سبک زندگی
مباحث عملی سبک زندگی اسلامی - ایرانی سبک زندگی مربوط به اجتماع و روابط اجتماعی معاشرت و دوستی یجوز و لایجوز
یجوز و لایجوز
تاریخ انتشار : 1397/9/19 بازدید : 111 منبع : اخلاق در قرآن و سنت حاوی یکصد مبحث اخلاقی، ج 2، ص: 276؛ غضنفری، علی
حرمت گناه غیبت چنان سنگین است که شایسته می بود تنها موارد جواز غیبت را برشمریم تا سایر موارد تحت حرمت که اصل و اساس در غیبت می باشد باقی بماند. چه اینکه زشتی این گناه و عقوبت شدید آن، راه هر توجیهی را بسته و انسان عاقل را به بهانه احتمال جواز و استثناء از حرمت در دام این معصیت گرفتار نمی سازد.
ولی از آن جهت که حتی موارد حرمت غیبت هم در روایات بیان شده است، به ذکر دو نمونه از این اخبار و احادیث بسنده می کنیم.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله مؤمنی راکه غیبت آن حرام است، چنین توصیف فرموده است:
«مَنْ عامَلَ النَّاسَ فَلَمْ یظْلِمْهُمْ وَحَدَّثَهُمْ فَلَمْ یکذِبْهُمْ وَ وَعَدَهُم فَلَمْ یخْلِفْهُمْ فَهُوَ مِمَنْ کمَلَتْ مَرُوَّتُهُ وَ ظَهَرتْ عِدالَتُهُ وَ وَجَبَتْ اخُوَّتُهُ وَ حَرُمَتْ غَیبَتُهُ»[1]
آن کس که با مردم معاشرت و معامله نموده و به آنها ستم ننماید، حرف بزند و دروغ نگوید، وعده دهد و خلف وعده نکند، او کسی است که مروت و جوانمردی وی کامل شده و عدالتش آشکار گشته و رعایت حقوق برادری او لازم و غیبت وی حرام است.
امام صادق علیه السلام غیبت گنهکاری راکه علناً گناه نکرده است، حرام می داند.
«مَنْ لَمْ تَرَهُ بِعَینِک یرْتَکبُ ذَنْباً اوْ لَمْ یشْهَدْ عَلَیهِ بِذلِک شاهِدان فَهُوَ مِنْ اهْلِ الْعِدالَةِ وَ السِّتْرِ وَ شَهادَتُهُ مَقْبُولَةٌ وَ انْ کانَ فی نَفْسِهِ مُذْنِباً، وَ مَنِ اغْتابَهُ بِما فیهِ فَهُوَ خارِجٌ عَنْ وِلایةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ داخِلٌ فی وِلایةِ الشَّیطانِ»[2]
کسی که با چشم خود او را در حال گناه ندیده ای، و شهود به معصیت وی شهادت نداده اند، از اهل عدالت و ستر محسوب می شود و گواهی او قبول بوده هر چند در واقع گناهکار باشد، و کسی که او را به آنچه در وی است غیبت کند از ولایت خدای خارج و در ولایت شیطان وارد شده است.
و اما موارد جواز غیبت عبارتند از:
1- غیبت از ظالم
غیبت مظلوم از ظالم در ستمی که به او روا داشته، جایز است.
«لا یحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللَّهُ سَمِیعاً عَلِیماً»[3]
خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدی های دیگری را آشکار کند. مگر آنکه مورد ستم قرار گرفته و خداوند شنوای داناست.
جواز چنین غیبتی مشروط براین است که شنونده غیبت توان دادخواهی داشته باشد و الا عملی لغو است.
2- غیبت فاسق
فاسقی که علناً مرتکب معصیت می شود و از انتشار آن واهمه ای ندارد، غیبتش در همان باره جایز است. نیز شاهد فاسقی که به دروغ به نفع یا ضرر کسی شهادت می دهد، غیبت او برای بی اثر شدن گواهی دروغ وی جایز است. همچنین ارشاد کسی که همنشین فاسدی دارد، هرچند مشتمل بر غیبت شود، مشروع است.
