مجموعه ای از مطالب سخنرانی و مداحی
قاطی کردن دو داستان
سه شنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۸ ساعت 6:0 | نوشته ‌شده به دست حسین سبزعلی | ( )

یک آقایی روز که سر کار بود داستان ریزعلی خواجوی ره و شهید حسین فهمیده را شنید... 

با خودش گفت به به عجب داستان قشنگی ، غروب میرم خونه برای زن و بچم تعریف میکنم

غروب رفت به زن و بچش گفت بیایید یه داستانی براتون تعریف کنم اما داستان ها رو قاطی کرد گفت:

ریزعلی خواجوی دید قطار داره میاد و کوه ریزش کرده اگه قطار بیاد میخوره به کوه، نارنجک ها رو بست به کمر و رفت زیر قطار و قطار رو منفجر کرد😅

مرد حسابی این چه داستان تعریف کردنیه ؟ 

اگه قطار به کوه بخوره بهتره تا با نارنجک بری زیرش حداقل یه نفر الکی از دنیا نمیره😁

 

نکته اینکه اگر منبر رو خوب گوش نکنید 

مطالب ناقص یاد میگیرید بعد میرید میگید حاج آقا اینطوری می گفت در حالی که حاج آقا مطلب دیگه ای گفته.. 

 

(برای شادی روح دهقان فداکار و شهید فهمیده صلوات) 

موضوعات مرتبط: لطیفه منبر


 
موضوعات
برچسب ها
دیگر موارد