقدس امام حسین علیه السلام:

در تفسیر آیه «فتلقی آدم من ربه کلمات » این گونه روایت شده است: «انه رای ساق العرش و اسماء النبی و الائمة علیهم السلام فلقنه جبرئیل قل یا حمید بحق محمد یا عالی بحق علی یا فاطر بحق فاطمة یا محسن بحق الحسن والحسین و منک الاحسان فلما ذکر الحسین سالت دموعه وانخشع قلبه و قال یااخی جبرئیل فی ذکر الخامس ینکسر قلبی و یسیل عبرتی. قال جبرئیل: ولدک هذا یصاب بمصیبة تصغر عندها المصائب. فقال یا اخی و ما هی؟ قال یقتل عطشانا غریبا وحیدا فریدا لیس له ناصر و لامعین و لو تراه یا آدم و هو یقول واعطشاه واقلة ناصراه حتی یحول العطش بینه و بین السماء کالدخان فلم یجبه احد الا بالسیوف (108) ; حضرت آدم ساق عرش و اسم های پیامبر و ائمه علیهم السلام را دید، پس جبرئیل به او تلقین کرد که بگو: «ای ستایش شده به حق محمد، ای بلندمرتبه به حق علی، ای آفریننده به حق فاطمه، ای احسان کننده بحق حسن و حسین و احسان از توست.» همینکه حسین علیه السلام را یاد کرد اشک هایش جاری شد و قلبش خاشع گردید و گفت: ای برادرم جبرئیل! در یاد کردن از پنجمین نفر، قلبم می شکندو اشکم جاری می شود. جبرئیل گفت: این فرزندت به مصیبتی برخورد می کند که همه مصیبت ها در مقابل آن کوچک است. گفت: ای برادر! آن چه مصیبتی است؟ گفت: تشنه، غریبانه و تنها کشته می شود در حالی که یار و یاوری ندارد. ای آدم! اگر او را می دیدی، مشاهده می کردی که می گوید: «واعطشاه، واقلة ناصراه » تا عطش مثل دود بین او و آسمان حائل شود، پس کسی او را جواب ندهد جز با شمشیرها.»

28- استجابت دعا در زیر قبه حرم امام علیه السلام:

محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمودند: «ان الله تعالی عوض الحسین علیه السلام من قتله ان جعل الامامة فی نسله (ذریته)، و الشفاء فی تربته، و اجابة الدعاء عند قبره (109) ; خداوند متعال در عوض شهادت امام حسین علیه السلام، امامت را در نسل او و شفا را در تربت او و اجابت دعا را در نزد قبر او قرار داد.»


برچسب‌ها: فضائل سیدالشهدا

استقامت آهنین عاشوراییان
جمعه بیست و ششم مهر ۱۳۹۸ ساعت 5:3 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

استقامت آهنین عاشورائیان

از درس هایی که از عاشورا می توان گرفت ثبات قدم بر اعتقاد و باورها و استقامت در راه مستقیم الهی و هدف مقدس است. اینکه به اندک مشکلات زندگی، انسان خویش را نبازد.

انسانهای بزرگ در طول تاریخ در برابر تمام سختی ها و فشارهای دشمنان سرسخت مقاومت کردند و با اقتدار به راه خویش ادامه دادند و از ملامت هیچ ملامت گری نهراسیدند و سستی به خود راه ندادند. این روش مورد تأیید قرآن و سنت انبیای الهی و اولیای الهی بوده است.

 

آیات ناظر بر ثبات قدم داشتن

در دو آیه از قرآن به صراحت از خداوند تقاضای ثبات قدم شده است:

الف. صبر، لازمه استقامت:

وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ‏ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ. (250بقره)

و هنگامى که(لشکریان طالوت) در برابر جالوت و سپاهیان او قرار گرفتند گفتند: «پروردگارا ! پیمانه شکیبایى و استقامت را بر ما بریز! و قدمهاى ما را ثابت بدار! و ما را بر جمعیّت کافران، پیروز بگردان!

در این آیه شریفه ثبات قدم و استقامت بر راه به همراه صبوری آمده است. بنابراین برای ماندن در راه باید صبر پیشه کرد.

 

ب. استقامت رمز پیروزی:

وَ ما کانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فی‏ أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ‏ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ. (147 آل عمران)

سخنشان تنها این بود که: «پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و از تندروی هاى ما در کارها، چشم‏پوشى کن! قدمهاى ما را استوار بدار! و ما را بر جمعیّت کافران، پیروز گردان!

 

معنای ثبات قدم

صاحب قاموس در اینکه معنای ثبوت قدم چیست می گوید:

گاهى مراد از ثبوت قدم استقامت و صبر است مثل‏ فَتَزِلَ‏ قَدَمٌ‏ بَعْدَ ثُبُوتِها نحل: 94. تا قدمى پس از ثبوتش بلغزد؛ یعنى استقامت به تزلزل مبدّل شود. وَ ثَبِّتْ‏ أَقْدامَنا (آل عمران: 147). یعنىبر ما استقامت عطا فرما! [1]

خواستن ثبات قدم در زیارت عاشورا:

در زیارت عاشورای امام حسین علیه السلام در دو جا این ثبات قدم از خداوند خواسته شده است؛ یکی در اواسط زیارت آمده است: وَ أَنْ یُثَبِّتَ لِی عِنْدَکمْ قَدَمَ‏ صِدْقٍ‏ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة. [2]

و دیگری در فقره پایانی و در حالت سجده:

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَک مَعَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ- دُونَ الْحُسَیْن‏. [3]

سۆال این است که چگونه باید بر مسیر مستقیم پابرجا و ثابت قدم ماند؟ در این فقرات از زیارت عاشورا به این پرسش جواب داده شده که همانند امام حسین و یارانش که در راه حضرت جان خود را فدا کردند و تا آخرین قطره خون ایستادگی کردند باید شیعیان و دوستداران ایشان نیز در راه خدا و ارزشهای الهی ایستادگی کنند.

 

نمونه ای از استقامت عاشورایی

در واقعه عاشورا استقامت و ثبات قدم موج می زند؛ یکی از این صحنه ها زمانی است که امام حسین شب عاشورا بیعتش را از همه برداشت اما اصحاب با ماندن نهایت استقامت خویش را نشان دادند.

حسین (علیه السلام) شب هنگام یاران خود را جمع کرد، على بن الحسین (علیه السلام) گوید:

با آنکه بیمار بودم، نزدیک رفتم تا آنچه گوید بشنوم، شنیدم پدرم به اصحاب گفت:... [4]

« اما بعد من یارانى با وفاتر و بهتر از یارانم نمى‏شناسم، پس خداوند همه شما را به جاى من پاداش خیر دهد، همانا من گمان مى‏کنم که روز (وعده) ما با این دشمنان، فردا باشد، من به همه شما اجازه داده‏ام که از من رها شوید، مرا بر شما عهد و پیمانى نیست، این شب، شما را پوشانده است پس آن را به کار گیرید و هر کدام از شما دست مردى از اهل بیت مرا بگیرد- که خداوند همه شما را پاداش نیک دهد- سپس در مناطق و شهرهایتان متفرق شوید تا اینکه خداوند گشایشى پیش آورد که این قوم کسى جز مرا نمى‏طلبند و اگر مرا به دست آورند، از طلب دیگران، دست مى‏کشند»[5]

 

پاسخ اهل بیت امام حسین علیه السّلام‏

هنوز امام سخنانش را پایان نداده بود که برگزیدگان پاک از اهل بیتش، بپاخاستند و اعلام نمودند که آنان همان راهى را که او انتخاب کرده است، بر مى‏گزینند و در مسیرش، به دنبال او خواهند بود و جز شیوه‏اش را برنگزینند، آنان همگى با چشمانى اشکبار به سخن آمدند و گفتند: «چرا این کار را انجام دهیم؟ براى اینکه بعد از تو باقى بمانیم؟ خداوند آن روز را هرگز به ما نشان ندهد».

ابتدا برادرش ابو الفضل عباس این سخنان را آغاز کرد و جوانمردان پاک از فرزندان خاندان نبوت از او پیروى کردند.[6]

 

استقامت در کلام اصحاب:

«مسلم بن عوسجه» در حالى که اشکهایش بر صورتش روان بود، پیش آمد و خطاب به امام گفت: «آیا ما تو را رها کنیم، پس به چه چیزى از اداى حقت نزد خداوند عذر خواهى نماییم، به خدا قسم! از تو جدا نمى‏شوم تا نیزه‏ام را در سینه‏هایشان فرو برم و مادام که شمشیرم در دست من باشد، با آن ضربه مى‏زنم و اگر سلاحى به همراهم نمى‏بود، آنان را با سنگ مى‏زدم تا وقتى که همراه تو بمیرم».

«سعید بن عبد اللّه حنفى» به سخن آمد و وفادارى راستین خود را نسبت به امام اعلام نمود و گفت: «به خدا تو را رها نمى‏کنیم تا اینکه خداوند بداند که ما در وجود تو حرمت رسول او را حفظ کرده‏ایم ... به خدا! اگر مى‏دانستم کشته شوم‏ و زنده گردم و سپس سوزانده گردم و خاکسترم را برباد دهند و این کار، هفتاد بار در مورد من تکرار شود، از تو جدا نمى‏شدم تا اینکه در حمایت از تو جان دهم و چگونه این کار را نکنم در حالى که یک بار کشته شدن است و آنگاه کرامتى که هرگز پایانى براى آن نباشد»...

«زهیر بن قین» در همان خطى حرکت کرد که برادرانش اعلام نموده بودند.

همه یارانش یک نفس ، قریب به این مضمون پاسخ دادند و گفتند: بخدا از تو جدا نشویم (جان ما قربانت) با گلو و چهره و دست خود تو را نگهدارى کنیم و چون ما همه کشته شدیم وظیفه خود را انجام داده باشیم؛[7]

و در روز عاشورا همانگونه خود گفته بودند تا آخرین قطره خون از حریم رسول الله دفاع کردند و لحظه ای از راهی که برگزیدند پشیمان نشدند. باشد که ما هم در زندگی اینگونه باشیم و فشارهای دشمنان، ما را از ارزشهایی که حاصل خون شهیدانمان است غافل نکند.

 

پی نوشت ها :

1. قرشى بنایى، على اکبر، قاموس قرآن، دار الکتب الاسلامیة - تهران، چاپ: ششم، 1412ق. ج‏5 ؛ ص258

2. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، 1جلد، دار المرتضویة - نجف اشرف، چاپ: اول، 1356ش، ص177

3. همان، ص179

4. آیت الله کمره‏اى‏، در کربلا چه گذشت، ناشر: مسجد جمکران‏ قم، ‏چاپ: چهاردهم‏1381 ش‏، ص : 280

5. زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام ، باقر شریف قرشى / مترجم سید حسین محفوظى ،ناشر: بنیاد معارف اسلامى‏ قم، سال چاپ: اوّل-‏1422 ق‏، ج‏3 ،ص : 196

6.همان، ص 197و 198

7.زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام ، ج‏3 ،ص : 199 و 200


روضه مکتوب اربعین
جمعه بیست و ششم مهر ۱۳۹۸ ساعت 4:54 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

باز آمدم ای همسفر ، ای تشنه کامم من زینبم پیروز بر گشته ز شامم

 

با کودکان خسته ات باز آمدم من با یک دل پر غصه و زار آمدم من

 

خواهم عزای روز عاشورا بگیرم شاید خدا لطفی کند اینجا بمیرم

 

اینجا تنت را استخوان بشکسته دیدم بر سینه ات شمر لعین بنشسته دیدم

 

دیدم نهاده خنجرش زیر گلویت آن لحظه دیدی من آمدم روبرویت

 

 

 

روز اربعین اهل بیت وارد کربلا شدند ، مثل برگ خزان زده ، از بالای شترها روی زمین افتادند ، یکی می گوید: حسینم ، یکی می گوید: برادرم ، یکی می گوید : پسرم ، عمه سادات زینب روضه می خواند گفت :

 

 

 

هُنا ذُ بِحَ الحسینَ بِسَیفِ شمرٍ هُنا قَد تَرَّبُوا مِنُُهُ الجَبینا

 

گفت : اینجا همان جائی است که شمر سر حسینم را جدا کرد ، اینجا همان جایی بود که پیشانی او را بر خاک زمین نهادند .

