مجموعه ای از مطالب سخنرانی و مداحی
بوی غم می آید از شهر رسول
جمعه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۹ ساعت 14:50 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

بوی غم می آید از شهر رسول

بوی اشک حیدر و آه بتول

 

آسمانی ها همه دل بی شکیب

بر لب شیر خدا امن یجیب

 

لحظه ها لبریز از دل وا پسی

فاطمه گریان ز داغ بی کسی

 

می چکد بر گونه ها با صد محن

دانه دانه اشک از چشم حسن

 

اینک، غم گرفته عالمین

بغض کرده گوشه ی خانه حسین

 

در میان حجره ای غرق ملال

آیه های اشک می خواند بلال

 

لحظه های اخر پیغمبر است

روح هستی در میان بستر است

 

با دلی محضون به حال احتضار

چشم های خسته ی او اشک بار

 

اشک او از بی کسی حیدر است

قصه نامردی و میخ در است

 

گوشه ای گرم نیایش با خدا

می برد بالا علی دست دعا

 

اهل بیت خویش را با اشک و آه

در وداع آخرین دارد نگاه

 

گاه گوید با علی از غسل و قبر

درد دل با چاه و مظلومی و صبر

 

گاه گوید با غم و درد و محن

غم مخور هستی من زهرای من

 

بعد من حامی دست حق شوی

اولین کس تو به من ملحق شوی

 

بعد من اجر رسالت هیزم است

هستی ام در آتش نا مردم است

 

اشک او تصویری از حق نمک

در میان کوچه ها غصب فدک

 

آسمان را رنگ نیلی می زنند

بین کوچه بر تو سیلی می زنند

 

قطره قطره اشک او دارد سخن

از دل و لب های پر خون حسن

 

در نگاه آخرش راز مگوست

حرف ها از بوسه زیر گلوست

شعر از: سید محسن احمدزاده

1388/11/24

 


روضه حضرت معصومه سلام الله علیها
پنجشنبه چهاردهم آذر ۱۳۹۸ ساعت 6:13 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )


استقبال مردم و علماي قم از حضرت معصومه سلام الله عليها

“وقتي حضرت معصومه عليها السلام وارد شهر قم شدند، مردم و علماي قم جمع شدند و به استقبال حضرت رفتند. با جلال و شكوه فراواني حضرت معصومه عليها السلام را وارد كردند و دسته هاي گل نثار قدمش نمودند؛ اما بميرم براي خانمي كه وارد شهر شام شد. چطور مورد استقبال قرار گرفت؟

به جاي دسته هاي گل سنگ و خاكستر نثار بدن هاي زجر ديده ي خاندان رسول الله كردند.(1)

آل علي كجا و كران تا كران ملال

در حيرتم كه پستي دنيا چه مي كند

 

سجاد و پشت ناقه و زنجير و آفتاب

دردا كه اين سه با تن مولا چه مي كند

 

دادن به دختران علي نسبت كنيز

اين غم به جان عترت طاها چه مي كند

 

بزم شراب و چوب جفا و لب حسين

يا رب از اين مشاهده زهرا چه مي كند

 

فرياد زد سكينه و گفتا كه عمه جان

بنگر يزيد با سر بابا چه مي كند مؤيدي


پي نوشت: 1- محمد مهدي اشتهاردي، سوگنامه آل محمد، ص460. منبع: گريزهاي مداحي، ص367.”
 


زندگی نامه عبدالعظیم حسنی
شنبه نهم آذر ۱۳۹۸ ساعت 6:35 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

 

عبدالعظیم حسنی

عبدالعظیم
نمایی از حرم حضرت عبدالعظیم.jpg

نمایی از حرم حضرت عبدالعظیم

نامعبدالعظیم
زادروزپنج شنبه ۴ ربیع‌الثانی سال ۱۷۳ق.
زادگاهمدینه
درگذشتجمعه ۱۵ شوال سال ۲۵۲ هجری قمری، برابر با ۱۳ مهر سال ۲۳۵ هجری شمسی، در زمان المعتزّ بالله عبّاسی.
لقب(ها)سیدالکریم، شاه عبدالعظیم
پدرعبدالله
مادرفاطمه
طول عمر۷۹
مدفنری
مختصات مدفن۳۵٫۵۸۶۰۱۲°شمالی ۵۱٫۴۳۵۴۶۳°شرقی
امامزادگان مشهور

عباس بن علی، زینب کبری، فاطمه معصومه، سید محمد، احمد بن موسی،
سایر امامزادگان

عبدالعظیم حسنی (۱۷۳-۲۵۲ ق) مشهور به شاه عبدالعظیم و سیدالکریم از عالمان سادات حسنی و از راویان حدیث. نسب او با چهار واسطه به امام حسن(ع)می‌رسد. شیخ صدوق، مجموعه روایات وی را با عنوانجامع اخبار عبدالعظیم گردآوری کرده است. عبدالعظیم حسنی، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) را درک کرده و نقل است که ایمان خویش را بر امام هادی(ع) عرضه داشت و در زمان او وفات یافت. حرم حضرت عبدالعظیم واقع در شهر ری، زیارتگاه شیعیان است. در برخی روایاتثواب زیارت قبر او برابر با ثواب زیارت قبر امام حسین(ع) دانسته شده است.

 

زندگی‌نامه

عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی‌طالب، مشهور به عبدالعظیم حسنی، شاه عبدالعظیم و سیدالکریم، در پنج‌شنبه ۴ ربیع‌الثانی سال ۱۷۳ق، در زمان حکومت هارون الرشید، در مدینه (درباره محل ولادت وی اختلاف است) متولد شد.[۱] پدرش عبدالله بن علی قافه و مادرش دختر اسماعیل بن ابراهیم بوده که به «هیفاء» موسوم است.[۲] نسب وی بهامام مجتبی(ع) می‌رسد. نجاشی از عالمان شیعی می‌گوید: پس از رحلت وی به هنگام غسل، رقعه‌ای در لباسش یافت شد که نسب وی در آن بدین صورت نوشته بود: من ابوالقاسم فرزند عبدالله، فرزند علی، فرزند حسن، فرزند زید، فرزند امام حسن(ع) ابن علی بن ابی طالب هستم.[۳] میرداماد عبدالعظیم را دارای نسب روشن و شرافت آشکار توصیف می‌کند.[۴]

