غسل حضرت رقيه سلام الله عليها
” چه شبي بود شب شهادت حضرت رقيه (سلام الله عليها).واي از اون لحظه اي كه زن غساله رو آوردند بدن اين ناز دانه را غسل بدهد.
بيا تو اي زن غساله از طريق وفا
به اين صغيره بده غسل از براي خدا
مكن خيال كه او از اهل روم و تاتار است
كه غسل دادن او سخت بر تو دشوار است
سرور سينه ي سلطان عالمين است اين
صغيره فاطمه مظلومه ي حسين است اين
مگو كه از چه رخ او چو كهربا باشد
زداغ تشنگي دشت كربلا باشد
مگو كه زخم به پايش برون بود از حد
به روي خار مغيلان دويده او بي حد
رخ چو ماه منيرش اگر بُوَد نيلي
به راه شام بسي خورده از جفا سيلي(1)
هنگامي كه زن غساله، بدن رقيه (عليها سلام)را غسل مي داد، ناگاه دست از غسل كشيد، و گفت : سرپرست اين اسيران كيست ؟ حضرت زينب (عليها سلام) فرمود: چه مي خواهي ؟
غساله گفت:اين دخترك به چه بيماري مبتلا بوده كه بدنش كبود است ؟
حضرت زينب (عليها سلام)در پاسخ فرمود: اي زن ! او بيمار نبود؛ و اين كبوديها آثار تازيانه ها و ضربه هاي دشمنان است.(2) ببين چه به روز اين نازدانه آوردند. آخه يه مرد اگه از روي مركب روزمين بيفته خدا مي دونه چه به روزش مياد خدا نكنه دختر سه چهار ساله باشه اون هم نه اينكه خودش بيفته نه.آن سرباز دشمن عصباني شد اين ناز دانه را گرفت واز بالا به روي زمين انداخت،آن ناز دانه مشغول دويدن در تاريكي شد تا آنكه پاهايش مجروح وخسته شد. (3)
چون ياد كنم از دل سوزان رقيه
سوزد دلم از رنج فراوان رقيه
از روز ازل تا به ابد ديده نبيند
شامي چوشب شام غريبان رقيه
منابع:
1- از مدينه تا مدينه ص 965.
2- الوقايع و الحوادث ج 5، ص 81 و در روايت ديگر است كه: آن زن دست از غسل كشيد و دستهايش را بر سرش زد و گريست گفتند:چرا بر سر مي زني؟ گفت: مادر اين دختركجاست تا به من بگويد چرا قسمتهايي از بدن اين دخترك سياه شده است ؟ گفتند: اين سياهي ها اثر تازيانه هاي دشمنان است.
3- حضرت رقيه شيخ علي فلسفي ص، 15، ناسخ التواريخ ص531،معالي السبطين ص 81.”
