متن منبر( نگرش و رفتار اقسام انسان ها نسبت به خانواده و اجتماع)
نویسنده : حجت الاسلام حسین سبزعلی
انتشار با ذکر منبع بلا مانع است
اعوذ بالله السمیع العلیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمين، بارئ الخلائق اجمعين باعث الانبیاء و المرسلين، ثم الصلاة و السلام علي سیدنا و نبينا ابی القاسم المصطفی محمد
و علي اهل بیته الطيبين الطاهرين و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين من الآن الی قیام یوم الدین
❇️انسان ها در تجزیه و تحلیل و در نگرش و برخورد و رفتار با مسائل و امور خانواده و اجتماع در یک تقسیم بندی به سه دسته تقسیم می شوند:
👈گروه اول:
انسان هایی که مثل پروانه اند و مثل پروانه که در باغ و دشت و جنگل دنبال گل می گردد و از زیبایی و عطر و شهد گل بهره مند می شود، دنبال حرف خوب، عمل خوب هستند و بهره این صفت مثبت نگری و دنبال خوبیها بودن را در خانواده و مسائل زندگی اجتماع می برند
و معمولا دو نوع برخورد دارند :
الف) سعی می کنند خوبیها و افراد خوب و جمع های خوب را پیدا کنند و آنجا حضور یابند نه همه جا و همه جمعی
پيامبر اکرم-صلی الله عليه و اله
الجَلیسُ الصالِحُ خَیرٌ مِن الوَحدَةِ وَ الوَحدَةُ خَیرٌ مِن جَلِیسِ السُّوء؛
همنشین خوب بهتر از تنهایی است و تنهایی بهتر از همنشین بد.
امالی طوسی ص 536
ب) گاها در برابر هر شخص و جمعی در خانواده و اجتماع خوبی او را می بینند و دنبال عیب جویی نیستند
لذا انسان هایی هستند که در هر جمع حاضر نمی شوند و هر شخصی را همنشین و دوست انتخاب نمی کنند و دنبال انسان های صالح و درستکار و پاک هستند
💢حضرت عیسی(عليه السلام) روزی از راهی می گذشت که چشمش به جمعیتی از مردم افتاد.آن جمعیت در گوشه ای ایستاده بودند و به چیزی نگاه میکردند. عیسی به سوی آن جمعیت رفت تا ببیند چه چیزی توجه آن عده را جلب کرده است.وقتی نزدیک رفت دید که سگ مرده ای روی زمین افتاده است و آن جمعیت به دور آن جسد جمع شده اند.
هرکس از آنان درباره ی آن سگ مرده حرفی میزد یکی میگفت:
-عجب حیوان پست وبی ارزشی است.خوب شد که مرد.
-اگر هم کسی این سگ را کشته باشد حق داشته است زیرا این حیوان زشت وبد قواره است.
-چشمش کور که مرده است.این حیوان چقدر زشت رو و پلید است.
عیسی(عليه السلام)هر چقدر گوش داد از حرف های مردم غیر از بد گویی درباره ی سگ چیزی نشنید.
وقتی آن جمعیت هر چه دلشان خواست درباره ی آن سگ مرده بدگویی کردند نوبت به عیسی(عليه السلام) رسید.آن مردم میخواستند از دیدگاه پیامبر خدا آگاه شوند.
حضرت عیسی(عليه السلام)فرمود:
-خوب نگاه کنید دندان های سفید این سگ را مشاهده کنید و ببینید که چه دندان های سفید و قشنگی دارد.آیا درّ گرانبها به سفیدی دندان های او هست؟
مردم به دهان نیمه باز سگ مرده نگاه کردند دندان های حیوان به راستی سفید و درخشان بود.دندان هایی سالم که شاید نظیرش در دهان هیچکدام از آنان نبود.