تشکیک در تاریخ تولد و وفات

رضا استادی در مجله نور علم معتقد است که قدیمی‌ترین منبعی که تاریخ تولد و وفات عبدالعظیم حسنی را ذکر کرده کتاب نور الآفاق نوشته جواد شاه عبدالعظیمی (م۱۳۵۵ق) است. استادی با کنار هم گذاشتن مطالب متعددی از این کتاب نتیجه می‌گیرد بسیاری از گفته‌های او فاقد استناد و بلکه ساختگی است. یکی از همین سخنان ساختگی، تاریخ تولد و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی است که از کتاب او به چند کتاب دیگر نیز راه‌ یافته است. [۵] چند سال بعد از انتشار مقاله استادی، رسول جعفریان پژوهش‌گر تاریخ اسلام خلاصه‌ای از تحقیقات استادی را منتشر کرد.[۶]

همسر و فرزندان

همسر عبدالعظیم، دختر عمویش، خدیجه، دختر قاسم بن حسن امیر، مکنّی به ابومحمد بود. عبدالعظیم از او صاحب دو فرزند به نام‌های محمد و ام سَلَمِه شد.[۷]شیخ عباس قمی، محمد پسر عبدالعظیم را مردی بزرگوار توصیف می‌کند که به مقام زهد و عبادت شهرت داشت.[۸]

 

مصاحبت با ائمه(ع)

عبدالعظیم محضر چند امام را درک کرده است. آقا بزرگ تهرانی نقل می‌کند که عبدالعظیم حسنی، امام رضا(ع) وامام جواد(ع) را درک کرده و ایمان خویش را بر امام هادی(ع) عرضه داشته و در زمان وی وفات یافت،[۹] اماآیت‌الله خویی، هم‌عصر بودن عبدالعظیم با امام رضا(ع) را رد می‌کند.[۱۰]

شیخ طوسی در کتاب رجالی خویش، وی را در زمره اصحاب امام عسکری(ع) نام می‌برد.[۱۱] عزیزالله عطاردینیز تصریح می‌کند با توجه به حالات عبدالعظیم حسنی و تحقیق در روایات وی، می‌توان دریافت که او امام کاظم(ع)، امام رضا(ع)، امام جواد(ع) و امام هادی(ع) را درک کرده است.[۱۲]

درباره برخورد عبدالعظیم با امامان نقل شده که او هرگاه وارد مجلس امام جواد(ع) یا امام هادی(ع) می‌شد، با کمال ادب و خضوع و غایت حیا و تواضع، در حالی که دست‌های خود را از ردا بیرون آورده بود، به محضر آن امامان سلام عرض می‌کرد و امام پس از جواب سلام، او را نزدیک خود می‌خواند و در کنار خویش می‌نشاند؛ به حدّی که زانوی او به زانوی امام می‌چسبید و امام، کاملا از احوال او سؤال می‌کرد. این برخورد موجب حسرت و غبطه دیگران می‌شد.[۱۳]

 

زندگی در دوران سرکوب شیعیان

دوران زندگی عبدالعظیم مصادف با شرایط خفقان و سرکوب شیعیان توسط بنی عباس بود. عبدالعظیم نیز همچون پدرانش سال‌ها تحت تعقیب بود. او گرچه زمانی که در مدینه، بغداد و سامرا می‌زیست روش تقیهرا در پیش گرفته و عقیده و مرام خود را پنهان می‌داشت، ولی با این حال مورد غضب متوکل و معتزبود.[۱۴]

هجرت به ری

بنابر گزارش‌های تاریخی، عبدالعظیم در زمان معتز خلیفه عباسی، به جهت اذیت و آزار و ترس از قتل، به امر امام هادی(ع) از سامرا به ری - که از پایگاه‌های مهم عباسیانبود - هجرت کرد. برخی هم نقل کرده‌اند به قصد زیارتقبر علی بن موسی الرضا به قصد خراسان هجرت کرد و در ری برای زیارت حمزة بن موسی بن جعفر توقف کرد و در آن‌جا مخفی شد.[۱۵]

نجاشی به نقل از احمد بن محمد بن خالد برقی ماجرا را این‌گونه روایت می‌کند که عبدالعظیم در حال فرار از سلطان، به ری آمد و در سرداب خانه مردی از شیعیان در محله «سکة الموالی» ساکن شد. او در همان سرداب به عبادت می‌پرداخت، روز را روزه می‌گرفت و شب را بهعبادت می‌گذراند. وی مخفیانه از منزل بیرون می‌آمد و به زیارت قبری می‌رفت که می‌گفت: این قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر(ع) است. پیوسته در آن سرداب بود و خبر ورود او به شیعیان آل محمد یکی پس از دیگری می‌رسید تا اکثر شیعیان با وی آشنا شدند.[۱۶]

 