 

هُنا العَباسُ فی یومٍ عَبوسٍ حِیالَ الماءِ قَد اَمسی رَهِینا ً

 

(آمد کنار نهر علقمه ، زنها بیایید ، بنی اسد بیایید ، اینجا همان جایی است که روز عاشورا عباسم را جدا کردند )اینجا همان جایی است که روز عاشورا عباس را کنار فرات نگه داشته شد نگذاشتند به خیمه بیاید .

 

هُنا ذَبَحوا لرَّضِیعَ بِسَهمٍ حِقدِ فَما رَحِمُوا الصّغارَ المُرضَعِینا

 

همین جا بود با تیر کینه ، سر علی اصغر شیر خوار را بریدند ، حتی به کودکان شیر خوار رحم نکردند .

 

هُنا مَزَقوا الخِیامَ و حَرِّ قُوها و َ قُسِّمَ فَیثُنا فِی الخائِنِینا

 

همین جا بود که خیمه ها را آتش زدند ،اموال ما را به غارت بردند1

 

 

 

1. مقتل الحسین ابو مخنف ، ص 201 ، سوگنامه آل محمد ، ص 500


متن سخنرانی با موضوع اربعین حسینی
پنجشنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۸ ساعت 22:49 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

 اربعین حسینی(منبر آماده) 

 

حجت الاسلام محرابیان

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 پیغمبرها در چهل سالگی به پیغمبری می‌رسیدند. داریم کسانی که سنشان به چهل رسید، یک توقع بیشتری از آن‌ها هست. این دو تا. در روایات برای اربعین خیلی حدیث داریم، در مسائل اجتماعی گفتند از هر طرف چهل تا خانه همسایه است. در کارهای عرفانی می‌گویند: به چهل مؤمن دعا کنید، دعای خودت هم مستجاب می‌شود. در تغذیه گفتند: اگر چهل روز پول نداشتی گوشت بخری، قرض کن گوشت بخر. یعنی بیش‌تر از چهل روز نگذار بدنت بدون گوشت باشد. در مسائل فرهنگی هرکس چهل حدیث مفید حفظ کند در قیامت با علما محشور می‌شود. با فقیه محشور می‌شود. نمی‌دانم قصه‌ی این اربعین چیست؟ 

در انقلاب ما پیرها یادشان است، سالمندها یادشان است، نوجوان‌ها یادشان نیست. اصلاً رمز انقلاب ما چهلم به چهلم شد. یعنی نوزده دی یک عده قم شهید شدند، چهلم شهدای قم، تبریز انقلاب شد. چهلم تبریز، یزد. چهلم یزد، بابل، آمل. یعنی همینطور این چهلم به چهلم یعنی هر استانی چند تا شهید می‌داد، استان دیگر اربعین می‌گرفت. آنوقت این اربعین‌ها به هم وصل شد یک نهری شد شاه را بیرون کرد. زیارت امام حسین در اربعین مهم است، علامت ایمان است. کما اینکه انگشتر عقیق در دست راست کردن علامت شیعه بودن است. 

1- جابربن عبدالله انصاری، یار وفادار پیامبر در کربلا

جابربن عبدالله هم که کربلا آمد، یکی از اصحاب پیغمبر بود. نابینا شده بود خدا رحمت کند دوستی داشتیم به نام آقای محمدی اشتهاردی. می‌گفت: تو در تلویزیون یک چیزی گفتی من این را کتابش کردم. گفتم: چه گفتم که کتاب شد؟ آخر من الآن 32 سال است در تلویزیون هستم. آن سال‌های اول من گفتم: چرا می‌گویند: جابر بن عبدالله نابینا شد زیارت اربعین آمد؟ جابربن عبدالله سوابق نظامی و جنگی و خیلی کمالات دارد ولی از همه کمالاتش همین مانده که روز اربعین زیارت امام حسین آمد. آخر یک کسی بردارد بگوید این جابر که بود. می‌گفت: من همان پای تلویزیون جرقه‌اش به ذهنم خورد، یک کتاب راجع به جابربن عبدالله انصاری نوشتم.

جابر بن عبدالله انصاری پیغمبر رادرک کرد، امیرالمؤمنین را درک کرد. زمان امام حسن بود، زمان امام حسین بود، زمان امام سجاد بود، زمان امام باقر هم بود. امام باقر یک بچه‌ی کوچولو بود. تا آمد مسجد جابر بلند شد. گفتند: بابا تو یک سن بالایی داری. حدود هشتاد، نود سالت است. برای بچه احترام می‌گذاری؟ این بچه است! فرمود: بابا خدا اراده کرد که این بچه امام شود و من لیاقت نداشتم. این یک درس است که گاهی وقت‌ها نگویند: آقا خفه شو. من چهار تا پیراهن بیشتر از تو پاره کردم. من ریش سفید هستم. چه اشکالی دارد یک کوچولو بفهمد ممکن است پدر بزرگش متوجه نباشد. 

 

 

 

 خوب چون زیارت اربعین است، زیارت هم یک سلام بدهید زیارت است. اینکه حالا حتماً خودمان را به ضریح بچسبانیم، داد بزنیم، بگوییم به دلمان چسبید، نچسبید، اینکه من می‌گویم زیارت است. نیت کنید شما هم یواش با من بگویید. از همین جا به کربلا سلام دهیم. «السلام علیک یا ابا عبدالله، السلام علیک و رحمة الله و برکاته» این یک زیارت است. یک سلام یک زیارت است. 

شما وقتی خانه‌ی یک عالم می‌روی، می‌گویی: سلام علیکم، ایشان هم می‌گوید: و علیکم السلام، بیرون آمدی نمی‌گویی: آقا را زیارت کردم! زیارت است دیگر. منتهی بهترین زیارت، زیارت جامعه است. زیارت امین الله است. 

دیگر آن حالا، ولی ما اگر خواستیم به بچه‌هایمان چیزی یاد بدهیم، باید فقط مستحب را یاد بدهیم. این را قابل توجه طلابی که پای منبر هستند، پای سخنرانی من هستند، هم طلبه‌ها و هم امور تربیتی و دبیرها و همه پدر و مادرها... 

2- آسان گرفتن در انجام مستحبات دینی

اگر خواستید نسلتان را با مستحب آشنا کنید اول با اصل مستحب آشنا کنید. مستحب در مستحب نیاورید. مثلاً اگر خواست نافله بخواند، نافله‌ی شب یازده رکعت است، بی «قل هو الله» هم می‌شود خواند که ده دقیقه تمام شود. اما اگر چهل تا مؤمن و سیصد تا العفو، بگوید اوه اینقدر زیاد شد، یعنی دین را تعاونی حساب کنیم که مشتری‌هایش زیاد شوند.

نماز جماعت با یک تعقیبات حضرت زهرا باشد. بعد از دو نماز صحبت کنیم که اگر کسی می‌خواهد نماز بخواند و نمی‌خواهد سخنرانی گوش بدهد، ما گروگان کسی را نگیریم. ولی در عوض به جماعت عنایت کنیم. خیلی مسأله‌ی مهمی است که توجه به جماعت کنیم. اینکه من آمدم گفتم: کسی مغربش را نخوانده با هم بخوانیم، این را من از امام شنیدم.

آقای رفیق دوست می‌گفت: من رفتم خدمت امام، دیدم امام سر نماز است ولی گاهی هم دستش را چنین می‌کند. می‌گوید: «مالک یوم الدین، ایاک نعبد و ایاک نستعین، اهدنا الصراط المستقیم، صراط الذین...» باز چنین کرد. من دویدم رفتم، پهلوی آقای صانعی گفتم: امام سر نماز چنین می‌کند. چرا چنین می‌کند؟ گفت: امام می‌خواهد بگویدنگذارید تنهایی نماز بخوانم. یک نفر بیاید اقتدا کند. چون یکی هم به یکی اقتدا کند، می‌شود 150 رکعت! یعنی یک رکعت می‌شود 150 تا، دو تا بیشتر، سه تا بیشتر، ده تا که رسید دیگر حساب و کتاب ندارد. 

من یک مثل می‌زنم می‌گویم مثل انگشت، این مثل را هم از وزیر بهداشت و درمان یاد گرفتم. آمده بود در اجلاس نماز صحبت کند، مثل قشنگی زد. وزیر بهداشت و درمان بود ولی این مثل را من از او یاد گرفتم. گفت: کسی یک انگشت داشته باشد، با آن شماره تلفن می‌گیرد. دو تا داشته باشد، سطل ماست بلند می‌کند. سه تا داشته باشد، سیب زمینی و پرتقال برمی‌دارد. چهار تا داشته باشد، سطل آب بلند می‌کند. پنج تا داشته باشد، آمپول می‌زند. یعنی هر انگشتی اضافه شود کارآیی بیشتر می‌شود. به ده تا که رسید دیگر حساب و کتاب ندارد. مثل نماز جماعت! نماز جماعت هم به ده تا رسید حساب و کتاب ندارد. یعنی حساب و کتاب ندارد یعنی چه؟ یعنی هیچ‌کس در تاریخ پیدا نشده بگوید: یک کاری بود نیاز به یازده تا انگشت داشت. من چون ده تا انگشت داشتم متأسفانه استخدامم نکردند. یعنی به ده تا که رسید دیگر مرز ندارد. نماز جماعت هم همینطور است. این مسأله‌ی مهمی بود که عرض کردم.

حاج حسن آقا نوه‌ی حضرت امام، می‌گفت: من اول تکلیفم بود، روزه گرفتم. هوا داغ بود. امام فرمود: وقت افطار تو نماز اول وقت نخوان. اول تکلیفت است ممکن است صبح تا حالا تشنگی، گرسنگی اذیتت کرده باشد، تو اول افطار کن. گفتم: آقا می‌خواهم با جماعت بخوانم. گفت: خیلی خوب، مغرب را با امام دو نفری خواندیم. امام فرمود: خوب من می‌نشینم دعا می‌خوانم تو برو افطار کن برگرد که اذیت نشوی. می‌گفت: من رفتم افطار کنم یادم رفت که امام منتظر من است. تقریباً یک ساعت و نیم کشید، گفتم: اِ... من به امام گفتم: می‌آیم. گفتم حتماً امام نمازش را خوانده و رفته. رفتم گفتم: امام نماز نمی‌خواند؟ گفت: منتظر تو هستند. گفتم: یک ساعت و نیم منتظر من!؟ گفت: بله! یک ساعت و نیم! نماز جماعت است.

پس این مسأله‌ی اربعین که بحث را در آستانه‌ی اربعین گوش می‌کنید.