حضرت عیسی(عليه السلام)که سکوت آن مردم را مشاهده کرد با سخن دیگری که بر زبان آورد آنها را بیشتر به اندیشه برد:
شما مردم چرا فقط عیب ها را مشاهده میکنید و روی آن انگشت میگذارید!ای مردم کاش به جای مشغول بودن به عیب دیگران متوجه عیب و ایراد خودتان میشدید و به رفع ان می کوشیدید:
عیب کسان منگر واحسان خویش
دیده فرو کن به گریبان خویش
آینه روزی که بگیری به دست
خود شکن آن روز نشو خود پرست
پیامبر خدا آن عده را به حال خود رها کرد واز آن محل دور شد.
امام علي(عليه السلام) مي فرمايد:
بزرگترین عیب آن است كه عیبى را كه خود نیز داراى؛ در دیگران عیب بشمارى.
(حکمت 353 – نهج البلاغه)
⬅️گریز و اشاره به پروانه صفت بودن در اجتماع و خانواده
نکته : ما خودمان هم کامل و سی تمام نیستیم و نقص داریم از همسر و فرزند یا اعضای خانواده انتظار نداشته باشیم بی نقص باشند بلکه خوبیها را ببینیم محبت و علاقه به کانون خانواده بیشتر میشود
حضرت حر پروانه وار جذب امام حسین علیه السلام شد
دور حضرت گشت و خودش را فدای ایشان کرد.
👈گروه دوم
افراد مگس صفت
مانند مگس که در جستجوی کثافات و نجاست است، دنبال عیوب مردم و عیب جویی از آنها هستند و طالب حضور در جمع ها و امور ناپسند هستند
هر شایعه، دروغ، بازی با آبروی مردم، ظلم به دیگران، شایعه و ضد دینی را پیدا می کند قبول می کند اما یک موفقیت یا حُسن دینی را باید صد دلیل و مدرک بیاری آخر هم نمی پذیرد.
✔️تجانس و تجاذب اشیا
نوریان و ناریان
( 80)خوب، خوبی را کند جذب این بدان
طیبات و طیبین بر وی بخوان
( 81)در جهان هر چیز چیزی جذب کرد
گرم گرمی را کشید و سرد سرد
( 82)قسم باطل باطلان را میکشند
باقیان از باقیان هم سرخوشاند
( 83)ناریان مر ناریان را جاذباند
نوریان مر نوریان راطالباند
( 84)چشم چون بستی تو را جان کند نیست
چشم را از نور روزن صبر نیست
( 85)چشم چون بستی تو را تاسه گرفت
نور چشم از نور روزن کی شکفت
طَیّبات و طیّبین...: ترکیب برگرفته است از آیه «اَلْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ اَلْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ اَلطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ اَلطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ.»[سوره نور آیه26]
✔️شناخت فرد از طريق دوستان او :
صفحه اختصاصي حديث و آيات رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : المَرءُ على دِينِ خَلِيلِهِ ، فَليَنظُر أحَدُكُم مَن يُخالِلُ .[الأمالي للطوسي : 518/1135 .]
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آدمى بر آيين دوست خود است ؛ پس هر يك از شما مواظب باشد كه با چه كسى دوستى مى كند .
صفحه اختصاصي حديث و آيات عنه صلى الله عليه و آله : اختَبِرُوا الناسَ بأخدانِهِم؛ فإنّما يُخادِنُ الرَّجُلُ مَن يُعجِبُهُ نَحوَهُ .[تنبيه الخواطر : 2/249 .]
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مردم را با دوستانشان بيازماييد؛ زيرا آدمى با كسى كه از رفتارش خوشش بيايد ، دوستى مى كند .
صفحه اختصاصي حديث و آيات سليمانُ عليه السلام : لا تَحكُمُوا على رَجُلٍ بِشَيءٍ حتّى تَنظُرُوا إلى مَن يُصاحِبُ ، فإنّما يُعرَفُ الرَّجُلُ بأشكالِهِ و أقرانِهِ .[بحار الأنوار : 74/188/17 .]