قال علی علیه السلام:
«الْفاسِقُ لاغَیبَةَ لَهُ»[4]
فاسق غیبت ندارد( غیبت او جایز است).
قال الصادق علیه السلام:
«اذا جاهَرَ الْفاسِقُ بِفِسْقِهِ فَلا حُرْمَةَ لَهُ وَ لاغَیبَةَ»[5]
وقتی فاسق فسق خود را آشکار نمود حرمتی نداشته و غیبت او جایز است.
قال الرضا علیه السلام:
«مَنْ الْقی جِلْبابَ الْحَیاءِ فَلا غَیبَةَ لَهُ»[6]
کسی که پیراهن حیاء را بکند، غیبت او جایز است.
3- بیان معایب ظاهری
بیان عیوب آشکاری که همه به آن آگاهند، مانند عصبانیت، شتابزدگی و عیب های ظاهری جسمانی در صورتی که طعن محسوب نشود، جایز است.
قال الصادق علیه السلام:
«الْغَیبَةُ انْ تَقُولَ فی اخیک ما سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَیهِ وَ امَّا الْامْرُ الظَّاهِرُ مِثْلُ الحِدَّةِ وَ الْعَجَلَةِ فَلا»[7]
غیبت آنست که امری که خدای مخفی نموده از برادرت آشکار کنی، لذا بیان امر آشکار چون عصبانیت و عجله غیبت نیست.
4- غیبت اهل بدعت
تبرّی از اهل بدعت و حتی غیبت آنها جایز است، جواز غیبت آنها به خاطر حفظ اصل اسلام از ساخته های بدعت گذاران و ترویج نیافتن خرافه می باشد.
قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله:
«اذا رَأَیتَهُمْ اهْلَ الرَّیبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدی فَاظْهِرُوا الْبَرائَةَ مِنْهُمْ وَ اکثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ القولَ فیهِمْ وَ الْوَقیعَةَ وَ باهتُوهُمْ کیلا یطْعَمُوا فِی الْفِسادِ فِی الاسلامِ»[8]
وقتی بعد از من اهل بدعت را دیدید از آنها برائت و بیزاری خود را آشکار نمائید و به آنها بد بگوئید و آنها را پایین آورید و بهتان زنید وبابرهان و دلیل خاموششان سازید تا طمع فساد در اسلام رانیابند.
5- نصیحت مستشیر
اگر کسی به شما اظهار اطمینان کرد و به همین سبب شما را مشاور امین خود قرار داد، شما می توانید حقیقت را به او بگوئید هرچند بیان حقیقت، غیبت کسی را در برداشته باشد.
6- موارد امر به معروف
اگر غیبت در مراتب امر به معروف و نهی از منکر قرار گیرد، و امر و نهی بدون غیبت امکان نداشته باشد، غیبت به جهت اهمیت امر و نهی جایز است.
7- غیبت نامعلوم
غیبت حرام، زمانی است که غیبت شده مشخص باشد، پس غیبت شخص نامعین و نامعلوم از طایفه و شهری جایز است. مثلًا یکی از تهرانی ها...
8- شهادت
گواهی دادن به حقّ مانند گواهی به سرقت، زنا و... بر علیه کسی که چنین گناهی مرتکب شده است، جایز است و البته اگر ترک گواهی موجب پایمال شدن خون به ناحق ریخته ای گردد، چنین شهادتی که غیبت را در خود دارد، واجب است.
توجه مجدد به این نکته لازم است که غیبت اساساً حرام است و مواردی که جایز بودن آنها مشکوک است، تابع اصل حرمت هستند. علاوه اینکه در موارد جواز هم باید به قدر نیاز اکتفا کرد و خارج شدن از حد ضرورت، حرام است.
پی نوشت ها
[1] بحار الانوار- جلد 75- صفحه 252.
[2] بحار الانوار- جلد 75- صفحه 248.
[3] نساء- 148.
[4] غرر الحكم.
[5] وسايل الشيعه- جلد 8- صفحه 605.