وفات

برخی امامزادگان ایران
نام امامزادهازنسل امامشهر، استان
هلال بن علیامام علی (ع)اصفهان-آران و بیدگل
امامزاده هاشمامام علی (ع)
محمد بن حنفیه
گیلان-رشت
عبدالعظیم حسنی(حرم حضرت عبدالعظیم)امام حسن مجتبی(ع)ری
امامزاده داودامام حسن مجتبی(ع)تهران-کوه‌های کن
حسن بن حسین بن اسحاقامام حسن مجتبی(ع)لرستان-الیگودرز
جلال الدین اشرفامام حسن مجتبی(ع)گیلان-آستانه اشرفیه
امامزاده هاشمامام حسن مجتبی(ع)مازندران-آمل
امامزاده محسن(امامزاده کوه)امام حسن مجتبی(ع)همدان
محمد بن محمد بن زید(ع)(امامزاده محروق)امام سجاد(ع)خراسان رضوی - نیشابور
امامزاده عبداللهامام سجاد(ع)خوزستان-شوشتر
محمد بن زید بن علی(ع)امام سجاد(ع)خوزستان - شوشتر
علی بن محمد باقر(ع)(مشهد اردهال)امام باقر(ع)اصفهان - کاشان
علی بن جعفر الصادقامام صادق(ع)قم/ سمنان
علی زین العابدین(درب امام)امام صادق(ع)اصفهان
جعفر بن علی(امامزاده جعفر)امام صادق(ع)یزد
حمزه بن موسی(ع)امام کاظم(ع)تهران - ری
حسین بن موسی بن جعفر(ع)(علاءالدین حسین)امام کاظم(ع)فارس - شیراز
محمد بن موسی بن جعفر(ع)(سیدمیرمحمد)امام کاظم(ع)فارس - شیراز
حکیمه دختر امام کاظمامام کاظم(ع)کهکیلویه و بویراحمد - گچساران
اسحاق بن موسی(ع)امام کاظم(ع)مرکزی - ساوه
امامزاده شاهرضاامام کاظم(ع)اصفهان - شهرضا
امامزاده زینبیهامام کاظم(ع)اصفهان
آقاعلی عباسامام کاظم(ع)اصفهان - کاشان
امامزاده صالحامام کاظم(ع)تهران - تجریش
حسین بن موسیامام کاظم(ع)خراسان جنوبی - طبس
امامزاده محمد بن موسیامام کاظم(ع)خوزستان-دزفول
سید بهاءالدین محمدامام کاظم(ع)چهارمحال وبختیاری - شیخ شبان
علی بن حمزهامام کاظم(ع)فارس - شیراز
محمد بن حسن(آقامشهید)امام کاظم(ع)فارس - فراشبند
امامزاده یحییامام کاظم(ع)سمنان
عبیدالله بن موسی(کوسه هجیج)امام کاظم(ع)کرمانشاه - روستای هجیج
سید سلطان محمد(پیرچوگان)امام کاظم(ع)هرمزگان - رودان
امامزاده عبداللهامام کاظم(ع)همدان
امامزاده حسینامام رضا(ع)قزوین
امامزاده جعفر(شاه کرم)امام رضا(ع)اصفهان
موسی بن محمد(موسی مبرقع)امام جواد(ع)قم
احمد بن موسی مبرقع(میراحمد)امام جواد(ع)اصفهان - کاشان
امامزاده اسماعیلامام جواد(ع)فارس - فسا
شاهزاده حسینامام هادی(ع)همدان

درگذشت عبدالعظیم حسنی در۱۵ شوال سال ۲۵۲ق در زمانامام هادی(ع) رخ داد.[۱۷] آنچه درباره چگونگی رحلت عبدالعظیم حسنی آمده، دو قول مرگ طبیعی و شهادت را روایت کرده‌ است. نجاشیقائل به بیماری عبدالعظیم است که منجر به فوت او شد.[۱۸] شیخ طوسی نیز قائل است که عبدالعظیم در ری وفات یافت و قبر او در آن‌جاست.[۱۹]

در مقابل، گزارشی نیز وجود دارد که قائل به زنده به‌گور کردن و شهادت عبدالعظیم شده است. طریحی معتقد است از اولاد ابوطالب، کسی که در ری زنده مدفون شد، عبدالعظیم حسنی است،[۲۰] ولی واعظ کُجوری نوشته است که در کتاب رجال و انساب، از احوال حضرت عبدالعظیم تفحص نموده و از شهادت وی خبری صحیحو موثق نیافته است.[۲۱]

مدفن و ثواب زیارت عبدالعظیم

نوشتار اصلی: آستانه حضرت عبدالعظيم

بنا بر نقل محدث نوری، فردی از شیعیان، رسول اکرم(ص) را در عالم رؤیا زیارت می‌کند که به او می‌فرماید فردا یکی از اولاد من کنار درخت سیب در باغ عبدالجبار بن عبدالوهاب رازی تشییع و دفن خواهد شد. وی برای خرید آن مکان به صاحب باغ مراجعه می‌کند در حالی که صاحب آن باغ نیز همان خواب را دیده بود و آن باغ را وقف عبدالعظیم و دیگر شیعیان کرد که در آن دفن شوند.[۲۲] به همین علت، حرم عبدالعظیم حسنی به «مسجد شجره» یا «مزار نزدیک درخت» نیز معروف است.[۲۳]

شیخ صدوق در باب زیارت مرقد وی، روایتی را نقل می‌کند که فردی از اهالی ری بر امام هادی(ع) وارد شد و گفت: به زیارت حضرت سیدالشهدا مشرف شدم. امام(ع) فرمود: ثواب زیارت قبر عبدالعظیم که نزد شماست مانند کسی است که قبر حسین بن علی(ع) را زیارت کرده است.[۲۴]

 

فضائل و مقامات

علامه حلی در شرح حال عبدالعظیم، او را عالمی پرهیزکار معرفی می‌کند.[۲۵] محدث نوری نیز درباره فضائل او از رساله صاحب بن عباد نقل می‌کند که وی مردی با ورع، پارسا، معروف به امانت، صداقت در گفتار، عالم به امور دین، قائل به توحید و عدل و دارای احادیث بسیار بود.[۲۶] تقوا پیشگی و درستکاری عبدالعظیم حسنی باعث بلندی جایگاه و مقام وی نزد ائمه اطهار بود.[۲۷]

در بیان امام معصوم(ع)

امام هادی(ع) در سفری که عبدالعظیم به سامرا داشت، او را تصدیق می‌کند. امام هادی(ع) وی را این‌گونه خطاب می‌کند: یا اباالقاسم! تو به حق ولی ما هستی... تو همان دینی را که پسندیده خداست، انتخاب کرده‌ای... خداوند تو را با گفتار ثابت در دنیا و آخرت تثبیت کند.[۲۸] این گفتگو میان امام و عبدالعظیم به «حدیث عرض دین» مشهور است.