شیرین‌کاری زینب کبری، سخنرانی‌هایش خیلی شیرین کاری داشت. یکی از مهمترین شیرین‌کاری‌هایش همین، چون بار امام حسین نصف روز تمام شد ولی مسؤولیت زینب کبری در کوفه و شام خیلی سخت بود. خیلی سخت بود. یکی از عزیزان روضه می‌خواند. می‌گفت: زینب کبری وقتی می‌خواست از کربلا بیرون برود، زبان حال است. می‌گفت: به امام حسین گفت: حسین جان من دارم می‌روم. علی اصغر با تو، رُباب با من! مادرش را من می‌برم. علی اکبر با تو، مادرش لیلا را من می‌برم. سنگ‌های اینجا با تو، سنگ‌های کوفه و شام با من. می‌گفت: یک تقسیم کاری کردند که آن خیلی مشکل بود. خدایا کسانی که حق اهل بیت را از روز اول ضایع کردند، ظلم کردند، کشتند، تبعید کردند، زندان کردند، تمام کسانی که در طول تاریخ با انبیاء و اوصیاء، با محمد و آل محمد، با لجاجت و عناد ظلم کردند آن به آن بر عذاب همه‌ی آنها بیفزا. و کسانی که در طول تاریخ به عشق اهل بیت نوعی احترام قائل شدند، لباس سیاه پوشیدند، عزاداری کردند، خرج دادند، بی‌خوابی کشیدند، هرکس هر رقم کاری برای اهل بیت کرده که از دنیا رفته خدایا همه را با اهل بیت محشور بفرما. این چند جمله به مناسبت اربعین.

3- کافران در آسایش، مؤمنان در سختی، چرا؟

و اما بحث امروز ما، یک سؤالی است می‌گویند: چرا بعضی‌ها گناهکارند و فاسد هستند ولی در رفاه هستند؟ این ممکن است برای دختر و پسر پیش آید. می‌گوید: آقا فلانی بد است، پس چرا اینقدر وضعش خوب است؟ این موضوع بحث ما است. موضوع: چرا بعضی خلافکاران در رفاه هستند؟ چون این را می‌پرسند، به خصوص بچه‌ها ممکن است از معلمشان، دبیرشان، استاد دانشگاهشان بپرسند. از فلان معلم می‌پرسند آقا فلانی خلافکار است خدا خفه‌اش کند. چرا اینکه جنایت می‌کند اینقدر خوش است؟ جوابش این است که رفاه در تکنولوژی غیر از رفاه و آرامش روانی است. 

پاسخ: 1- رفاه ظاهری غیر از رفاه واقعی است. نگو ماشینش قیمتی است. خانه اش چند متر است. سرمایه‌اش چقدر است. این رفاهش ظاهری است. آیا در باطن هم رفاه هست؟ خیلی وقت‌ها کسی که روی تشک نرم می‌خوابد، دیگری می‌گوید که: ببین چه خوابی، تشک پر قو، چه متکایی! اما اینکه شما نگاه می‌کنی تشک‌اش خوب است، متکایش خوب است، واقعاً خوابش هم راحت است یا الآن خواب وحشتناک می‌بیند. یعنی زود قضاوت نکنیم. زود قضاوت نکنیم. بسیاری از کسانی که در اوج رفاه هستند غصه‌هایی دارند که ما به ذهنمان نمی‌آید. نمونه‌هایش را هم هرکسی در عمرش دیده است. 

حالا یک سؤال: طلاق در خانواده‌های فقیر بیشتر است، یا در خانواده‌های اشراف؟ بنده نمی‌توانم جواب بدهم. از چند تا دفتردار هم پرسیدم. در خانواده‌های پولدار هم طلاق هست. اختلافات زن و شوهری در تحصیل کرده ها هست یا در بی‌سوادها؟ هم در تحصیل کرده‌ها هست و هم در بی‌سوادها. اینطور نیست که حالا چون هر دو فوق لیسانس هستند زندگی‌شان خوب باشد. گاهی انسان امکانات دارد اما آن رفاه لازم را ندارد. 

صدام در رفاه بود، مبارک در رفاه بود، فرعون در رفاه بود، شاه در رفاه بود، این گوشت‌ها یک استخوانی هم دارد. شما گوشتش را می‌بینید، استخوانش را نمی‌بینید. ننگی که مبارک در این مدتی که در قفس بود بر کل سی سال رفاهش می‌ارزید. این یک مورد.

4- سستی مسلمانان در انجام دستورات دین

2- بعضی از اینهایی که مسلمان هستند و مؤمن هستند اسم اسلام را دارند و به اسلام عمل نمی‌کنند. مثلاً می‌گوید: چرا من که مسلمان هستم وضع من بد است؟ می‌گوییم: بیا ببینیم تو مسلمان هستی؟ نمازت درست است؟ می‌گوید: نه! حالا نمازت درست است با توجه می‌خوانی؟ نه! چک‌ها را سر وعده می‌دهی؟ چکت برنگشته است؟ چرا. هرچه قول دادی سر قولت عمل می‌کنی؟ اسم اسلام که باعث رفاه نیست. عمل به اسلام باعث رفاه است. پس:

1- رفاه ظاهری غیر از رفاه واقعی است.

2- نام دین رفاه آور نیست.

3- گاهی رفاه نوعی قهر خداست. گاهی دکتر می‌گوید که بگذار هرچه می‌خواهد بخورد، بخورد. این معنایش این نیست که دکتر مریض را دوست دارد. دکتر می‌بیند این دیگر کارش تمام است هرکس را آزاد گذاشتند معنایش این نیست که دوستش دارند. یک مثال من چند سال پیش زدم اجازه بدهید آن مثال را تکرارکنم. مثال قشنگی است. خیلی مثال قشنگی است. 

5- تمثیلی زیبا در نحوه برخورد با زشتی‌ها

شما داری چای می‌خوری عطسه می‌کنی، تا می‌روی عطسه کنی این تکان می‌خورد استکان و نعلبکی یک قطره از این چای به عینکت می‌چکد. یک قطره‌اش به لباست می‌چکد. یک قطره‌اش به فرش می‌چکد. خود شما سه برخورد می‌کنی. اگر عینک بود فوری پاکش می کنی. اگر لباس بود می‌گویی: می‌رویم خانه می‌شوییم. اگر قالی بود، می‌گویی: شب عید می‌شوییم. یک قطره چای را به سه جا می‌چکد و شما سه تا برخورد می‌کنی. فوری، بعداً، بعداً بعداً بعداً. قرآن هم می‌گوید: من مجرمین را سه طور کیفر می‌کنم. اگر آدم خوبی باشد فوری حالش را می‌گیرم. مثلاً اگر مؤمن خلاف کرده، صبح خلاف کرد، عصری پایش را می‌خورد. شنبه خلاف کرد، یکشنبه. اینها آدم‌های خوبی هستند. آدم‌های خوب که مثل عینک بلوری هستند و شفاف هستند خدا زود گوششان را می‌گیرد که حواسشان جمع باشد. آیه‌ای که می‌گوید: زود گوششان را می‌گیرم، آیه‌‌اش این است می‌گوید: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ» (شوری/30) این مصیبت‌هایی که به شما می‌رسد، «فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُم‏» خلاف کردی گرفتار یک مصیبتی شدی. 

بعضی از آدم‌ها بد هستند، قرآن می‌گوید: فوری کارشان نداریم. «جَعَلْنا» قرار می‌دهیم، «لِمَهْلِکِهِمْ» برای هلاکت اینها، «مَوْعِداً» (کهف/59) یک موعدی، بگذار خلاف کند جاوید شاه بگویند، بعداً هم مرگ بر شاه می‌گویند. 

بعضی مصیبت‌ها را قرآن می‌گوید: اصلاً کاری نداریم. می‌گذاریم برای قیامت. «أَنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ» (آل‌عمران/178) یعنی مهلتشان می‌دهیم، تا روز قیامت. یک قطره چای به یک جا می‌چکد خود شما سه نوع عمل می‌کنی. خدا هم همینطور است. پس بعضی‌ها که مجرم هستند خلافکار هستند، در رفاه هستند، ممکن است «مَوْعِداً»، گذاشتیم جاوید شاه را بگویند تا مرگ بر شاه 57 شود. یا در «جَعَلْنا لِمَهْلِکِهِمْ مَوْعِداً». یا«أَنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ». یعنی اصلاً در دنیا کار‌شان نداریم. صدام را دیدی تا لحظه‌ی آخر هم که می‌خواستند اعدامش کنند همینطور شاخش هم نشکست. گریه کند، بترسد، نه، خیلی قشنگ رفت اعدام شد. «أَنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ» خدا عادل است.

سؤال: آقایانی که دیر پای تلویزیون آمدند سؤال این است. چرا بعضی از خلافکارها خوش هستند؟ جواب: یکی روی رفاه ظاهری قضاوت نکن. یک بچه که درس می‌خواند، نگو: ببین این بچه‌های بازیگوش چه بازی می‌کنند؟! بابا، صبر کن در امتحان‌ها معلوم می‌شود برنده چه کسی است. امام سجاد وقتی اسیر بود، به یزید گفت: صبر کن وقت اذان شود ببینیم مؤذن نام جد تو را روی منار می‌گوید یا جد مرا؟ رفاه ظاهری غیر از رفاه واقعی است. 

بعضی‌ها برای جهیزیه‌ی دخترشان از همه‌ی بانک‌ها پول می‌گیرند. بعضی‌ها برای عروسی‌شان، می‌گوید: آخر من آبرو دارم. خیلی وقت‌ها زندگی ساده است عزت هم هست. خیلی وقت‌ها هم از همه بانک‌ها قرض می‌کنند عزت هم نیست. رفاه ظاهری غیر از رفاه واقعی است. دوم اینکه نام دین رفاه آور نیست. بعضی‌ها که دین دارند در رفاه نیستند دین دارد ولی کار نمی‌کند، حال کار ندارد، صرف مسلمانی، اینکه من مسلمان هستم دلیل نیست که حالا تو مسلمان هستی باید در رفاه باشی. مسلمان هستی باید درس هم بخوانی، باید کار هم بکنی، باید مشورت هم بکنی، باید هجرت هم بکنی. 

6- رفاه و آسایش، نشانه‌ی مهر یا قهر الهی؟

سوم: گاهی رفاه نوعی قهر خداست. مثل دکتر، می‌گوید: بگذار هرچه می‌خواهد بخورد، بخورد. این معنایش این است که دکتر دیگر با بیمار خداحافظی کرد. خیلی وقت‌ها رفاه عامل غرور است، عامل غفلت است، من دارم مطالعه می‌کنم نوه‌ی من می‌آید مزاحم من می‌شود مثلاً. من انگشترم را درمی‌آورم می‌گویم: بگیر. هان! اینکه انگشترم را پرت می‌کنم می‌گویم: برو بردار. نه اینکه بخواهم انگشتر داشته باشد. می‌خواهم برود مشغول پیدا کردن انگشتر شود من یک ساعت مطالعه کنم. ما در کاشان می‌گوییم نخود سیاه، اینجا هم می‌گویند؟ همه جایی است؟ می‌گویند: گاهی وقت‌ها این رفاه‌ها نخود سیاه است. خداوند گفته حیف است این یاد من باشد. بگذارید سرگرم همان چیزها باشد. 

مثلاً شما الآن فکر می‌کنید رئیس جمهور آمریکا در رفاه است؟ شما یک نفر را بگو این در رفاه است. اینطور نیست که ما حساب می‌کنیم. 

خود تفرقه یکی از عذاب‌هاست. حالا چون یک روزی هم داریم روز شهادت آیت الله مفتح به نام وحدت حوزه و دانشگاه، من دیروز مراسمی بود یک جایی این حرف را زدم. خداوند سه رقم عذاب دارد. خداوند می‌فرماید: سه رقم عذاب داریم. «عَذاباً مِنْ فَوْقِکُم» (انعام/65) این آیه‌ی قرآن است. از بالای آسمان عذاب می‌شوید. «أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ» یا از زیر پایتان عذاب می‌شود، از زمین. «أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً» یعنی گروه گروه می‌شوید. سه رقم عذاب داریم. عذاب از بالا، عذاب از آسمان، عذاب از زمین، عذاب از «یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً» همین گروه گروه شدن. خیلی وقت‌ها در رفاه هستند اما...