سليمان عليه السلام : درباره هيچ كس قضاوتى نكنيد ، تا آن كه ببينيد با كه همنشينى مى كند ؛ زيرا آدمى از طريق همگنان و همتايانش شناخته مى شود .
⬅️گریز به دقت در انتخاب رفیق و هم نشین، همسر گروه های اجتماعی
پروانه صفت باشیم و مگس صفت نباشیم
در کربلا بسیاری مثل شمر، خولی،. حرمله، عمر سعد جذب کثافات و خبائثی از قبیل مال حرام، مقام و ثروت دنیایی، پستی و رذالت، بندگی شیطان و طاغوت و.. شدند
👈 گروه سوم :
افرادی که مثل نحل ( زنبور عسل) هستند چرا که نه تنها جذب خوبی ها می شوند بلکه تجزیه و تحلیل هم دارند و روی مسائل دقت و تفکر می کنند هم حرف، تفکر و عمل خوب و بد را تمییز و تشخیص می دهند هم از خوب تبعیت و بدی را تبعیت نمی کند به علاوه همانطور که زنبور روی گل و شهد گل کار می کند و محصول شیرین عسل را تولید می کند اینها هم امور و مسائل را تجزیه و تحلیل می کنند و محصولش بصیرت و تشخیص درست حق از باطل و حمایت از حق و مقابله با باطل است
⬅️ در شبکه های اجتماعی، ماهواره، اینترنت، اخبار هر حرفی را قبول نکن هر حرفی را هم رد نکن
تحقیق کن درست و غلط را تشخیص بده، اهل تجزیه و تحلیل باش و در نهایت بصیرت داشته باش و از حق پیروی کن
⁉️الان بسیاری از مردم مسائل نژادی را نمی توانند معادله اش را حل کنند
یعنی چی فاطمیون افغانستان
زینبیون پاکستان
حیدریون عراق
حزب الله لبنان
انصارالله یمن
مسئله تغییر شرایط و اتحاد شیعه ایران و عراق بعد از صدام و اینکه امام فرمود راه قدس از کربلا می گذرد را درک نمی کند ما از عراق و کربلا گذشتیم به مرزهای قدس رسیدیم تو هنوز مخت هنگه که ایران و عراق هشت سال جنگیدن منکر نیستیم اما کنارش مسائل امروز را هم بگذار و تحلیل کن
آدم زمان خودش نیست در گذشته است هنوز در قبل انقلاب و زمان جنگ و وجود حزب بعث و صدام سیر میکند عزیزم فدات بشم بیا جلو امروز عکس امام و رهبری در عراق بالاست و در تکریت حشدالشعبی قبر صدام را منفجر کرد استخوان صدام را سگ ها به دندان گرفتند
مساله کمک مسلمون ها به هم
مسئله
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
یعنی کمک به همه مظلومین هر دینی داشت
نه تنها مسلمان ها
امام علی علیه السلام فرمود:
کن للظالم خصما و للمظلوم عونا
به اصطلاح طلبگی مطلق فرمود:
نه دین خاص نه نژاد خاص نه مرز خاص نه جغرافیای خاصی را امام نفرمود هر مظلومی در هر جا و هر دین را یاری کن و با هر ظالمی در هر جا و از هر دینی مقابله کن
⬅️در اصحاب پیامبر ص سلمانی فارسی و بلال حبشی تا عمار عرب فرقی ندارند مگر در تقوا
در اصحاب امام حسین جون غلام سیاه پوست تا حر فرمانده لشکر کوفه کنار هم هستند
✔️⬅️گروه سوم دارای بصیرت و عملکرد حق گرایانه هستند
امام صادق عليه السلام :
كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ نافِذَ البَصيرَةِ صُلبَ الإيمانِ جاهَدَ مَعَ أبي عَبدِاللّه ِ و أبلى بَلاءً حَسَنا و مَضى شَهيدَا ؛ [ . عمدة الطّالب ، ص 356 .]