مقام علمی

ابو تراب رویانی می‌گوید: شنیدم که ابو حماد رازیمی‌گفت در سامرا بر امام هادی(ع) وارد شدم و از بعضی مسائل حلال و حرام پرسیدم. چون قصد وداع داشتم حضرت فرمود: چنانچه در امور دینی در [تشخیص] حلال و حرام، مسئله‌ای بر تو دشوار شد، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی سؤال کن و سلام مرا به او برسان.[۲۹]

 

روایات عبدالعظیم

در کتب حدیثی و متون روایی، بیش از صد روایت از عبدالعظیم حسنی آمده است. صاحب بن عباد می‌گوید:وی کثرت روایت و حدیث دارد و از امام جواد(ع) و امام هادی(ع) روایت می‌کند.[۳۰]

از وی کتاب‌هایی در دست است؛ مانند کتاب «خُطَب امیرالمؤمنین‌»[۳۱]و کتاب «یوم و لیله»[۳۲] که ظاهرا اعمالی است که بر حسب اخبار ائمه اطهار(ع) با اذکار خاصه روایت شده است و هر مکلفی می‌تواند در تمام روز و شب از مستحبات و واجبات به جا آورد.[۳۳]همچنین کتابی با عنوان «روایات عبدالعظیم حسنی‌» نیز شهرت دارد.[۳۴]

عده‌ای از بزرگان شیعه احادیثی را از عبدالعظیم حسنی روایت کرده‌اند و شیخ صدوق، مجموعه روایات وی را با عنوان «جامع اخبار عبدالعظیم‌» گردآوری کرده است.[۳۵]شمار احادیثی که وی بی‌واسطه از امامان(ع) نقل می‌کند، دو روایت از امام رضا(ع)، ۲۶ روایت از امام جواد(ع) و ۹ روایت از امام هادی(ع) است و روایات باواسطه وی هم به ۶۵ حدیث می‌رسد.

 

آثار درباره عبدالعظیم

در خرداد سال ۱۳۹۲ش، برای معرفی شخصیت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) کنگره بزرگداشتی در تالار شیخ صدوق واقع در حرم وی برگزار شد؛ مجموعه آثار این کنگره در ۲۹ جلد منتشر گردید که برخی از آن‎ها عبارتند از:

کتاب جنة النعیم

  • رسالة فی فضل سیدنا عبد العظیم الحسنی المدفون بالری، نوشته صاحب بن عباد.
  • أخبار عبد العظیم بن عبد الله بن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن أبی طالب(ع)، نوشته شیخ الصدوق، و در الذریعة به نام "حیاة عبد العظیم الحسنی" ذکر کرد.
  • جنات النعیم فی أحوال سیدنا الشریف عبد العظیم، عربی، نوشته ملا اسماعیل کزازی اراکی متوفای سال ۱۲۳۶ق.
  • روح وریحان، یا جنة النعیم والعیش السلیم فی أحوال السید الکریم والمحدث العلیم عبد العظیم الحسنی (علیه‌السلام)، فارسی، نوشته : الحاج الشیخباقر کجوری مازندرانی متوفای سال ۱۲۵۵ق.
  • التذکرة العظیمیة، عربی، نوشته الحاج الشیخ محمد إبراهیم الکلباسی متوفای سال ۱۳۶۲ق.
  • الخصایص العظیمیة فی أحوال السید أبی القاسم عبد العظیم بن عبد الله الحسنی(ع)، نوشته شیخ جواد شاه عبدالعظیمی متوفای سال ۱۳۵۵ق.
  • عبد العظیم الحسنی حیاته ومسنده،
  • مسند حضرت عبد العظیم حسنی، فارسی، نوشتهعزیزالله عطاردی قوچانی، متوفای ۳ مرداد ۱۳۹۳ش.
  • آشنائی با حضرت عبد العظیم حسنی(ع) ومصادر شرح حال او، نوشته رضا استادی.
  • بررسی کلی روایات حضرت عبد العظیم حسنی(ع)، نوشته محمد کاظم رحمان ستایش.
  • شناخت‌نامه حضرت عبد العظیم حسنی وشهر ری، نوشته سید محمدحسین حکیم و علی‌اکبر زمانی‌نژاد.
  • مجموعة مقالات کنگره حضرت عبد العظیم حسنی(ع).

همچنین:

  • حکمت‌نامه حضرت عبد العظیم الحسنی(ع)، فارسی، نوشته محمد محمدی ری‎شهری.
  • عبدالعظیم الحسنی العالم الفقیه والمحدّث المؤتمن، سیرته ومسنده، عربی، نوشته أحمد بن حسین العبیدان.
  • شرح حدیث عرض دین حضرت عبدالعظیم حسنی، فارسی، نوشته لطف‌الله صافی گلپایگانی.

پوستر فیلم سینمایی مسافر ری

ساخت سریال

نوشتار اصلی: مسافر ری (فیلم)

فیلم مسافر ری به کارگردانی داود میرباقری است که روایت‌گر سفر عبدالعظیم حسنی(ع) از سامراء به ری و رویدادهای این سفر است. این فیلم در سال ۱۳۷۹ش تولید و اکران شده است.[۳۶] سپس در سیمای جمهوری اسلامی به صورت سریال پخش شده است.[۳۷]

 