ما نمی‌توانیم زود قضاوت کنیم. مثال گربه و شیر را فکر می‌کنم شنیده باشید. یک شیر به گربه گفت: خاک بر سرت! من و تو نژادمان یکی است. شکل گربه و شیر مثل هم است. من برگ زرد می‌خورم، شیر هستم. تو خانه‌ی حاجی‌ها جوجه کباب می‌خوری، لاغر و پژمرده هستی. گربه گفت: بله، من جوجه کباب می‌خورم، اما گاهی به من می‌گویند: پیش... هرچه خوردم آب می‌شود! تو برگ زرد می‌خوری اما دیگر کسی پیش به تو نمی‌گوید! یعنی اگر می‌بینی جوجه کباب می‌خورد، مواظب پیش‌اش هم باشید. اختلاس شیرین است. اما به فرار کردنش نمی‌ارزد. باید همه را روی هم حساب کرد. 

معنای رفاه چیست؟ معنای رفاه آرامش است. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) آرامش! امام وقتی دوازده بهمن در هواپیما نشست بیاید، خبرنگار در هواپیما پرسید الآن چه احساسی داری؟ چه فرمود؟ هیچی! هواپیما ممکن است سرنگون شود، شد که شد! جمهوری اسلامی تشکیل می‌دهیم. شد الحمدلله، نشد الحمدلله! من باید به وظیفه‌ام عمل کنم. آرامش این است که در هواپیما آرام نشسته، هواپیما را هم ممکن است سرنگون کنند.

امام فرمود: وقتی مرا برای تبعید و زندان بردند، دو تا سرهنگ این طرف و آن طرف من نشسته بودند. من دیدم سرهنگ‌ها می‌ترسند. گفتم: نترسید. یعنی آنها مرا گرفته بودند ولی آنها می‌ترسیدند. سرهنگ است امام را دستگیر کرده اما دل امام آرام است. 

امیرالمؤمنین می‌فرماید: اگر در دستت طلا است، همه شعار بدهند: سفال است، سفال است. شما آرام هستی. بگویید تا خسته شوید. من که می‌دانم طلا است! اگر سفال است، همه‌ی مردم بگویند: طلا است، خودت که می‌دانی. اینکه کسی یقین دارد در دستش طلا است یا نه. 

کسی که خدا دارد، کسی که پرونده‌اش پاک است. امام رضا فرمود: همه کارهایتان را طوری تنظیم کنید که بتوانید در نماز جمعه بگویید. هرکاری می‌کنی که رویت نمی‌شود در نماز جمعه بگویی پیداست ناخالص هستی. علامت اخلاص این است که بتوانی در نماز جمعه بگویی و خجالت نکشی. این آرامش‌ها مسأله‌ی مهمی است.

7- آرامش در اوج بحران و مشکلات

قهرمان آرامش زینب کبری بود. وقتی از او پرسیدند وضع چطور است؟ در آستانه‌ی اربعین بحث را گوش می‌دهید، فرمود: «ما رأیت الا جمیلا» جز زیبایی چیزی ندیدم. یعنی تلخی‌ها و شیرینی‌ها همه نزد من زیباست. مثال را فراموش نکنید. مادر که به سفره نگاه می‌کند ظرف ترشی و ظرف مربا هردو برایش شیرین است. اما بچه از ترشی بدش می‌آید حلوا را می‌خورد. یعنی اگر فلفل سر سفره بود، بچه فلفل را در دهانش گذاشت، پس می‌زند، پیاز را پس می‌زند، ترشی را پس می‌زند، اما حلوا را دوست دارد. بچه‌ها هستند که حلوا را دوست دارند، ترشی را دوست ندارند. اما مادر بچه به سفره نگاه می‌کند، به همان مقدار که ظرف حلوا زیباست، ظرف ترشی هم زیباست. «ما رأیت الا جمیلا» یعنی نزد من هردو جمیل است.

خدا رحمت کند اموات را، یک روز از پدرم پرسیدم: کدام یک از بچه‌هایت را بیشتر دوست داری؟ دستش را چنین کرد. گفت: تو کدام انگشت‌هایت را بیشتر دوست داری؟ نمی‌شود گفت. انسان وقتی صاحب دست شد، همه‌ی انگشت‌هایش یکسان است. حرفم را جمع کنم. امشب چه گفتم؟ 

1- گفتم زیارت اربعین از راه دور. یک سلام کامل یک زیارت است. غصه نخورید کربلا هستیم یا نیستیم. شما در نماز هر روز به «عباد االله الصالحین» سلام می‌دهید. می‌گویید: «السلام علینا و علی عبادالله الصالحین» سلام کردن به اولیای خدا کار الهی است. «سَلامٌ عَلى‏ إِبْراهیمَ» (صافات/109)، «سَلامٌ عَلى‏ نُوحٍ فِی الْعالَمینَ» (صافات/79)، «سَلامٌ عَلى‏ مُوسى‏ وَ هارُونَ» (صافات/120) یک دعا می‌کنم باز آمین بگویید. خدایا به محمد و آل محمد یک امنیت کاملی بر عراق حاکم کن که ایرانی‌ها و سایر کشورها با یک آرامش و معرفت کاملی به زیارت عتبات بروند. آرامشی که در ایران هست ثابت و مداوم قرار بده. بالاخره بعد از مدتی آمریکا با ذلت رفت و عراق ماند. یزیدی‌ها رفتند، حسینی‌ها ماندند. مرحوم شهید مدرس به رضاشاه گفت: تو هرکجا بمیری، نه آب است و نه آبادی. ولی هرکجا من بمیرم قبر من زیارتگاه می‌شود. شما کاشمر بروید ببینید چه قبه و چه بارگاه و ضریح و چقدر زوار دارد. رضا شاه دستور داد آیت الله مدرس را شهید کردند. رضاشاه محو شد، رفاه فوری را رویش قضاوت نکنید. چه کسی خوش است؟ نگاه نکنید چه غذایی می‌خورد، ببینید درد و دلهای بعدش و بیماری‌هایی که ناشی از این است خیلی وقت‌ها دیدن یک فیلم، یک ویدئو، یک ماهواره، ممکن است یک رفاه‌های لحظه‌ای جوان لذتی ببرد. اما نگاه کن این با فکرت چه کرد؟ آیا بعد از این فیلم دیگر تمرکز داری درس بخوانی؟ قبلاً کتاب را راحت می‌خواندی، اما الآن چشمت روی کتاب است و دلت جای دیگر است. ضرر علمی به تو زد. توجه به عوارضش هم داشته باشیم.

خدایا تو را به حق محمد و آل محمد ایمان کامل، بدن سالم، بصیرت، تقوا، سلامت، مصونیت، به همه‌ی ما مرحمت بفرما. دین ما، دنیای ما، نسل ما، ناموس ما، مرز ما، انقلاب ما، جوان‌های ما، رهبر ما، مسؤولین ما همه را در پناه امام زمان حفظ بفرما

موضوعات مرتبط: امام حسین، صفر، اربعین حسینی

اشعار اربعین از علی اکبر لطیفیان
پنجشنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۸ ساعت 22:43 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

مجموعه کامل شعر و روضه های علی اکبر لطیفیان برای روز اربعین حسینی

 

متن اشعار و روضه های اربعین حسینی از علی اکبر لطیفیان

متن اشعار و روضه های اربعین حسینی از علی اکبر لطیفیان

روضه حضرت زینب سلام الله علیها

یک اربعین برای تو حیران شدم حسین

 

مانند گیسوی تو پریشان شدم حسین

 

با چند قطره اشک دل من سبک نشد

 

ابری شدم به پای تو باران شدم حسین

 

زلفی اگر که ماند برایت سفید شد

 

در اول بهار زمستان شدم حسین

 

کوفه به کوفه کوچه به کوچه گذر گذر

 

قاری شدی مفسّر قرآن شدم حسین

 

دیدی چگونه آخر عمری دلم شکست

 

دیدی چگونه پاره گریبان شدم حسین

 

تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم

 

دارم سر مزار خودم گریه می کنم

 

هر چند در مسیر سرت ازدحام بود

 

اما درست مثل همیشه امام بود

 

بی تو سوار ناقه ی عریان شدم حسین

 

من که به روی چشم علمدار جام بود

 

یادم نمی رود سر بالا نشین تو

 

بازیچه ی نگاه اهالی شام بود

 

در حرف های مرد و زن پشت بام ها

 

چیزی اگر نبود فقط احترام بود

 

با دست سنگ صورت تو خط خطی شده

 

از بس که آفتاب تو نزدیک بام بود

 

تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم

 

دارم سر مزار خودم گریه می کنم

 

هم پیرهن که ماند برایم بدن نداشت

 

هم پیکر تو روی زمین پیرهن نداشت

 

ای بی کفن برادرم ای بوریا نشین

 

این چادرم لیاقت خلعت شدن نداشت؟

 

آن گونه ای که من وسط خیمه سوختم

 

پروانه هم دل و جگر سوختن نداشت

 

گل های باغت از همه رنگی گرفته اند

 

یعنی کسی نبود که دست بزن نداشت

 

مردی نبود اگر یل ام البنین که بود

 

هرگز کسی نگاه جسارت به من نداشت

 

تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم

 

دارم سر مزار خودم گریه می کنم

 

ای سایه بلند سرم ای برادرم

 

آیینه ی ترک ترکِ در برابرم

 

بالم شکسته است و پرم پر نمی زند

 

اما هنوز مثل همیشه کبوترم

 

من قول داده ام که بگیرم سر تو را

 

از دست نیزه ها و برایت بیاورم

 

حالا سری برای تو آورده ام ولی

 

خاکستری و خاکی و ای خاک بر سرم

 

بگذار اول سخن و شکوه ام تو را

 

ای ماه زینب از نگرانی درآورم

 

هر چند کوچه کوچه تماشا شدم ولی

 

راحت بخواب دست نخورده است معجرم

 

تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم

 

دارم سرمزار خودم گریه می کنم

 

دستی که چوب زد لب قرآنی تو را

 

زیر سوأل برد مسلمانی تو را

 

بالای تخت رفتی و دستم نمی رسید

 

تا که رفو کنم سر پیشانی تو را

 

می خواستند پیش همه کوچکت کنند

 

اما خدات خواست سلیمانی تو را

 

ای کاش ما برادر و خواهر نمی شدیم

 

حیران نبودم این همه حیرانی تو را

 

این سر، شکسته هست ولی سرشکسته نیست

 

یعنی کسی ندید پشیمانی تو را

 

تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم

 

دارم سر مزار خودم گریه می کنم

 

شعر اربعین حسینی

هجران بهانه ای ست برای وصال ها

 

بهتر شده ست از برکات تو حال ها

 

از یاد رفته است جراحات بال ها

 

با عمه راحت است تمام خیال ها

 

عمه نگو که فاطمه ی کربلا بگو

 

عمه نگو حسین بگو مرتضی بگو

 

بابا سلام عمه رسیده بلند شو

 

در پیش پای موی سپیده بلند شو

 

از احترامِ قدِّ خمیده بلند شو

 

با گردن بریده بریده بلند شو

 

عمه اگر شکسته شده قد کمان شده

 

چون میهمان مجلس نامحرمان شده

 

دائم پیِ گذشتنِ از جان خویش بود

 

مأمور حفظ جان امامان خویش بود

 

زینب ولیک حیدر میدان خویش بود

 

گرم طواف قاری قرآن خویش بود

 

صد کربلا پس از تو بلا دیده ایم ما

 

صد فاجعه به شام بلا دیده ایم ما

 

با آه خویش کرب و بلا را مهار کرد

 

خیلی برای پرچم اسلام کار کرد

 

ما را خودش به ناقه ی عریان سوار کرد

 

باید به عمه هر دو جهان افتخار کرد

 

عمه چه عمه ای! همه مدیون عمه ایم

 

ما زنده ایم اگر همه ممنون عمه ایم

 

سخت است فقط بال زدن پر نداشتن

 

خواهر شدن به شرط برادر نداشتن

 

حیدر شدن به قیمت لشگر نداشتن

 

کوچه به کوچه رفتن و معجر نداشتن

 

کوفه برای او تب و تابی درست کرد

 

با آستین پاره حجابی درست کرد

 

یادم نمی رود که به هنگام رفتنت

 

کردی نوازشم پدرانه به دامنت

 

آتش گرفت صورتم از بوسه دادنت

 

هِی بوسه می زدم به لب و دور گردنت

 

رفتی و بعد خسته و بی حال دیدمت

 

رفتی و بعد از آن تهِ گودال دیدمت

 

بر سینه ات نشست و شکست استخوان تو

 

با قتلِ صبر کشته شدی و به جان تو-

 

سوگند به این که خواهر قامت کمان تو

 

زد ناله با نوای حزین ای برادرم

 

صورت به خاک دادی و ای خاک بر سرم!