امام صادق عليه السلام :
عموى ما ، عبّاس ، داراى بينشى ژرف و ايمانى راسخ بود ؛ همراه با امام حسين عليه السلامجهاد كرد و نيك آزمايش داد و به شهادت رسيد .
✔️❇️مقام قمر بنی هاشم علیه السلام صرفا نه به خاطر قد رشید بود ، نه فدای برادرش شدن ،و نه فقط برادر امام بودن بلکه همه اینها بود به علاوه ادب ، بصیرت ، ولایت مداری و دفاع و اطاعت از امام زمان خودش و عملکرد حق مدارانه و.. مقام او را بالا برده است تا جایی که :
امام سجاد(ع) عموی خود عباس را چنین توصیف میفرماید: «رَحِمَ اللَّهُ عَمِیَّ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وأَبْلی وفَدی أَخاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّی قُطِعَتْ یَداهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْهُما جِناحَیْن یَطیرُ بِهِما مَعَ الْمَلائِکَةِ فی الْجَنَّةِ کَما جُعِلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبی طالِبْ علیه السلام؛ وَإنَّ لِلْعَبّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبارَکَ وَتَعالی مَنْزِلَةٌ یَغبِطَهُ بِها جَمیعَ الشُّهدَاءِ یَوْمَ القِیامَة.
یعنی «خدا عمویم عباس را رحمت کند که ایثار کرد و خود را به سختی افکند و در راه برادرش جانبازی کرد، تا آنکه دستهایش از پیکر جدا گردید. آنگاه خداوند به جای آنها دو بال به وی عنایت فرمود که در بهشت همراه فرشتگان پرواز کند؛ همانسان که برای جعفر طیار قرار داد. عباس نزد خداوند مقامی دارد که همه شهدا در قیامت بدان غبطه میخورند.»
🏴🏴روضه امام حسین علیه السلام فرمود برادرم آب به حرم برسان
---------------------------
مقتل حضرت عباس(ع) به نقل از کتاب شرح شمع
عصر عاشورا، پس از شهادت اصحاب و ياران، حضرت عباس عليه السلام تنهايي و بي كسي امام را نتوانست تحمل كند. محضر امام(ع) رسيد و رخصت ميدان رفتن و جانفشاني خواست و عرضه داشت : برادر جان! اجازه ميدان مي دهي؟ امام حسين(ع) گريه شديدي كردند و فرمودند: برادر! تو پرچمدار مني.
عباس(ع) عرض كرد: «سينه ام تنگي مي كند و از زندگي سـير گشتـه ام.» امام(ع) فرمودند: مقداري آب براي اين طفلان تهيه نما. جناب قمر بني هاشم(ع) مشك به دوش گرفت و روانه ميدان شد. با سپاه حريف، درباره آوردن آب به خيمه ها سخن گفت.
وقتي از آن ها مأيوس شد، نزد امام(ع) بازگشت و طغيان و سركشي دشمن را به عرض رسانيد. در اين حال صداي العطش كودكان فضاي خيمه ها را پر كرده بود.
سقّا نگاهي به چهره معصوم كودكان انداخت و بدون تأمل سوي شريعه فرات برگشت و به نگهبانان شريعه حمله كرد و جمع كثيري را كشت و وارد شريعه شد، دست زير آب برد تا مقابل صورت آب را بالا آورد. «ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته» به ياد لبان خشكيده حسين و اهل بيتش افتاد و آب را برگرداند به شريعه.
هنگام بازگشت، دشمن راه را بر او بست. حضرت براي محافظت از مشك به سمت نخلستان رفت و دشمن نيز به دنبالش.
از هر طرف تير و نيزه به سمتش پرتاب مي كردند، تا اينكه زره از انبوه تيرها همچون خار پشت به نظر مي رسيد. ابرص بن شيبان دست راست حضرت را قطع نمود، حضرت مشك را به دوش چپ انداخت و با دست چپ جنگيد و اين گونه رجز خواند: «وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني»، به خدا قسم اگر دست راستم را قطع كنيد، من از حمايت از دينم دست بر نمي دارم.