پانویس

  1.  تهرانی، الذریعه، دار الاضواء، ج۷، ص۱۶۹؛ بر آستان کرامت، ۱۳۹۲ش، ص۵.
  2.  ابن عنبه، عمده الطالب، ۱۳۸۰ش، ص۹۴.
  3.  نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۶ق، ص۲۴۸.
  4.  میرداماد، الرواشح السماویة، ۱۴۲۲ق، ص۸۶.
  5.  مجله نور علم شماره ۵۰-۵۱ ص ۲۹۷-۳۰۱
  6.  انتقادهای رسول جعفریان درباره دو تاریخ ساختگی
  7.  واعظ کجوری، جنه النعیم، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۳۹۰؛ ابن عنبه، عمده الطالب، ۱۳۸۰ش، ص۹۴.
  8.  قمی، منتهی الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۵۸۵.
  9.  تهرانی، الذریعه،‌ دار الاضواء، ج۷، ص۱۹۰.
  10.  خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۳ق، ج۱۱، ص۵۳.
  11.  طوسِی، رجال طوسی، ص۴۰۱.
  12.  عطاردی، عبدالعظیم الحسنی حیاته و مسنده، ۱۳۸۳ش، ص۳۷.
  13.  زندگانی حضرت عبدالعظیم(ع)، ص۳۰.
  14.  بر آستان کرامت، ۱۳۹۲ش، ص۷.
  15.  واعظ کجوری، جنه النعیم، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۱۳۱.
  16.  نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۶ق، ص۲۴۸.
  17.  تهرانی، الذریعه، دار الاضواء، ج۷، ص۲۹۰.
  18.  نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۶ق، ص۲۴۸.
  19.  طوسی، الفهرست، ۱۴۱۷ق، ص۱۹۳.
  20.  طریحی، المنتخب، ۱۳۶۹ق، ص۸.
  21.  واعظ کجوری، جنه النعیم، ۱۳۸۲ش، ج۵، ص۳۶۰.
  22.  نوری، خاتمه مستدرک، ۱۴۱۵ق، ج۴، ۴۰۵.
  23.  ابن عنبه، عمده الطالب، ۱۳۸۰ش، ص۹۴؛ بر آستان کرامت، ۱۳۹۲ش، ص۱۲.
  24.  صدوق، ثواب الاعمال، ۱۳۶۸ش، ص۹۹.
  25.  حلی، خلاصه الاقوال، ۱۴۱۷ق، ص۲۲۶.
  26.  نوری، خاتمه مستدرک، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۰۴.
  27.  بر آستان کرامت، ۱۳۹۲ش، ص۹.
  28.  صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۸۱-۸۲؛ فتال، روضه الواعظین، ص۳۱ و ۳۲.
  29.  نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۱۷، ص۳۲۱.
  30.  عطاردی، مسند الامام الجواد، ص۳۰۲.
  31.  نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۶ق، ص۲۴۷.
  32.  تهرانی، الذریعه، دار الاضواء، ج۷، ص۱۹۰.
  33.  واعظ کجوری، جنه النعیم، ۱۳۸۲ش، ج۵، ص۱۸۲.
  34.  نوری، خاتمه مستدرک، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۰۴.
  35.  صدوق، الهدایه، ۱۴۱۸ق، ص۱۷۴. (مقدمه)
  36.  «مسافر ری به شبکه اول رسید»، جام جم آنلاین؛ «حقایقی درباره فیلم مسافر ری به بهانه سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)»، پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما.
  37.  «حقایقی درباره فیلم مسافر ری به بهانه سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)»، پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما.

 

منابع

  • ابن عنبه، جمال الدین، عمدة الطالب فی انساب آل ابیطالب، نجف، المطبعة الحیدریة، ۱۳۸۰ش.
  • تهرانی، آقا بزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت،‌ دار الاضواء، بی تا.
  • حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، تحقیق جواد قیومی، بی‌جا، نشر الفقاهة، ۱۴۱۷ق.
  • خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بی‌جا، بی‌نا، ۱۴۱۳ق.
  • صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم، الشریف الرضی، ۱۳۶۸ش.
  • صدوق، محمد بن علی، الهدایة، قم، مؤسسه الامام الهادی، ۱۴۱۸ق.
  • صدوق، محمد بن علی، الامالی، قم، مؤسسه البعثة، ۱۴۱۷ق.
  • طریحی، فخرالدین، المنتخب فی جمع المراثی و الخطب، نجف، بی‌نا، ۱۳۶۹ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، تحقیق جواد قیومی، بی‌جا، نشر الفقاهة، ۱۴۱۷ق.
  • عطاردی، عزیزالله، مسند الامام الجواد(ع)، مشهد، آستان قدس رضوی، بی‌تا.
  • عطاردی، عزیزالله، عبدالعظیم الحسنی حیاته و مسنده، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۳ش.
  • قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل، قم، دلیل ما، ۱۳۷۹ش.
  • نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بیروت، آل البیت، ۱۴۰۸ق.
  • نوری، میرزا حسین، خاتمه مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، ۱۴۱۵ق.
  • نیشابوری، محمد بن الفتال، روضة الواعظین، قم، الشریف الرضی، بی‌تا.
  • میرداماد، محمدباقر بن محمد، الرواشح السماویة، تحقیق نعمت الله جلیلی، دارالحدیث، ۱۴۲۲ق/۱۳۸۰ش.
  • واعظ کجوری، محمدباقر بن اسماعیل، روح و ریحان یا جنة النعیم و العیش السلیم فی احوال السید عبدالعظیم الحسنی، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۲ش.
  • بر آستان کرامت (زیارت‌نامه و زندگی‌نامه حضرت عبدالعظیم و امامزادگان مجاور)، دار الحدیث، ۱۳۹۲ش.

 


و/ژگیهایی که فقط پیامبر اسلام صل الله علیه و آله دارد
شنبه چهارم آبان ۱۳۹۸ ساعت 17:8 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

ویژگی‌هایی که خداوند فقط به رسول‌الله(ص) اعطا فرمود

گروه معارف - آیات قرآن کریم حاکی از آن است که انبیای الهی، گرچه از نظر منصب نبوّت و اتّصال به عالم وحی با یکدیگر یکسانند، امّا از حیث فضیلت و برتری و ملاک‌های دیگر در یک درجه قرار ندارند. برخی از این فرستادگان و رهبران الهی صفات و احکام ویژه‌ای دارند که دیگران سهمی‌ از آنها ندارند. پیامبر گرامی‌اسلام‌(ص) در میان انبیای الهی به احکام و اوصافی متّصف است که تنها به ایشان اختصاص دارد.

ویژگی‌هایی که خداوند فقط به رسول‌الله(ص) اعطا فرمود/ پیامبر(ص)؛ مصداق واقعی اشرف مخلوق و انسان کامل

 

به گزارش ایکنا از استان مرکزی، آیات قرآن کریم حاکی از آن است که انبیای الهی، گرچه از نظر منصب نبوّت و اتّصال به عالم وحی با یکدیگر یکسانند، امّا از حیث فضیلت و برتری و ملاک‌های دیگر در یک درجه قرار ندارند. برخی از این فرستادگان و رهبران الهی صفات و احکام ویژه‌ای دارند که دیگران سهمی‌ از آنها ندارند. پیامبر گرامی‌اسلام (ص) در میان انبیای الهی دیگر به احکام و اوصافی متّصف است که تنها به ایشان اختصاص دارد. برخی از این اوصاف و ویژگی‌ها عبارتند از: خاتم‌الأنبیاء، بنده مطلق و کامل‌ترین فرد در همه عصرها، اوّلین مسلمان به حسب درجه و مقام، اعطای هدایای ویژه خداوند به ایشان، مجاز بودن به ازدواج‌های متعدّد و مکتوب بودن نام او در عهدین.