 

وقتی که نیزه در گلویت کرد وای وای!

 

با پای خویش پشت و رویت کرد وای وای!

 

با خاک گرم رو به رویت کرد وای وای!

 

از پشت پنجه بین مویت کرد وای وای!

 

آن لحظه ای که دور و برِ تو سپاه بود

 

چشمت درست رو به روی خیمه گاه بود

 

خیلی دلت شکست علی اکبرت که رفت

 

خیلی دلم شکست علی اصغرت که رفت

 

نزدیک بود عمه بمیرد سرت که رفت

 

انگشت تو بریده شد انگشترت که رفت

 

با سنگ و نیزه بین تو و خیمه سد شدند

 

ده اسبِ تازه نعل به نعل از تو رد شدند

 

ای وای از اسیر شدن کو به کو شدن

 

از خجلت و غریب شدن سرخ رو شدن

 

با مردم محله چنین رو به رو شدن

 

این است آخر عاقبت بی عمو شدن

 

دلواپسیِ دختر زهرا ز حد گذشت

 

خیلی به عمه ام سر بازار بد گذشت

 

پس داده اند پیرهن پاره پاره را

 

رخت مرا لباس تو را گاهواره را

 

آورده است عمه سر شیرخواره را

 

گوشش نکرده است کسی گوشواره را

 

ما از غم فراق گرفتارتر شدیم

 

وقتی رقیه رفت عزادارتر شدیم

 

متن شعر اربعین امام حسین علیه السلام

زینب آئینه ی جلال خداست

 

چشمه ی جاری کمال خداست

 

ردّ پایش مسیر عاشوراست

 

خطبه هایش سفیر عاشوراست

 

مثل کوهِ وقار برگشته

 

وه چه با افتخار بر گشته

 

غصّه و ماتم دلش پیداست

 

رنگ مشکی محملش پیداست

 

پشت دروازه خواهری آمد

 

خواهر بی برادری آمد

 

خواهری که تنش کبود شده

 

رنگ پیراهنش کبود شده

 

نیمه جانی که کاروان آورد

 

با خودش چند نیمه جان آورد

 

کاروانی که شیر خواره نداشت

 

گوش هایی که گوشواره نداشت

 

گر چه خورشید عالمین شده

 

چند ماهی ست بی حسین شده

 

چند ماه است دیده اش ابری ست

 

بر سرش سایه ی برادر نیست

 

آسمان بود و غم اسیرش کرد

 

خاطرات رقیه پیرش کرد

 

رنگ مویش اگر سپیده شده

 

بارها بارها کشیده شده

 

بهر اُمّ البنین خبر آورد

 

از ابالفضل یک سپر آورد

 

از حسینش فقط کفن آورد

 

چند تا تکّه پیرهن آورد


متن منبر اربعین  ویژگی های امام حسین علیه السلام در زیارت اربعین
پنجشنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۸ ساعت 5:40 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

ویژگیهای امام حسین ( علیه السلام) در زیارت اربعین

اربعین

ولی، نجیب و خلیل خدا؛ چهار ویژگی امام حسین(ع) است که تک‌تک این واژه‌ها برای معرفی یک رهبر الهی کافی است. این اوصاف امام آثار تربیتی فراواین بر روح و جسم زائر دارد که از جمله با اظهار این کلمات ولایت و دوستی خدا را در وجودش تقویت می‌کند. وقتی زائر ...

نویسنده:عبدالکریم پاک نیا

 

ویژگیهای امام حسین (علیه السلام) در زیارت اربعین

 

بهترین راه برای شناخت بیشتر شخصیت امامان: به ویژه امام حسین(ع) یاری گرفتن از حضرات معصومین(ع) می‌باشد و ما برای رسیدن به این مقصود در این مقاله سخنان دربار پیشوای صادق شیعیان، امام صادق(ع) را در زیارت اربعین برگزیده‌ایم.

 

در زیارت اربعین، مضامین عالیه‌ای را ملاحظه می‌کنیم که مملو از شناخت و معرفت ویژگی‌های یک امام و رهبر الهی برای تحکیم اعتقادات شیعه است. شیخ طوسی; این عبارات فاخر را در زیارت اربعین از «صفوان بن مهران جمال» روایت می‌کند که وی از مولایمان حضرت صادق (ع) آموخته و برای ما نقل کرده است. این مجموعة ارزشمند به طور کامل به دوره امام شناسی است و هر انسان موحدی را با ویژگی‌های یک رهبر الهی آشنا می‌کند، به این جهت توجه و عنایت به این زیارت از ویژگی‌های هر شیعة تمام عیار محسوب می‌شود.

 

امام حسن عسگری(ع) در این مورد فرموده است: «علامات المؤمن خمس: صلاة احدی والخمسین و زایرة الاربعین و التختم بالیمین و تعفیر الجبین و الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم؛ پنج چیز از نشانه‌های مؤمن است: گزاردن پنجاه و یک رکعت نماز [واجب و نافله در هر شبانه روز]، زیارت اربعین، انگشتر در دست راست کردن، پیشانی بر خاک نهادن [هنگام نماز]، و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم.»[1]

 

با مطالعة این نوشتار پاخس این پرسش روشن می‌شود که چرا زیارت اربعین از نشانه‌های ایمان و شیعه بودن است؟ با این هدف به شرح چند فراز از این زیارت گرانقدر می‌پردازیم:

 

تأثیر کلمات معنوی در زائر

 

در ابتدای زیارت اربعین می‌خوانیم: «السلام علی ولی الله و حبیبه السلام علی خلیل الله و نجیبه؛[2]سلام بر لوی خدا و حبیب [خاص] او! سلام بر دوست [و محبوب] و برگزیدة خدا».

 

ولی، نجیب و خلیل خدا؛ چهار ویژگی امام حسین(ع) است که تک‌تک این واژه‌ها برای معرفی یک رهبر الهی کافی است. این اوصاف امام آثار تربیتی فراواین بر روح و جسم زائر دارد که از جمله با اظهار این کلمات ولایت و دوستی خدا را در وجودش تقویت می‌کند. وقتی زائر با تمام وجود به صاحب چنین وصای تعظیم می‌کند، روح و جسم خود را تحت الشعاع این خصلت‌های پرفضیلت قرار می‌‌دهد.

 

مفهوم سلام در زیارت

 

سلام، یکی از نام‌های خدای عزوجل است. هنگامی که زائر این نام خدا را بر زبان جاری می‌کند، می‌خواهد بگوید: ای امام! خداوند حافظ مرام و مکتب تو باشد و آن را از گزند دشمنان سلام بدارد. همچنین سلام به معنای اظهار تسلیم شدن در برابر فرمان امام است. گذشته از این دو معنا، سلام به معنای تعهد به آسایش، امنیت و سلامتی از طرف خود است ووقتی زائر به حضرت سلام می‌دهد، در واقع اعلام می‌دارد که هیچ آزار و آسیبی از ناحیة من در آن وقت و پس از آن به آن امام نخواهد رسید؛ زیرا هدف تمامی آن بزرگواران هدایت و اصلاح مردم و اعلای کلمة توحید و ترویج طاعت خداوند رد میان مردم بوده است. به این جهت آنها از معصیت خداو تخلف از اوامر و نواهی او، اخلاف ناپسند مردم از قبیل خود بزرگ‌بینی، حرص، ریا، بخل، حب، قدرت، غیب، آزار رساندن و ... اذیت خواهند شد.

 

زائر باید حال خودرا به گونه‌ای قرار دهد که مرود رضایت امام باشد، نه مایة اذیت آن حضرت. آنگاه در سلام دادن به امام صادق (ع) است. زائر باید دل را با آب توبه شستشو داده، اشک پشیمانی از دیدگان فرو ریزد، و پس از آن به امام عرض سلام داشته باشد.

 

زائر با عرض سلام، خود را به آن حضرت نزدیک نموده و با تکرار این واژه ادب، روح و روان خود را به لحاظ نزدیکی به ایشان، از پستی‌ها، رذائل و آلودگی‌ها پاک می‌نماید و سلام را چنان با ادب و خلوص و اشک و آه بر دل القا می‌نماید تا سلامتی کامل حاصل گردد و موجب جواب سلام آن بزرگوار گردد.

 

در واقع زائر با عرض سلام بر آن حضرت و یارانش چهرة اجتماعی ـ سیاسی خود را نمایان ساخته و اعلان می‌‌دارد که نه تنها با بت درون خود مبارزه می‌کند؛ بلکه همانند خود آن بزرگوار، با طاغوتیان، ظالمان، مستبدان و خائنین به مردم در ستیزه بوده و با شعار سلام، خود را در زمرة یاران آن حضرت قرار می‌دهد.[3]

 

ویژگی‌های امام حسین(ع)

 

1. مقام عبودیت

 

در فرازی از زیارت اربعین می‌خوانیم: «السلام علی صفی الله و ابن صفیه السلام علی الحسین المظلوم الشهید؛ سلام بر بندة خالص، و فرزند بندة خالص خدا، سلام بر حسین مظلوم شهید».

 

عبودیت از ویژگی‌های امام حسین(ع) و پیروان آن گرامی است. تا فردی به مقام بندگی خالص خدا نرسد، هرگز نمی‌تواند به سوی کمال حرکت کند. خداوند در قرآن فرموده: )وَالصَّافَّاتِ صَفّاً(؛[4] یعنی قسم به آن نفوسی که از روی حقیقت و صمیم قلب در حضور من در مقام اطاعت و بندگی خالصانه صف کشیده، مرا برای خود، مراد و مقصود قرار داده، به غیر از من به هیچ چیز دیگری التفات نمی‌کنند.

 

و در جایی دیگر بندگی خالصانه را منشأ علم و رحمت الهی قلمداد کرده، می‌فرماید: )فَوَجَدَا عَبْداً مِنْ عِبَادِنَا آتَیْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْماً([5] «[موسی(ع) و همراهش] بنده‌ای از بندگان ما را یافتند که رحمت و موهبت عظیمی از سوی خود به او داده، و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم».

 

این آیه نشان می‌دهد که برترین افتخار هر انسانی آن است که بندة خالص خدا باشد و این مقام عبودیت است که انسان را مشمول رحمت الهی می‌سازد و دریچه‌های علوم را به قلبش می‌گشاید. در حقیقت جوهرة علم الهی از عبودیت و بندگی خدا سرچشمه می‌گیرد.