[6] بحار الانوار- جلد 75- صفحه 260.
[7] وسايل الشيعه- جلد 8- صفحه 604.
[8] وسايل الشيعه- جلد 11- صفحه 508
سبک زندگی
مباحث عملی سبک زندگی اسلامی - ایرانی سبک زندگی مربوط به اجتماع و روابط اجتماعی معاشرت و دوستی مستمع غیبت
مستمع غیبت
تاریخ انتشار : 1397/9/17 بازدید : 115 منبع : اخلاق در قرآن و سنت حاوی یکصد مبحث اخلاقی، ج 2، ص: 274؛ غضنفری، علی
کسی که در حضور وی غیبت می کنند در گناه غیبت کننده شریک است، چه اینکه سکوت او و استماع وی و توجه به کلام غیبت کننده، تعاون و همکاری با عاصی محسوب شده و موجب شکل گیری این معصیت بوده است.
قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله:
«السَّامِعُ لِلْغَیبَةِ احَدُ الْمُغْتابینِ»[1]
شنونده غیبت یکی از غیبت کنندگان است.
قال الصادق علیه السلام:
«الْغَیبَةُ کفْرٌ وَ الْمُسْتَمِعُ لَها وَ الرَّاضی بِها مُشْرِک»[2]
غیبت کفر و شنونده آن و راضی به آن مشرک است.
وظیفه شنونده غیبت این است که:
1- از برادرش دفاع کند و اجازه غیبت او را ندهد.
2- از مجلس غیبت برخیزد و با نشستن و سکوت زمینه را برای ادامه غیبت آماده نکند.
3- در صورت عدم قدرت، قلباً ناراحت شود.
پیامبر مکرم در سفارش خود به حضرت امیر علیه السلام فرموده اند:
«یا عَلی مَنْ اغْتیبَ عِنْدَهُ اخُوهُ الْمُسْلِمُ فَاسْتَطاعَ نَصْرَهُ فَلَمْ ینْصُرْهُ خَذَلَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ»[3]
ای علی، کسی که نزد وی برادر مؤمنش را غیبت کنند و او توان یاریش داشته باشد و به یاری وی برنخیزد، خداوند او را در دنیا و آخرت رسوا خواهد ساخت.
و نیز همان حضرت فرموده است:
«مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ اخیهِ الْمُسْلِمِ وَجَبَتْ لَهُ الجنَّةُ الْبَتَّةَ»[4]
کسی که مانع ریختن آبروی برادر مسلمانش شود، حتماً بهشت بر او واجب است.
پی نوشت ها
[1] بحار الانوار- جلد 75- صفحه 226.
[2] مستدرك الوسايل- جلد 9- صفحه 133.
[3] وسايل الشيعه- جلد 8- صفحه 606.
[4] وسايل الشيعه- جلد 8- صفحه 606
|
یکشنبه هشتم دی ۱۳۹۸ ساعت 17:26 | نوشته شده به دست
حسین سبزعلی
| ( )
|
سبک زندگی
مباحث عملی سبک زندگی اسلامی - ایرانی سبک زندگی مربوط به اجتماع و روابط اجتماعی معاشرت و دوستی غیبت در برزخ و قیامت
غیبت در برزخ و قیامت
تاریخ انتشار : 1397/9/28 بازدید : 199 منبع : اخلاق در قرآن و سنت حاوی یکصد مبحث اخلاقی، ج 2، ص: 280؛ غضنفری، علی
روایت ذیل عذاب غیبت کننده را در برزخ معین می نماید.
قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله:
«لَمَّا عُرِجَ بی مَرَرْتُ بِقَوْمٍ لَهُمْ اظْفارٌ مِنْ نُحاسٍ یخْمِشُونَ وُجُوهَهُمْ وَ صُدُورَهُمْ، فَقُلْتُ: مَنْ هؤُلاءِ یا جَبْریلُ؟ قال: هؤلاءِ الَّذینَ یأْکلُونَ لَحُومَ النَّاسِ وَ یقَعُونَ فی اعْراضِهِمْ»[1]
وقتی مرا به معراج بردند از گروهی گذشتم که ناخن هائی از مس داشتند و صورت خود را می خراشیدند، گفتم: ای جبرائیل اینها چه کسانی هستند؟ گفت اینان گوشت مردم می خورند و آبروی آنان را می برند.