 

پیامبر(ص)؛ مصداق واقعی اشرف مخلوق و انسان کامل

کتب آسمانی، به‌ویژه قرآن کریم، نشان می‌دهند که دیگر پیامبران الهی به این خصوصیّات متّصف نشده‌اند. از اینجا می‌توان نتیجه گرفت که مصداق واقعی اشرف مخلوق و انسان کامل، شخص ایشان است که می‌تواند الگوی برتر کسب کمال، برای همه انسان‌ها در همه دوره‌ها باشد. این معنای همان منّت است که خداوند بر مؤمنین نهاده است و با بعثت چنین وجود پُر خیر و برکتی به هدایت آن‌ها پرداخته است. از سویی، وجود مبارک آن حضرت‌(ص) همان رحمتی است که حضرت حق برای جهانیان قرار داده تا هر انسانی بتواند از فیض او بهره‌ گیرد.

 

پیامبر اسلام (ص) انسان کامل و خاتم انبیاء الهی است

پیامبر اسلام (ص) انسان کامل و خاتم انبیاء الهی است که واجد همه مزایای مشترک انبیای پیشین است، قرآن کریم برخی از خصوصیت‌ها را ویژة ایشان قرار داده که انبیای دیگر فاقد آن بوده‌اند و تا روز قیامت کسی به این ویژگی‌ها متّصف نخواهد شد. خداوند در قرآن پيامبر اکرم(ص) را به عناوين و نام‌هايی چند ستوده و صفات بسياری را برای او برشمرده است. در يک کلمه همه نام‌ها و صفاتی که برای خدا در قرآن بيان شده، برای پيامبر اعظم(ص) نيز بيان شده است؛ زيرا از نظر قرآن، پيامبر(ص) مظهر اتم و اکمل اسماء و صفات الهی است. پس همه صفات و نام‌های نيک خدا در پيامبر(ص) ظهور و تجلی يافته است. بر همين اساس است که خدا پيامبرش را به «خلق عظيم»(قلم، آيه ۴) ستوده است؛ زيرا عظيم، مقام عظمت است که بيانگر همه صفات جمالی و جلالی است. پس همه کمالات الهی در پيامبر(ص) به عنوان مظهر کمال الهی تحقق دارد و خلقت و خوی آن حضرت(ص) را شکل داده است.

 

پیامبر(ص)؛ مظهر تمامی رحمت الهی

البته در اين ميان برخی از صفات به شکل خاص مورد توجه و عنايت الهی بوده و در آيات قرآن پيامبر(ص) بدان توصيف و ستوده شده است. از جمله اين صفات می‌توان به صفت رحمت ‌اشاره کرد. خدا در توصيف پيامبر(ص) می‌فرمايد: وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ؛ و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم. (انبياء، آيه ۱۷۰)

از اين آيه به دست می‌آيد که ايشان مظهر تمامی رحمت الهی است. بر اين اساس، هم رحمت رحمانی و هم رحمت رحيمی، همچنين رحمت دنيوی و رحمت اخروی و نيز هر نوع رحمتی ديگر اگر فرض شود براي حضرت(ص) ثابت است. ايشان نه تنها رحمتی براي انسان‌ها بلکه رحمتی برای جنيان و حتی ديگر مخلوقات الهی است. رحمت ايشان به شکل عام دربرگيرنده همه هستی و به طور خاص مخصوص مؤمنان از انسان و جنيان در دنيا و آخرت است.

 

پیامبر اسلام‌(ص)، آخرین و برترین پیامبر خدا

آنچه مسلّم است اینکه همه‌ پیامبران الهی در مقام و منزلتِ واحدی نیستند، بلکه جایگاه‌های گوناگونی در پیشگاه الهی دارند. خداوند در این خصوص می‌فرماید: ﴿...وَ لَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورًا: ... ما بعضى از پیامبران را بر بعضى دیگر برترى دادیم و به داوود، زبور بخشیدیم﴾ (الإسراء/ ۵۵). نیز می‌فرماید: ﴿تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ ...: بعضى از آن رسولان را بر بعضى دیگر برترى دادیم...﴾ (البقره/۲۵۳)

در روایات نیز بر این موضوع تأکید شده است. امام صادق(ع) می‌فرماید: «سَادَةُ النَّبِیِّینَ‏ وَ الْمُرْسَلِینَ‏ خَمْسَةٌ وَ هُمْ‏ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ‏ وَ عَلَیْهِمْ دَارَتِ الرَّحَى نُوحٌ وَ إِبْرَاهِیمُ وَ مُوسَى وَ عِیسَى وَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ عَلَى جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ: بزرگ پیامبران و رسولان پنج نفرند و آنها پیامبران اولواالعزم هستند و آسیاى نبوّت و رسالت بر محور وجود آنها دور مى‏زند. آنها نوح، ابراهیم، موسى، عیسى و محمّد بودند که درود خدا بر آنها و بر تمام پیامبران باد» (کلینی، ۱۴۰۷ق.، ج ۱: ۱۷۵). پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ فَضَّلَ أَنْبِیَائَهُ الْمُرْسَلِینَ عَلَى مَلَائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ فَضَّلَنِی‏ عَلَى‏ جَمِیعِ‏ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ: خداوند پیامبرانش را بر فرشتگان مقرّب برتری داد و مرا بر تمام پیامبران و رسولان برتری داد» (تفسیر صافی، فیض کاشانی، ۱۳۸۷، ج ۴: ۲۰۱). پس در بین انبیاء اختلاف مقام و تفاضل درجات وجود دارد و پیامبر اسلام‌(ص)، آخرین و برترین پیامبر خدا، دارای ویژگی‌ها، احکام و صفات خاصّی است که باعث برتری ایشان نسبت به سایر انبیاء شده است.