 

اساساً رمز دستیابی امام حسین(ع) به مقامات والا، عبودیت و تسلیم محض خدا بودن آن حضرت بود. همان چیزی که در هر زیارتی به آن شهادت می‌دهیم و حتی خود حضرت همواره به آن افتخار می‌کرد، نمونه‌اش این روایت است:

 

امام حسین (ع) به همراه «انس بن مالک» به کنار قبر مادربزرگش حضرت خدیجه(س) آمدند. امام در کنار قبر آن بانوی اسلام گریه کرد، سپس به انس فرمود: مرا تنها بگذار! انس می‌گوید: به کناری رفتم و از دید آن حضرت پنهان شدم. آن حضرت به نماز و ذکر و دعا مشغول شد. وقتی که مناجاتش به طول انجامید، نزدیک آمدم، شنیدم که اینگونه نجوا می‌کرد:

 

«یا رب! یا ربّ! انت مولاه فارحم عبیدا! الیک ملجاه؛ پروردگارا! پروردگارا! تو مولای او هستی، به بنده‌ای که پناهگاهی به جز تو ندارد، رحم کن».

 

«یا ذالمعالی! علیک معتمدی طوبی لمن کنت انت مولاه؛ ای خدایی که دارای شکوه و عظمتی! پشتیبانم تویی. خوشا به حال آن کس که تو مولای او هستی.»

 

«طوبی لمن کان خادماً ارقاً یشکو الی ذی الجلال بکواه؛ خوشا به حال کسی که خدمتگزار و شب زنده‌دار است و گرفتاریش را فقط به خدای بزرگمنش خویش عرضه می‌دارد».

 

«وما به علّة ولا سقم اکثر من حبه لمولاه؛ هیچ گونه بیماری و ناراحتی ندارد که بیشتر از محبت به مولایش باشد.»

 

«اذا اشتکی بثه و غصته اجابه الله ثم لباه؛ هرگاه غصه و ناراحتی‌اش را با خدایش در میان می‌گذارد، خداوند او را پاسخ داده و اجابت می‌کند».

 

«اذا ابتلی بالظلام مبتهلاً اکرمه الله ثم ادناه؛[6] هرگاه به گرفتاری مبتلا گردد، در تاریکی با التماس و ناله خدایش را می‌خواند و خداوند او را گرامی داشته و به خود نزدیک می‌گرداند.»

 

اگر ما نیز طالب قرب الهی هستیم و می‌خواهیم مؤمن حقیقی و واقعی باشیم و ادعای پیروی از مکتب آن حضرت را داریم، باید در هر حال تسلیم فرمان حق باشیم؛ حتی اگر بر خلاف خواسته و سلیقة ما باشد. با نجوای زیارت اربعین تعهد کنیم که از این پس با پیروی از آن گراین خدا را خالصانه بندگی کنیم.

 

2. تحمل غم و اندوه برای اصلاح جامعه

 

«السلام علی أسیر الکربات و قتیل العبرات؛ سلام بر آن اسیر [غم و اندوه و] مصائب سخت [عالم] و کشتة آب چشمان».

 

امام همواره سنگ صبور جامعه و در معرض آزارهای روحی و جسمی بوده و مشکلات را به جان می‌خرد و همواره رهبران الهی و پیروان واقعی آنان بیشترین فشار روحی، صدمات روانی، غم و اندوه را تحمل می‌کنند.

 

امام صادق(ع) فرمود: «ان اشدّ الناس بلاء الأنبیاء ثم الذین یلونهم ثم الأمثل فالأمثل؛[7] رنج و ناراحتی انبیا شدیدتر از دیگران است. از آن پس، کسانی که پشت سرشان می‌آیند و سپس هرکه شبیه‌تر باشد». همچنانکه گفته‌اند: آنکه در این بزم مقرب‌تر است جام بلا بیشتری می‌دهند. درروایت سلمان ینز نشانه‌های مؤمن آمده است که: «فعندها یذوب قلب المؤمن فی جوفه کما یذوب الملح فی الماء مما یری من المنکر فلا یستطیع أن یغیره؛[8] مؤمن در اثر مشاهدة منکرات و بی‌بند و باری‌ها و نداشتن توان مقابله و تغییر وضع موجود، [چنان در فشار روحی قرار می‌گیرد که] قلبش آب می‌شود، هم چنانکه نمک در آب ذوب می‌شود».

 

«معمر بن خلاد» می‌گوید: در محضر حضرت رضا(ع) از آسایش و راحتی در عصر امام قائم(ع) سخن به میان آمد، حضرت فرمود: «أنتم الیوم أرخی بالا منکم یومئذ قال: و کیف؟ قال: لو قد خرج قائمنا(ع) لم یکن الا العلق و العرق والقوم علی السروج و ما لباس القائم(ع) الاّ الغلیظ و ما طعامه الا الجشب؛[9] شما امروز راحت‌تر از هنگام ظهور قائم خواهید بود. عرض کردند: چگونه؟ حضرت فرمود: زیرا اگر قائم ما خروج کند جز زحمت و مشقت نخواهد بود، و مردم باید همواره بر زین اسبان سوار شوند [و جهاد کنند]، و لباس قائم(ع) درشت و خشن و غذایش خشک خواهد بود».

 

3. بخشیدن هستی خود برای نجات جامعه

 

«و بذل مهجته فیبک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة؛[10] خداوندا! او خون پاک قلبش را در راه و بذل کرد [و جانش را فدا نمود] تا بندگانت را از جهالت و حیرت و گمراهی نجات دهد.»

 

از مهم‌ترین محورهای زیارت اربعین، بیان فلسفة قیام عاشورا است که در یک جملة کوتاه تمام مقصود حضرت اباعبدالله(ع) بیان گردیده است. امام صادق(ع) در این فراز به صراحت تمام عرضه می‌دارد که امام حسین(ع) تمام هستی خود را فدا کرد تا بندگان خدا را از بند جهالت، تاریکی و گمراهی رها کرده و به سوی نور و کمال هدایت رهنمون کند. این همان هدف نهایی تمام پیامبران و فرستادگان الهی در طول تاریخ بوده است که در قیام عاشورا به اوج خود رسید.

 

انقلاب ارزش‌ها

 

در تاریخ می‌خوانیم: بعد از بعثت رسول گرامی اسلام(ص) اصول و ارزش‌های جاری در جامعه که علیه مصالح دنیا و آخرت مردم بود، به ارزش‌های انساین و الهی تبدیل شد. خرافه‌پرستی به حقیقت‌یابی، و جنگ و خونریزی و ناعدالتی به قسط و عدل و مساوات بدل گردید و انسان‌های در ظاهر پایین درجه، به افرادی مورد اعتماد و دارای منزلت اجتماعی والایی تبدیل شدند. تمام قوانین و ملاک‌‌های ظاهری و مادی جای خود را به معیارهای ارزشمند و متعالی داد. پیامبر رحمت(ص) حتی به کارگزاران خویش تأکید می‌نمود که در تبدیل و تغییر روش‌های غلط و رسوم جاهلانه نهایت تلاش خود را به عمل آورند.

 

هنگامی که «معاذ بن جبل» را به سوی یمن می‌فرستاد، به او فرمود: «ای معاذ! آثار جاهلیت و رسوم باطل را بمیران و سنت‌های متعالی اسلامی را در میان مردم ترویج کن!» آن گرامی، در آخرین فرازهای پیام حج خود، به انقلاب ارزش‌ها و حرکت به سوی زیبایی‌ها و کمالات تأکید ورزید و فرمود: «ألا کل شیء من أمر الجاهلیة تحت قدمی موضوع؛[11] بدانید تمام باورها و رسم‌های ایام جاهلیت رازیر پای خود نهاده و باطل اعلام می‌کنم».

 

امام حسین(ع) نیز انقلاب تاریخی خود را انقلاب ارزش‌ها معرفی کردند و فرمودند: «انی ادعوکم الی الله و الی نبیه فان السنة قد أمیتت فان تجیبوا دعوتی و تطیعوا أمری اهدکم سبیل الرشاد؛[12] من شمارا به سوی خدا و رسول دعوت می‌نمایم؛ زیرا سنت ارزشمند پیغمبر خدا(ص) از بین رفته است. اگر شما دعوت مرا بپذیرید و امر مرا اطاعت کنید، من شما را به راه هدایت راهنمایی می‌کنم».

 

امام حسین(ع) همانند جدش رسول خدا(ص) چراغ روشنی بخش در تاریکی‌های جهل و نادانی بود و همانند شمعی خود را فدا کرد تا مردم در پرتو نور او به ارزش‌های اخلاقی دست یابند. چنانکه قرآن پیامبر اکرم(ص) را چراغ روشنی‌بخش در تاریکی‌های جهل و نادانی معرفی می‌کند و می‌فرماید: )یَاأَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِیراً * وَدَاعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُّنِیراً([13] «ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذار کننده! و تو را دعوت کننده به سوی خدا بهفرمان او قرار دادیم، و چراغی روشنی بخش!».

 

پیامبر(ص) نیز امام حسین(ع) را چراغ روشنی‌بخش هدایت معرفی کرده و فرمود: «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة؛[14] همانا حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است».

 

امام حسین(ع) همانند جدش رسول خدا(ص) چراغ روشنی‌بخش در تاریکی‌های جهل و نادانی بود و همانند شمعی خود را فدا کرد تا مردم در پرتو نور او به ارزش‌های اخلاقی دست یابند.

 

4. ذلت و خواری دشمنان امام حسین(ع)

 

«وأشهد أن الله منجز ما وعدک و مهلک من خذلک و معذب من قتلک؛ و گواهی می‌دهم که خدای متعال وعده‌ای که به تو داده است، البته به آن وفا می‌کند و آنان که تورا خوار [و مضطر] گذاشتند، همه را هلاک کند و قاتلانت را عذاب سخت چشاند».

 

از دیگر پیام‌های زیارت اربعین جاودانگی حماسة عاشورا است و این در حقیقت حکایتگر یک پیام غیبی و تحقق وعدة الهی است که حضرت زینب(س)، نیز در خطبه‌ای که در مجلس یزید قرائت کرد، به آن اشاره نمود. آن گرمی در سخنان خویش از آیندة دردناک یزیدیان پرده برداشت و فردای درخشان حماسه آفرینان عاشورا و پیروزی همیشگی مرام حسینی را نوید داد و به یزید این چنین نهیب زد:

 

«فکد کیدک واسع سعیک و ناصب جهدک فوالله لا تمحو ذکرنا و لا تمیت وحینا و لا تدرک أمرنا و لا تدحض عنک عارها و هل رأیک الا فند؟ و أیامک الا عدد؟ و جمعک الا بدد؟ یوم ینادی المنادی: ألا لعنة الله علی الظالمین؛[15] [ای یزید!] هر نیرنگی که خواهی بزن، و هر اقدامی که توانی بکن و هر کوشش که داری، دریغ مدار! سوگند به خدا که نمی‌توانی نام مارا محو کنی و نمی‌توانی نور وحی ما را خاموش نمایی. تو نمی‌توانی عظمت امر ما را درک کنی و ننگ این ستم را هرگز از خود نتوانی زدود؟! آیا غیر از این است که رأی، [طرح و نقشه‌های] تو سست و مدت حکومت تو اندک و جمعیت تو پراکنده است؟ آنروزی که منادی فریاد می‌زند: آگاه باشید، لعنت خدا بر گروه ستمکاران باد.»

 

یادگار رسول خدا(ص) در آن موقعیت حساس و تاریخی ـ که هیچ سخنور ماهری؛ حتی قادر به تعادل در گفتار نیست ـ چنان با اعتماد به نفس عمیقی خبر از آینده داد و پیش‌بینی دقیقی کرد که ما بعد از صدها سال نتایج آن را به وضوح مشاهده می‌کنیم. آری، امروزه این پیام زیارت اربعین تحقق یافتهو پیش‌بینی حضرت زینب(س) به وقوع پیوسته و در واقع وعدة الهی تحقق یافته، دشمنان امام حسین(ع) خوار و رسوا گشته و عظمت نام و یاد و حماسة حسینی(ع) تمام عالم را فراگرفته است.