این روایت حالت غیبت کننده و غیبت شده را هنگام رؤیت نامه عمل خود بیان می دارد که چگونه غیبت، حسنات را از اعمال غیبت کننده به اعمال غیبت شده منتقل می نماید.
قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله:
«یؤْتی بِاحَدٍ یوْمَ الْقِیمَةِ یوْقَفُ بَینَ یدَی اللَّهِ وَ یدْفَعُ الَیهِ کتابُهُ، فَلا یری حَسَناتِهِ فَیقُولُ: الهی لَیسَ هذا کتابی، فَانّی لااری فیها طاعَتی، فَیقالُ لَهُ: انَّ رَبَّک لا یضِلُّ وَ لاینْسی، ذَهَبَ عَمَلُک بِاغْتِیابِ النَّاسِ، ثُمَّ یؤْتی بِآخَرَ وَ یدْفَعُ الَیهِ کتابُهُ، فَیری فیها طاعاتٍ کثیرَةً، فَیقُولُ: الهِی ما هذا کتابی، فَانّی ما عَمِلْتُ هذِهِ الطَّاعاتِ، فَیقالُ: لِانَّ فُلاناً اغْتابَک فَدُفِعَتْ حَسَناتُهُ الَیک»[2]
روز قیامت کسی را در پیشگاه حق حاضر می کنند و نامه عملش را به وی می دهند، وی حسنات خود را در نامه اش نمی بیند، لذا عرضه می دارد: خدایا این نامه من نیست، من طاعاتم را نمی بینم. به وی گفته می شود: پروردگار تو کسی را گمراه نمی کند و فراموش نمی نماید، عمل تو با غیبت مردم رفت. بنده ای دیگر می آورند و نامه عملش را به وی می دهند، او طاعات زیادی می بیند و عرضه می دارد: خدایا این نامه من نیست، من این طاعات را انجام نداده ام، خطاب به وی می گویند: فلانی تو را غیبت کرد و حسنات وی به تو داده شد.
و در حدیث ذیل حرمت بهشت بر غیبت کننده ای که بر آن اصرار ورزیده و بی توبه از دنیارفته، بیان شده است.
قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله:
«تَحْرُمُ الْجَنَّةُ عَلی ثَلاثَةٍ، عَلَی الْمَنَّانِ وَ عَلَی الْمُغْتابِ وَ عَلی مُدْمِنِ الْخَمْرِ»[3]
بهشت بر سه گروه حرام است: منّت گذارنده، غیبت کننده، شرابخوار.
محجّة البیضاء نقل می کند که خدای تبارک و تعالی به حضرت موسی علیه السلام وحی فرستاد که:
«مَنْ ماتَ تائِباً مِنَ الْغَیبَةِ فَهُوَ آخِرُ مَنْ یدْخُلُ الْجَنَّةَ وَ مَنْ ماتَ مُصِرّاً عَلَیها فُهُوَ اوَّلُ مَنْ یدْخُلُ النَّارَ»[4]
کسی که با توبه از گناه غیبتش بمیرد آخرین وارد شده در بهشت خواهد بود و کسی که بدون توبه از غیبت بمیرد، اولین وارد شده بر آتش می باشد.
پی نوشت ها
[1] الترغيب- جلد 3- صفحه 510.
[2] بحار الانوار- جلد 75- صفحه 259.
[3] وسايل الشيعه- جلد 8- صفحه 599.