 

«کوثر»؛ هدیه ویژه خداوند به رسول‌الله(ص)

کوثر هدایای ویژه‌ای است که خداوند از میان انبیاء الهی تنها به پیامبر اسلام‌(ص) عطا نموده است و تمام مفسّران در این اختصاص اتّفاق نظر دارند. خداوند برای تسلّی‌خاطر آن حضرت در برابر انبوه حوادث دردناک و زخم زبان‌های مکرّر دشمنان می‌فرماید: ﴿إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ: ما به تو کوثر [= خیر و برکت فراوان‏] عطا کردیم﴾ (الکوثر/ ۱)

کوثر وصفی است که از «کثرت» گرفته شده و به معنی خیر و برکت فراوان می‌باشد. همچنین به افراد سخاوتمند نیز «کوثر» می‌گویند. در اینکه منظور از «کوثر» چیست، اقوال متعدّدی وجود دارد. بعضی آن‌ را نهری در بهشت و برخی آن را حوض کوثر می‌دانند که متعلّق به پیامبر(ص) است. گروهی آن ‌را به نبوّت و قرآن و دیگران نیز به کثرت اصحاب و یاران، کثرت فرزندان، ذریّه و شفاعت تفسیر کرده‌اند. امّا اینها مصداق‌های روشنی از این مفهوم‌اند و کوثر به معنای خیر کثیر و نعمت فراوان می‌باشد (تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج ۲۷: ۳۷۲). یکی از روشن‌ترین مصداق‌های کوثر وجود مبارک حضرت فاطمه‌زهرا(س) است، چون نسل و ذریّة پیامبر اسلام(ص) به‌وسیله همین فرزند گرامی‌ در جهان انتشار یافت؛ نسلی که نه‌تنها فرزندان جسمانی پیغمبر بودند، بلکه آیین و تمام ارزش‌های اسلام را حفظ کرده‌اند و به آیندگان ابلاغ نمودند.

 

وجوب نماز شب و اختصاص «مقام محمود» به پیغمبر(ص)

از دیگر موارد و احکامی که تنها مخصوص پیامبر اسلام(ص) است و تمام مفسّران بر آن اتّفاق‌‌نظر دارند، وجوب نماز شب می‌باشد. پیامبر اسلام‌(ص) تمام تکلیف‌هایی را که مسلمانان داشتند، باید اجرا می‌کرد، امّا ایشان تکالیف دیگری هم داشت که مخصوص آن حضرت بود. یکی از آنها وجوب خواندن نماز شب و تهجّد بود که در برخی آیات به آن اشاره شده است: ﴿یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ، قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلاً، نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً، أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً: اى جامه به خود پیچیده! شب را، جز کمى، بپاخیز! نیمى از شب را، یا کمى از آن کم کن. یا بر نصف آن بیفزا، و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان﴾ (المزمّل/ ۴ـ۱)؛ ﴿وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَى أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا: و پاسى از شب را (از خواب برخیز و) قرآن (و نماز) بخوان! این یک وظیفة اضافى براى توست. امید است پروردگارت تو را به مقامى در خور ستایش برانگیزد﴾ (الإسراء/ ۷۹)

در برابر این تکلیف، خداوند پاداش بزرگی به پیامبرش می‌دهد و آن داشتن مقام محمود یا مرتبه‌ای بلند و پسندیده است و طبق روایات، منظور از مقام محمود، «شفاعت» است که پیامبر (ص) در روز قیامت برای گناهان کبیره امّت خود استفاده خواهد کرد. بی‌شک «مقام محمود» مقام برجسته‌ای است، چرا که «محمود» از مادّه‌ «حمد» به معنای «ستایش» می‌باشد و از آنجا که این کلمه مطلق آمده است، شاید اشاره به این باشد که ستایش همگان را از اوّلین و آخرین متوجّه او می‌کند. در روایات اسلامی، اعمّ از روایات اهل بیت و اهل تسنّن، «مقام محمود» را به عنوان مقام «شفاعت کبری» تفسیر کرده‌اند، چرا که پیامبر اسلام(ص)، بزرگترین شفیع در عالم دیگر است و آن‌ها که شایسته این شفاعت باشند، مشمول این شفاعت بزرگ خواهند شد (المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، ۱۴۰۳ق.، ج۱۳: ۱۷۵)

 

اُسوة حَسَنة گذشته، حال و آینده

صفت «اُسوه» علاوه بر اینکه از صفات خاصّ پیامبر اکرم (ص) می‌باشد. در آیات ۴ و ۶ از سورة «ممتحنه» درباره حضرت ابراهیم(ع) به کار رفته است. در اینکه این صفت از صفات خاصّه پیامبر اکرم (ص) می‌باشد، میان مفسّران اختلاف‌نظر است. در برخی از تفاسیر، از جمله تفسیر نور، ذیل آیه ۲۱ از سوره مبارکه احزاب آمده است که این واژه در مورد ابراهیم(ع) هم به کار رفته است (ر.ک؛ قرائتی، ۱۳۸۳، ج۷: ۳۴۴). امّا «اُسوه بودن» این دو پیامبر با هم متفاوت است و «اُسوه بودن» ابراهیم(ع) در برائت از شرک و مشرکان است، امّا «اُسوه بودن» پیامبر اسلام در آیات مربوط به ایستادگی در برابر دشمن مطرح شده است. از سویی، هیچ موردی از گفتار و رفتار رسول اکرم (ص) از محدوده تأسّی استثناء نشده است (ر.ک؛ الإتقان فی علوم القرآن، سیوطی، ۱۴۰۴ق.، ج ۶: ۴۵)

زندگی رسول اکرم (ص) سرشار از فضایل انسانی، صفات پسندیده و سیر و سلوک پایدار می‌باشد که عظمت و بزرگی اصالت از آن نمودار است. به همین دلیل، خدای متعال او را به این صفت توصیف فرمود: ﴿وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ: و تو اخلاق عظیم و برجسته‏اى دارى﴾ (القلم/ ۴). از این‌رو، خداوند می‌فرماید: ﴿لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا: مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود، براى آن‌ها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مى‏کنند﴾ (الأحزاب/ ۲۱)

معرّفی پیامبر اکرم(ص) به عنوان «الگو» و «اُسوة نیکو» بدون هیچ قید و استثنایی، دلیل اعتبار و حجّیّت همه افعال آن حضرت در تمام حالات است که از صدر اسلام به عنوان«سنّت» مورد استناد بوده است. در روایات نیز از اعمال عبادی و غیر‌عبادی پیامبر(ص) با تعبیر «اُسوه» یاد شده است.