در اين هنگام دست چپ حضرتش را حكيم بن طفيل از مچ قطع كرد. مشك را به دندان هاي مبارك گرفته سعي مي كرد آب را به خيام برساند. لذا خود را به روي مشك انداخت. در اين حال دشمن تيري به چشم و تيري به مشك زد، حكيم بن طفيل با گرزي آهنين فرق مبارك را نشانه گرفت و ضربتي وارد کرد و او را بر زمين انداخت.
عباس(ع) عرضه داشت: «يا ابا عبد الله عليك مني السلام»، اي اباعبد الله بر تو سلام، مرا درياب.
امام خود را به نعش برادر رسانيد، وقتي قمربني هاشم در بالين امام حسين(ع) جان سپرد، حضرت فرمودند: «الان انْكَسَر ظَهري»، عباسم الآن كمرم شكست و چاره ام از هم گسست.(شرح شمع:صفحه 210 و 211)
-----------------------------------
وقتى كه قد سرو خم شد
كسانى كه حسين عليه السلام خود را به بالين آنها رساند مختلف بودند،هر كس در يك وضعى قرار داشت.وقتى امام وارد مىشد يكى هنوز زنده بود و با آقا صحبت مي كرد، ديگرى در حال جان دادن بود.
در ميان كسانى كه ابا عبد الله عليه السلام خود را به بالين آنها رسانيد،هيچ كس وضعى دلخراشتر و جانسوزتر از برادرش ابو الفضل العباس براى او نداشت،برادرى كه حسين عليه السلام خيلى او را دوست مي دارد و يادگار شجاعت پدرش امير المؤمنين است.
در جايى نوشته اند ابا عبد الله عليه السلام به او گفت:برادرم«بنفسى انت»عباس جانم!جان من به قربان تو.اين خيلى مهم است.عباس در حدود بيست و سه سال از ابا عبد الله عليه السلام كوچكتر بود(ابا عبد الله 57 سال داشتند و عباس يك مرد جوان 34 ساله بود).ابا عبد الله به منزله پدر ابا الفضل از نظر سنى و تربيتى به شمار مي رفت،آنوقتبه او مي گويد: برادر جان!«بنفسى انت»اى جان من به قربان تو!
ابا عبد الله كنار خيمه منتظر ايستاده است.يك وقت فرياد مردانه ابا الفضل را مىشنود.(نوشتهاند ابا الفضل عليه السلام چهرهاش آنقدر زيبا بود كه«كان يدعى بقمر بنى هاشم»در زمان خود معروف به ماه بنى هاشم بود.
اندامش به قدرى رسا بود كه بعضى از اهل تاريخ نوشتهاند:«و كان يركب الفرس المطهم و رجلاه يخطان فى الارض»سواراسب تنومندى شد،پايش را كه از ركاب بيرون مىكشيد،با انگشت پايش مىتوانست زمين را خراش بدهد.حالا گيرم به قول مرحوم آقا شيخ محمد باقر بيرجندى يك مقدار مبالغه باشد،ولى نشان مىدهد كه اندام بسيار بلند و رشيدى داشته است، اندامى كه حسين از نظر كردن به آن لذت مىبرد).
وقتى كه حسين عليه السلام به بالاى سر او مىآيد،مىبيند دست در بدن او نيست،مغز سرش با يك عمود آهنين كوبيده شده و به چشم او تير وارد شده است.بى جهت نيست كه گفتهاند:«لما قتل العباس بان الانكسار فى وجه الحسين»عباس كه كشته شد،ديدند چهره حسين شكسته شد.خودش فرمود:
«الان انقطع ظهرى و قلتحيلتى».
و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم و صلى الله على محمد و آله الطاهرين.
كتاب: مجموعه آثار ج 17 ص 260
نويسنده: شهيد مطهرى
aviny.com