[4] محجّة البيضاء- جلد 5- صفحه 252
|
یکشنبه هشتم دی ۱۳۹۸ ساعت 17:25 | نوشته شده به دست
حسین سبزعلی
| ( )
|
سبک زندگی
مباحث عملی سبک زندگی اسلامی - ایرانی سبک زندگی مربوط به اجتماع و روابط اجتماعی معاشرت و دوستی کفاره غیبت
کفاره غیبت
تاریخ انتشار : 1397/9/27 بازدید : 150 منبع : اخلاق در قرآن و سنت حاوی یکصد مبحث اخلاقی، ج 2، ص: 279؛ غضنفری، علی
دو کفاره برای غیبت در اخبار ذکر شده است. کفاره اول استحلال و حلالیت از غیبت شده است. این کفاره از وصیت و سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله به ابوذر آنجا که غیبت و زنا را مقایسه فرموده اند، استفاده می شود.
«... وَ الْغَیبَةُ لاتُغْفَرُ حَتّی یغْفِرَها صاحُبُها»[1]
غیبت بخشوده نمی شود مگر اینکه غیبت شده از آن بگذرد.
کفاره دیگر غیبت استغفار و انابه به درگاه حی لایزال است.
قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله:
«اذَا اغْتابَ احَدُکمْ اخاهُ فَلْیسْتَغْفِرِ اللَّهَ فَانَّها کفَّارَةٌ لَهُ»[2]
وقتی یکی از شما برادرش را غیبت نمود، به سوی خدای استغفار کند که آن کفاره گناهش می باشد.
برخی علماء اخلاق در جمع این دو کفاره گفته اند: اگر غیبت به گوش غیبت شده رسیده است، باید از وی حلالیت طلبید و از او عذرخواهی نمود و سپس استغفار کرد. ولی اگر چنین نیست، استغفار کافی است چه اینکه استحلال خود ذکر گناه برای کسی می باشد که آن رانشنیده است و آن نوعی اشاعه معصیت است علاوه اینکه تبعات فاسد دیگری می تواند داشته باشد.
پی نوشت ها
[1] وسايل الشيعه- جلد 8- صفحه 598.
[2] كنز العمال- 8037
|
یکشنبه هشتم دی ۱۳۹۸ ساعت 17:24 | نوشته شده به دست
حسین سبزعلی
| ( )
|
سبک زندگی
مباحث عملی سبک زندگی اسلامی - ایرانی سبک زندگی مربوط به اجتماع و روابط اجتماعی معاشرت و دوستی
درمان غیبت

تاریخ انتشار : 1397/9/18
بازدید : 216
منبع : اخلاق در قرآن و سنت حاوی یکصد مبحث اخلاقی، ج 2، ص: 275؛ غضنفری، علی
شاید به توان راه درمان گناه بزرگ غیبت را که متأسفانه دامن بسیاری را آلوده نموده، در چهار نکته ذیل خلاصه نمود.
1- استمداد از حضرت حقّ جلّ و علی برای توفیق ترک این معصیت، قدم مهم در این مسیر تلقی می شود.
2- ترک همنشینی و مجالست با کسانی که اهل این معصیت می باشند و شیرینی سخن خود را در این گناه می بینند.
3- تلاوت آیات مربوط به غیبت و مخصوصاً قرائت اخبار و احادیثی که در تفسیر آیات مربوطه وارد شده است و همچنین آنچه که در باره عذاب برزخی و اخروی غیبت کننده و حبط اعمال نیک وی آمده است، در از بین بردن این گناه اثر جدی خواهد داشت.
4- شناخت عوامل غیبت که خواهد آمد و خشکاندن اساس و ریشه غیبت و از بین بردن زمینه های آن، گامی اساسی در ریشه کن ساختن این آلودگی از نفس است.
عوامل غیبت
اسباب و عواملی که موجب غیبت می شوند عبارتند از:
1- خشم و عصبانیت.
2- کینه و عداوت قلبی.
3- حسد.
4- مزاح خارج از اعتدال.
5- شانه خالی کردن از بار مسئولیت و تحمیل آن بر دیگران و دفاع از بیگناهی خود در مقابل مصائب ایجاد شده.
6- استهزاء و تمسخر به غیر.
7- ریا و خودبینی.
8- کبر و خود بزرگتربینی نسبت به غیر.
9- دلسوزی بیجا.
10- مسائل سیاسی و دخول در فتنه های زمانه