شیخ طوسی در تفسیر این آیه می‌گوید: «اُسوه حالتی است برای صاحب آن‌ که دیگران بدان حالت اقتدا می‌کنند و الگو بودن در انسان است. پس هر کس از الگوی خوب پیروی کند، کارهایش خوب می‌شود» (طوسی، ۱۴۰۹ق.، ج ۸: ۳۲۸). تعبیر به «لَکُم» اُسوه بودن پیامبر (ص) را برای همه‌ مخاطبان به‌ صورت یکسان ثابت می‌کند، امّا تعبیر به «لِمَن کَانَ» اشاره است به بهره‌وری از این اُسوه به‌وسیله کسانی که دارای شرایط ویژه هستند؛ یعنی این‌گونه نیست که همگی از این اُسوه‌ عام بهره ببرند، بلکه افرادی خاص بهره‌مند می‌شوند. همچنین قید «لِمَن کَانَ یَرجُوا الله»، مبیّن این است که غیرمؤمنان چندان از الگو بودن پیامبر اعظم بهره نمی‌گیرند و تعبیر «وَ لَقَد کَانَ لَکُم»، برای دلالت بر استمرار سرمشق بودن پیامبر(ص) برای مؤمنین است؛ بدین معنی که پیروی از پیامبر اعظم(ص) تکلیفی ثابت از زمان گذشته است (ر.ک المیزان فی تفسیر القرآن؛ طباطبایی، ۱۳۷۴، ج ۱۶: ۴۳۲)

 

تجلیل در خطاب

در اختصاص این وصف به پیامبر اسلام(ص) میان مفسّران اختلاف‌نظر دیده می‌شود. برخی معتقدند که خداوند سبحان، از نظر ادب محاوره، احترام خاص برای خاتم انبیاء قائل است که برای انبیای پیشین چنین احترام را قائل نبوده است. انبیای گذشته را با نام مخصوص آن‌ها خطاب می‌کند، امّا هرگز نام مبارک پیامبر اسلام(ص) را به عنوان «یا محمّد» بیان نمی‌فرماید، بلکه همیشه از ایشان با تعبیرهای تجلیل‌آمیز مانند: «یَا أَیُّهَا‌ النَّبِی»، «یَا أَیُّهَاالرَّسُول» یاد می‌فرماید و اگر احیاناً خطاب «یَا أَیُّهَا المّزَمِّل» و «یَا أَیُّهَا المُدَثِّر» در قرآن کریم هست، ناظر به نکته‌ای‌ لطیف تاریخی است؛ مثلاً درباره آدم ابوالبشر می‌فرماید: ﴿وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ...﴾ (البقره/ ۳۵)، درباره حضرت نوح (ع) می‌فرماید: ﴿قَالَ یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ...﴾ (هود/ ۴۶)، درباره‌ موسی (ع) می‌فرماید: ﴿...یَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ الْآمِنِینَ﴾ (القصص/ ۳۱)، درباره عیسی (ع) می‌فرماید: ﴿وَإِذْ قَالَ اللّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ...﴾ (المائده/ ۱۱۶) و در مورد داوود (ع) می‌فرماید: ﴿یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ...﴾ (ص/۲۶). امّا در باب رسول اکرم(ص) علاوه بر خطاب جلالت‌‌آمیز خود، به بندگان می‌آموزد که: ﴿لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُم بَعْضًا...: (ای مؤمنان!) شما دعای رسول و ندا کردن او را مانند ندای بین یکدیگر (بدون حفظ ادب مقام رسالت) قرار ندهید﴾ (النّور/ ۶۳). هرگاه خواستید پیامبر‌(ص) را صدا بزنید، او را مانند مردی عادی صدا نزنید، بلکه هم نحوه صدا زدن و هم اصل آن آمیخته با تجلیل و تکریم باشد. در مقابل، گروهی دیگر از مفسّران معتقدند مراد از «دعای رسول» خطاب کردن و صدا زدن ایشان نیست که مردم آن جناب را مثل سایر مردم صدا نزنند و نام او را محترمانه ادا کنند؛ مثلاً نگویند «یا محمّد» و «یا ابن عبدالله»، بلکه به معنای این است که پیامبر(ص) مردم را برای کاری از کارها دعوت کند، مانند دعوت ایشان به سوی ایمان و عمل صالح که همه این‌ها دعا و دعوت اوست. شاهد این معنا ذیل آیه است که می‌فرماید: ﴿... قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنکُمْ لِوَاذًا فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ: خداوند کسانى از شما را که پشت سر دیگران پنهان مى‏شوند و یکى پس از دیگرى فرار مى‏کنند، مى‏داند (و می‌شناسد)! پس آنان که فرمان او را مخالفت مى‏کنند، باید بترسند از اینکه فتنه‏اى دامنشان را بگیرد یا عذابى دردناک به آنان برسد!﴾ (النّور/ ۶۳). نیز تهدیدی که درباره مخالفت امر ایشان در ادامه آیه آمده است (ر.ک المیزان فی تفسیر القرآن؛ طباطبائی، ۱۳۷۴، ج ۱۵: ۲۳۱)

برخی دیگر محتوای آیه را یک حُکم عمومی در تمام زمینه‌ها و برنامه‌های زندگی مسلمانان و سندی برای حجّت بودن سنّت رسول خدا (ص) می‌دانند که بر طبق این اصل همه مسلمانان موظّف‌اَند اوامر و نواهی پیامبر اکرم (ص) را اطاعت نمایند (ر.ک تفسیر نمونه؛ مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج ۲۳: ۵۰۸)

به عقیدة مرحوم طبرسی، «دعا» در این آیه به معنای صدا زدن نیست، بلکه به معنای اوامر و نواهی پیامبر(ص) است (ر.ک؛ طبرسی، ۱۳۶۰، ج ۱۷: ۱۷۸). قرآن در چهار مورد نام پیامبر(ص) را به صراحت ذکر کرده است (ر.ک؛ آل‌عمران/ ۱۴۴؛ الأحزاب/ ۴۰؛ محمّد/ ۲ و الفتح/ ۲۹). علّت ذکر نام ایشان در این آیات آن است که در آیات مزبور از رسالت پیامبر سخن گفته شده است (ر.ک بحارالأنوار؛ مجلسی، ۱۳۷۲، ج ۱۶: ۴۰۰).

 

احمد گلستانی عراقی


 
موضوعات
برچسب ها
دیگر موارد