 

ای که در کرب و بلا بی‌کس و یاور گشتی چشم بگشا و ببین خلق جهان یاور توست

 

از دیگر پیام‌های زیارت اربعین: مشمول لطف و کرم الهی، مقام شهادت، پاکی نسل، میراث‌دار انبیا، منصوب شدن به امامت از سوی خدا، مدافع اسلام و اندیشه‌های الهی، لیاقت و شایستگی رهبری، نصیحت امت با دلسوزی، و مهرورزی می‌باشد.

 

منابع

 

1- بحارالأنوار، محمدباقر مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403ق.

 

2- تهذیب الأحکام، محمد بن حسن طوسی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش.

 

3- روضه الواعظین، الفتال النیشابوری (م.508ق.)، به کوشش سید محمد مهدی حسن خرسان، قم، الشریف الرضی، 1386ق.

 

4- السیره النبویه، ابن هشام (م.218ق.)، تحقیق مصطفی السقاء و عبدالحفیظ شبلی و ابراهیم الابیاری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1358ق.

 

5- کافی، محمد بن یعقوب کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1388 ق.

 

6- کامل الزیارات: ابن قولویه القمی (م.368ق.)، به کوشش جواد قیومی، قم، نشر الفقاهه، 1417ق.

 

7- مدینة المعاجز، سیدهاشم بحرانی، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1414ق.

 

8- مستدرک الوسائل، محدث نوری، قم، مؤسسه آل البیت، 1408ق.

 

9-مسند الامام الرضا (ع)، عزیز الله‏ عطاردی، مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضا، 1406ق.

 

10- مقتل الحسین، ل خوارزمی، موفق بن احمد خوارزم، قم و نجف، مکتبة الزهرا، 1367ق.

 

11- مناقب آل ابی‌طالب، محمد بن شهر آشوب مازندرانی، قم، نشر علامه، 1379 ق.

 

[1] . روضة الواعظین، محمد فتال نیشابوری، ج 1، ص 195.

 

[2] . تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، ج 6، ص 113؛ کامل الزیارات، جعفر بن قولویه قمی، ص 228. امام صادق(ع) متن زیارت اربعین را چنین نقل کرده است: «اَلسَّلامُ عَلى وَلِیِّ اللهِ وَحَبیبِهِ ، اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللهِ وَنَجیبِهِ ، اَلسَّلامُ عَلى صَفِیِّ اللهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ ، اَلسَّلامُ عَلى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ ، اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَقَتیلِ الْعَبَراتِ .

 

اَللّـهُمَّ اِنّی اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ ، وَصَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ الْفائِزُ بِکَرامَتِکَ ، اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَحَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ ، وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ ، وَجَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السادَةِ ، وَقائِداً مِنَ الْقادَةِ ، وَذائِداً مِنْ الْذادَةِ ، وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاَنْبِیاءِ ، وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاْصِیاءِ ، فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعاءِ وَمَنَحَ النُّصْحَ ، وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ .

 

وَقَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا ، وَباعَ حَظَّهُ بِالاْرْذَلِ الاْدْنى، وَشَرى آخِرَتَهُ بِالَّثمَنِ الاَوْکَسِ ، وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدّى فِی هَواهُ ، وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّکَ ، وَاَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ ، وَحَمَلَةَ الاْوْزارِ الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ ، فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِکَ فِی طاعَتِکَ دَمُهُ ، وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ ، اَللّـهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً .

 

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ سَیِّدِ الاْوْصِیاءِ ، اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ ، عِشْتَ سَعیداً وَمَضَیْتَ حَمیداً ، وَمُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً ، وَاَشْهَدُ اَنَّ اللهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ ، وَمُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ ، وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ ، وَاَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللهِ ، وَجاهَدْتَ فِی سَبیلِهِ حَتّى اَتیاکَ الْیَقینُ ، فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ ، وَلَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ .

 

اَللّـهُمَّ اِنّی اُشْهِدُکَ اَنّی وَلِیٌّ لِمَنْ والاهُ وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ ، بِاَبی اَنْتَ وَاُمّی یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فىِ الاْصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ ، لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِاَنْجاسِها ، وَلَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها .

 

وَاَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعائِمِ الدّینِ وَاَرْکانِ الْمُسْلِمینَ وَمَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ ، وَاَشْهَدُ اَنَّکَ الاِمامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الْهادِی الْمَهْدِیُّ ، وَاَشْهَدُ اَنَّ الاَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوى وَاَعْلامُ الْهُدى وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى ، وَالْحُجَّةُ على اَهْلِ الدُّنْیا .

 

وَاَشْهَدُ اَنّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَبِاِیابِکُمْ ، مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینی وَخَواتیمِ عَمَلی ، وَقَلْبی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَاَمْری لاَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ ، وَنُصْرَتی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى یَأذَنَ اللهُ لَکُمْ ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ ، وَعلى اَرْواحِکُمْ وَاَجْسادِکُمْ وَشاهِدِکُمْ وَغائِبِکُمْ وَظاهِرِکُمْ وَباطِنِکُمْ آمینَ رَبَّ الْعالِمینَ»

 

[3] . با استفاده از سایت تبیان، بخش دین و اندیشه.

 

[4] . صافات، 1.

 

[5] . کهف، 65.

 

[6] . مناقب آل ابی‌طالب، محمد بن شهر آشوب مازندرانی، ، ج 3، ص 225.

 

[7] . کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 2، ص 252.

 

[8] . مستدرک الوسائل، محدث نوری، ج 11، ص 372.

 

[9] . مسند الامام الرضا(ع)، شیخ عزیزالله عطاردی خبوشانی، ج 1، ص 219.

 

[10] . در بعضی از نسخه‌ها مثل کامل الزیارات این عبارت اینگونه آمده است: «بذل مهجته فیک لیستنفذ عبادک من الضلالة والجهالة والمی والشک والارتیاب الی باب الهدی...» کامل الزیارات، ص 228.

 

[11] . سیره ابن‌هشام، ابومحمد عبدالملک بن هشام حمیری، ج 4، ص 250.

 

[12] . بحارالأنوار، محمدباقر مجلسی، ج 44، ص 340.

 

[13] . احزاب، 45 و 46.

 

[14] . مدینة المعاجز، سیدهاشم بحرانی، ج 4، ص 51.

 

[15] . بحارالانوار، ج 45، ص 133؛ مقتل خوارزمی، موفق بن احمد خوارزم، ج 4، ص 646.

 

 

 

منبع: مجله مبلغان شماره 148


اربعین حسینی
جمعه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۸ ساعت 16:20 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

اربعین

چهلمین روز شهادت حسین بن علی

اطلاعات بیشتربرای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است.

برای دیگر کاربردها، اربعین (ابهام‌زدایی) را ببینید.

اربعین در لغت به معنی چهلم است و در اصطلاح به بیستمصفر ۶۱ هجری قمری، چهلمین روز جان باختن حسین بن علی فرزند علی بن ابی طالب و فاطمه زهرا، امام سومشیعیان اطلاق می‌گردد. اربعین، مطابق نظر شیخ مفید درمسارالشیعه[۱] و شاگردش شیخ طوسی در مصباح المتهجد،[۲] زمان بازگشت اهل حرم از شام (دمشق) بهمدینه است. همچنین بنا بر نقل ایشان، جابر بن عبدالله انصاری صحابی برجسته محمد به عنوان نخستین زائرحسین بن علی، یا لااقل از نخستین زائران او، در این روز وارد کربلا شده و زیارت اربعین را بجا آورده‌است.[۳]ابراهیم آیتی نیز می‌نویسد: «جابر بن عبدالله انصاری … بیستم ماه صفر، درست چهل روز بعد از شهادت امام وارد کربلا شد و سنت زیارت اربعین امام به دست او تأسیس گردید».[۴] بر این اساس «از همان آغاز که تاریخش معلوم نیست، شیعیان به حرمت آن، زیارت اربعین می‌خوانده‌اند.»[۵]زیارت اربعین تنها دربارهٔ حسین بن علی وارد شده و هیچ پیشینه‌ای را نمی‌توان برای اربعین و اعمال مربوط به این روز تا پیش از حادثه عاشورا تصدیق کرد و این ویژگی و امتیاز، تنها برای حسین بن علی دانسته شده‌است.[۶] در تقویم رسمی ایران این روز تعطیل می‌باشد.

اربعین
پیاده روی اربعین حسینی 3.jpg

مراسم پیاده‌روی اربعین

نام رسمیالأربعین
نام دیگرچهلم
برپایی توسطشیعیان
نوععزاداری شیعی
اهمیتسوگواری برای چهلم واقعهٔ عاشورا
مراسم
تاریخ۲۰ صفر
مرتبط بهنبرد کربلا
متن مربوطه در ویکی‌نبشتهزیارت اربعین

شیعیان در این روز به زیارت بارگاه حسین در بین الحرمین می‌روند.

پیاده‌روی اربعین حسینی

پیاده‌روی اربعین حسینی

پیاده‌روی اربعین حسینی

البته در باب علت اهمیت این روز نزد عرف شیعیان، برخی گزارش‌های تاریخی مبنی بر حضور بازماندگان اهل بیت امام در کربلا در روز اربعین از عوامل توجه خاص ایشان به اربعین است. در برخی منابع تاریخی مانند کتاب نزهه الزاهد اسیران شام یعنی بازماندگان کشته‌شدگان کربلا در چهلمین روز کشته شدن حسین بن علی به کربلا رسیدند.[۷]اگرچه نه‌تنها این مطلب در متون تاریخی پیش‌تر از قرن هفتم هجری نیامده است، با تصریح متقدمینی مانند شیخ مفید که بازگشت اسرا را به مدینه دانسته‌اند نیز در تضاد است.[۳]

 

زیارات اربعین

نوشتار اصلی: زیارت اربعین

سه روایت و گزارش در موضوع اربعین حسین بن علی آمده است:

زیارت اول روایت حسن عسکری: «علامات المؤمنین خمس: صلاةُ الإحدی و الخمسین، و زیارةُ الاربعین، والتـَختم فی الیَمین، و تـَعفیرُ الجبین، و الجهر بِبِسم الله الرحمن الرحیم: علامات مؤمن پنج چیز است: اقامه پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه روز (هفده رکعت واجب و سی و چهار رکعت نافله)، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، جبین را در سجده بر خاک گذاشتن، در نماز بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن.» که شیخ طوسی در کتابتهذیب الاحکام[۸] و شیخ حرّ عاملی در وسائل الشیعه[۹] این روایت را آورده‌اند. این روایت، اهمیت زیارت اربعین را آن هم در کنار اقامه نماز به عنوان یکی از نشانه‌های مؤمن یاایمان بیان می‌کند و اگر لفظ مؤمن به معنی شیعه باشد، زیارت اربعین هم از نشانه‌های شیعه بودن خواهد بود. همان‌طور که سجده بر خاک داشتن و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در نماز هم تقریباً از مختصات شیعیان است.[نیازمند منبع]

در این گزارش به متن خاصی برای زیارت اربعین اشاره نشده و می‌توان اینطور برداشت کرد که مطلق زیارت به معنای عرفیِ آن، در روز اربعین دارای این ویژگی است کهزائر را دارای نشان ایمان می‌نماید. خصوصاً با ضمیمه روایات دیگر که زیارت اباعبدالله را مختص به حضور درکربلا ندانسته و بر سلام از راه دور هم زیارت اطلاق کرده‌اند.[۱۰] برای نمونه: «قال اباعبدالله: إصعد فوق سطحک، ثم التفت یمنة و یسرة، ثم ترفع رأسک إلی السماء، ثم تنحو نحو القبر فتقول: السلام علیک یاأباعبدالله السلام علیک ورحمة الله وبرکاته، تکتب لک زورة، والزورة حجة وعمرة»[۱۱] پس می‌توان این نتیجه را گرفت که سلام و درودی که در روز اربعین به سمت حضرت صادر شود، إن شاء الله گوینده را مزین به زینت و علامت ایمان می‌گرداند. البته ممکن است گفته شود ذکر حضرت عسکری از لفظ اربعین در این سخن، اشاره به سخن جدّش جعفر صادق باشد که زیارتی را تعلیم صفوان کرده‌اند. آن همان متن معروف زیارت اربعین در مفاتیح‌الجنان است و در روایت سوم خواهد آمد. در نتیجه خواندن این زیارت از نشانه‌های ایمان خواهد بود. لکن این احتمال بعید به نظر می‌رسد چراکه القای خطاب حضرت عسکری لزوماً به آگاهان از روایت جعفر صادق نبوده‌است، لذا این روایت، سخن و بیان جدیدی دانسته می‌شود. لکن این نیز پذیرفته‌است که متیقن از روایت حسن عسکری، زیارت زائر در کربلا نزد قبر حسین و به لفظ تعلیمی از جعفر صادق است.[نیازمند منبع]

دوم: زیارتی است که از جابر بن عبدالله انصاری، اولین یا از اولین زائران حسین بن علی در اربعین نقل شده‌است. در این گزارش آمده است که وقتی جابر به غاضریه رسید در آب فرات غسل کرد، پیراهن پاکیزه‌ای پوشید، آنگاه قدری از بوی خوش بر سر و بدن پاشید و پابرهنه روانه شد تا نزد سر مبارک امام حسین علیه السّلام ایستاد و سه مرتبه اللّه اکبر گفت. پس افتاد و بیهوش شد، چون به هوش آمد می‌گفت: «السّلام علیکم یا ال اللّه…» جملات جابر در اینجا تقریباً همان زیارت حضرت سیدالشهدا در نیمه رجب است و جز در چند کلمه تفاوت ندارد، که احتمالاً ناشی از اختلاف نسخه هاست. متن کامل این زیارت را علامه مجلسی در بحارالانوار آورده‌اند.[۱۲]

سوم: این زیارت در کتاب تهذیب الاحکام و … آمده کهصفوان از جعفر صادق نقل می‌کند و می‌گوید: «مولایم امام صادق علیه السّلام دربارهٔ زیارت اربعین به من فرمود: هنگامی‌که قسمت قابل توجهی از روز برآمده، این زیارت را بخوان…»[۱۳] و این همان زیارت معروف اربعین است. متن این زیارت در ویکی‌نبشته آمده است.

 

سوگواری محرم

این بخش به هیچ منبع و مرجعی استناد نمی‌کند.

در ایران سوگواری بیشتر در ماه‌های محرم و صفر و به ویژه اربعین برگزار می‌شوند. معمولاً هر مجلس روضه از دو بخش زنانه و مردانه تشکیل می‌شود. برخی روضه‌ها ممکن است کاملاً زنانه باشند و گاه کاملاً مردانه. مجلس روضه ممکن است در خانه تشکیل شود یا در تکیه‌ها، مساجد و حسینیه‌ها برپا شود؛ که مجلس روضه معمولاً با قرائت قرآن یا زیارت عاشورا شروع می‌شود و از سخنرانی و ذکر مصیبت هم تشکیل می‌شود.

 

بزرگترین گردهمایی سالانه

در سال‌های اخیر، جمعیت حاضر در مراسم سوگواری اربعین در عراق از بزرگترین اجتماعات مسالمت‌آمیز جهانبوده‌است. به گفته رئیس شورای استان کربلا، تعداد زائران اربعین حسینی در سال ۱۳۹۴ (۲۰۱۵ میلادی، ۱۴۳۷ قمری) به ۲۷ میلیون نفر رسیده است. این تعداد زائر در طول ۱۰ روز وارد کربلا شده و پس از زیارت خارج شده‌اند.[۱۴][۱۵][۱۶] در دسامبر ۲۰۱۴ (۱۴۳۶ هـ. ق) حدود ۲۰ میلیون جمعیت در عراق مجتمع شدند.[۱۷][۱۸][۱۹][۲۰][۲۱][۲۲]

میلیون‌ها نفر در روزهای منتهی به اربعین، مسیر نجف_کربلا را در حدود سه روز، پیاده طی می‌کنند و در موکب‌ها پذیرایی و اسکان داده می‌شوند. [۲۳]

اغلب زائران مسیرِ نجف به کربلا به طول ۸۰ کیلومتر را پیاده، در مدت سه روز در یک راهپیمایی مسالمت‌آمیز طی می‌کنند. دولت ایران در تلاش است تا مراسم اربعین حسینی را به‌طور مشترک با کشور عراق، به عنوان میراث معنوی در فهرست آثار معنوی یونسکو ثبت کند.[۲۴]

 

جستارهای وابسته

 

منابع

  1.  مسار الشیعة، شیخ مفید، ص۲۶
  2.  مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص۷۸۷
  3. ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ جعفریان، رسول (۱۳۸۶). تاملی در نهضت عاشورا. انصاریان. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۹۰۵۱۸-۶-۴.
  4.  بررسی تاریخ عاشورا، محمد ابراهیم آیتی، ص221
  5.  دلیل بزرگداشت اربعین چیست، رسول جعفریان
  6.  رک: اربعین در فرهنگ شیعه، سید محمد محسن حسینی طهرانی، ص۷۵
  7.  رک: نفس المهموم ترجمه شعرانی، ص۴۳۰؛
    نزهه الزاهد، ص۲۱
  8.  تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج۶، ص۵۲
  9.  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج۱۰، ص۳۷۳، ح۱
  10.  رک: وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج10، ص385
  11.  رک: وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج10، ص385؛ برای نمونه: «قال اباعبدالله: إصعد فوق سطحک، ثم التفت یمنة و یسرة، ثم ترفع رأسک إلی السماء، ثم تنحو نحو القبر فتقول: السلام علیک یاأباعبدالله السلام علیک ورحمة الله وبرکاته، تکتب لک زورة، والزورة حجة وعمرة»
  12.  بحارالانوار، علامه مجلسی، ج98، ص329، باب25
  13.  تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج 6، ص 113
  14.  http://www.aftabeyazd.ir/20831-27-میلیون-زائر-در-مراسم-اربعین.html
  15. http://www.irna.ir/fa/News/81865091/
  16. http://www.presstv.ir/DetailFa/2015/12/03/440117/Imam-Hussein-Karbala-Iran-Iraq
  17. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930923001467
  18. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930922000386
  19.  17.5 million pilgrims in Karbala for Arba’een: Iraq presstv.com
  20.  The Iraqi government confirmed that the number of pilgrims in the city of Karbala for the annual Arbaeen (Arbain) pilgrim has reached a record 17.5 million this year. ibtimes.co.in
  21.  وصل لغایة الان الی نحو ۱۹ میلیون زائراً فی محافظة alalam.ir
  22.  وصل لغایة الآن الی نحو 19 میلیون زائراً فی محافظة کربلاء almanar.com
  23.  «Free at last from Isis, millions of Muslims stage the greatest religious march in the world» (به انگلیسی). The Independent. دریافت‌شده در ۲۰۱۸-۱۱-۰۲.
  24.  اربعین در یونسکو ثبت می‌شود . [خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) http://www.irna.ir]
  • طبری آملی، عماد الدین أبی جعفر محمد بن أبی القاسم، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی (ط - القدیمة) - نجف، چاپ: دوم، ۱۳۸۳ ق. ص ۷۴
  • اربعین و زیارات آن، محمد مهدی محب الرحمان، حریم امام (نشریه آستان مقدس امام خمینی)، سال دوم، شماره ۹۷، آذرماه ۱۳۹۲
موضوعات مرتبط: صفر، اربعین حسینی

روضه مکتوب حضرت سکینه استاد میرزا محمدی
چهارشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۸ ساعت 14:8 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَي الاَرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُم

 

* تا دم مرگ اينو دائما هر وقت مشرف ميشي به زيارت ميگي "آقاجان نكنه اين زيارت آخرين زيارت ما باشه ..." به خدا اربعين كه اومدن آخرين زيارتشون شد" ديگه نتونستن كربلا برگردن ..." انقده كنار اين قبور مطهر ناله زدن،سه روز اونقده ضجه زدن كه امام سجاد فرمود: ديدم عمه ها و خواهرام دارن جون ميدن" دستور دادم سوار شن به سمت مدينه حركت كنيم " همه سوار شدن" اما ديدن سكينه هنوز از كنار قبر بابا جدا نشده ...."

 

الله اكبر ، روز يازدهمم آخرين نفري كه از گودال جدا كردن همين دختر بود ..."چي جوري جداش كردن؟؟ من از شما مي پرسم ، مگه يه بچه ي 13 ساله چقدر نيرو لازم داره كه او رو از كنار بدن بابا جدا كنن؟؟؟ اما نوشتن :*فَجتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الأعراب،فجروها عن جسد ابيها ....*

 

به خدا نمي شه بعضي عبارات رو ترجمه كرد،اما خيلي ساده بگم،يعني اين نازدانه رو كشون كشون از كنار گودال بردن ....." اربعينم كه وقتي آخرين نفر،خواست با تربت بابا خداحافظي كنه،ديد ديگه كسي نمونده باهاش حرف بزنه رو كرد به خاك گرم كربلا،فرمود: اَلا يا كربلا نُودِعكِ جِسماً بَلا كَفَنٍ وَ غُسلٍ دَفِينا ....."

 

قافله رسيد به مدينه،روز جمعه بود وارد مدينه نشدن" بشير آمد وارد مدينه شدهي صدا زد "يا اَهْلَ يَثْربَ لامُقامَ لَكْمْ بِها" تو خونه هاتون ديگه نمونيد ...." چرا ؟؟؟ آخه:*قُتِلَ الْحُسَيْن فَاَدْمُعي مِدْرارٌ .....*فقط يه جلوش رو اشاره كرد" چه جوري كشتنش؟؟ اَلجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلاءمُضَرَّجٌ ، وَالرَّأسُ عَلَي الْقَناهِ يُدارُ ...."

 

قافله به استقبال آمدن به دنبال بشير آمدن بيرون مدينه به استقبال قافله ي ابي عبدالله ...." چي جوري وارد مدينه شدن بماند، هر كي رفت سراغ يه بانويي" زن ها اومدن نزد سكينه . همه كنار قبر پيغمبر جمع شدن ديدن دختر علي زينب سلام الله عليها ؛يه پيراهن پاره پاره،يه پيراهن غرق به خون،سوراخ سوراخ رو، رو قبر پيغمبر پهن كرد" سفره ي روضه رو پهن كرد ... ديدن ديگه نمي شه با زينب حرف زد ... اومدن سراغ سكينه ... گفتن آي بانو از كربلا تا مدينه كجا به شما بيشتر سخت گذشت؟ فرمود هيچ جا برا ما مجلس يزديد نمي شد .... سر بريده ي باباي غريبم ميان تشت ... همه مشغول لهو و لعب،خوشگذراني و مي گساري بودن،ما رو به طنابي بسته بودن......اي حسين ......... 


 
موضوعات
برچسب ها
دیگر موارد